با این همه جوک ما چقدر خوشحالیم؟
حسام حیدرینژاد آمارهای جهانی از موسسات مختلف معتبر نشاندهنده این است که ایران رتبه پایینی از نظر شادی مردم نسبت به سایر کشورها دارد. فضای جوک و شوخی در کشور گاه و بیگاه این سوال را پیش میآورد که با وجود این همه جوک در فرهنگ ما چرا رتبه کشورمان از لحاظ شادی اینقدر پایین است. این استدلال گاه با زیر سوال بردن آمارهای مختلف سازمانهای جهانی همراه میشود و بعضی اوقات هم با این علامت سوال که چرا بین این دو همخوانی وجود ندارد. طبق آخرین آمار منتشرشده توسط سازمان ملل متحد در سال ۹۳ ایران در بین ۱۵۷ کشور جهان جایگاه ۱۱۵ را به خود اختصاص داده است.
حسام حیدرینژاد آمارهای جهانی از موسسات مختلف معتبر نشاندهنده این است که ایران رتبه پایینی از نظر شادی مردم نسبت به سایر کشورها دارد. فضای جوک و شوخی در کشور گاه و بیگاه این سوال را پیش میآورد که با وجود این همه جوک در فرهنگ ما چرا رتبه کشورمان از لحاظ شادی اینقدر پایین است. این استدلال گاه با زیر سوال بردن آمارهای مختلف سازمانهای جهانی همراه میشود و بعضی اوقات هم با این علامت سوال که چرا بین این دو همخوانی وجود ندارد. طبق آخرین آمار منتشرشده توسط سازمان ملل متحد در سال 93 ایران در بین 157 کشور جهان جایگاه 115 را به خود اختصاص داده است. این آمار که در برگیرنده شاخصههای متفاوتی برای بررسی امکانات یک کشور برای یک زندگی ایمن و شاد است با همکاری چند موسسه بزرگ تحقیقاتی نظیر دانشگاه بریتیش کلمبیا موسسه تحقیقاتی دانشگاههای کانادا، مدرسه اقتصادی لندن و موسسه افکار سنجی گالوپ و با نظارت سازمان ملل متحد تهیه شده است. درآمد سرانه، امید به زندگی، رفاه جامعه، فقدان فساد، سلامت و پزشکی و آزادیهای اجتماعی از جمله ملاکهای این ارزیابی هستند. آمار دیگری که دو سال قبل توسط مجله فوربس منتشر شد هم با الگویی مشابه
و بیشتر با تکیه بر مسائل اقتصادی و رفاه اجتماعی برای ایران در بین 100 کشور اول دنیا هیچ جایگاهی در نظر نگرفت.
اگر نگاهی به اکثر معیارها تعیین جایگاه شادی مردم بکنید و البته بدون قضاوت در مورد کامل بودن یا صحت اندازهگیری پارامترها و اینکه پارامترهای فرهنگی چه نقشی در این آمارها دارند، میبینید که جوک یا لطیفهها اصلا معیار قرار نگرفته است. درحقیقت از نظر این موسسات کیفیت زندگی چیزی فراتر از لبخندهای گذرای فرهنگ شفاهی مردم است.
نکته مهمتر این است که به عقیده اکثر کارشناسان، اصولا جوکها از رفتارهای واکنشی و هیجانی جامعه شکل میگیرند. عدهای آن را محصول خشم میدانند و عدهای دیگر محصول عجز و گروهی دیگر واکنشی نسبت به شرایط یا موضوع. در حقیقت جوک هرچند هدف خنده و خنداندن را دنبال میکند، اما به جهت تلطیف فضا استفاده میشود و حتی به وجود میآید. بهطور مثال شما در حال رانندگی هستید و در حالی که دارید اخبار مربوط به میزان جادههای آسفالت شده در کشور را میشنوید، ماشینتان توی یک چاله میافتد، اگر آدم بی ادبی باشید زیر لب بدو بیراه می گویید، اما اگر آدم مودب و باهوشی باشید جوک میسازید.
یا شما یک همکلاسی داشتید که همیشه در دانشکده او را به دلیل حماقتهایش دست میانداختید، یک روز این خبر را میشنوید که او مدیر یک اداره شده است، اگر آدم فرصت طلبی باشید با او تماس میگیرید و تلاش میکنید برای خودتان شغلی پیدا کنید؛ اما اگر آدم شریفی باشید برای فردی که چنین کسی را به عنوان مدیر را انتخاب کرده است، جوک میسازید.
ما دقیقا به چه چیزی میخندیم؟
یکی دیگر از دلایلی که جوک را نمیتوان معیاری برای شادی یک جامعه در نظر گرفت این است که در فرهنگها و زبانهای مختلف و همچنین طبقه اجتماعی و تحصیلی میزان واکنش به هر جوک متفاوت است. این مورد را حتما همه آزمودهاند که هر کس به اندازهای و به چیزی خاص میخندد؛ هرچند اشتراکهای زیادی وجود دارد، اما میزان خنده نسبت به جوکها در افراد مختلف یکسان نیست و شاید گاهی به جای خنده نزاع و درگیری هم ایجاد شود مانند بعضی جوکهای قومیتی! جوکهایی که عدهای را میخنداند و عدهای دیگر را عصبانی میکند.
به همین دلیل جوک معیار مناسبی برای اندازهگیری شادی میان مردم نیست. ضمن اینکه بسیاری از مواردی که این روزها به اشتراک گذاشته میشود، گاهی حتی لبخندی هم بر روی لب خیلیها نمیآورد.
حالا شاید این سوال پیش بیاید که پس چرا این همه جوکها دست به دست میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند؟ جواب این سوال یک خطی نیست و پیچیدگیهای جامعه به شدت در آن دیده میشود؛ اما در مورد موضوع بحث میتوان گفت که این روزها مردم همه چیز را به اشتراک میگذارند و بازنشر میدهند؛ از فیلمهای بیمارستان و عکسهای خشن و بسیاری موارد دیگر. مردم دوست دارند به این شکل در ارتباط با هم باشند، دیده شوند و با آیکونی یا لایکی پسندیده شوند.
جامعه نیاز به خنده دارد و تعداد جوکهای زیاد نشاندهنده این است که جامعه طلب شادی بیشتر میکند نه اینکه این شادی در جامعه وجود دارد. جوکها از دل مردم بیرون میآیند و هرچه این جوکها بیشتر باشند و بیشتر نقل یا به اشتراک گذاشته شوند معنی آن نیاز بیشتر جامعه به شادی است تا وجود آن.
اگر نگاهی به اکثر معیارها تعیین جایگاه شادی مردم بکنید و البته بدون قضاوت در مورد کامل بودن یا صحت اندازهگیری پارامترها و اینکه پارامترهای فرهنگی چه نقشی در این آمارها دارند، میبینید که جوک یا لطیفهها اصلا معیار قرار نگرفته است. درحقیقت از نظر این موسسات کیفیت زندگی چیزی فراتر از لبخندهای گذرای فرهنگ شفاهی مردم است.
نکته مهمتر این است که به عقیده اکثر کارشناسان، اصولا جوکها از رفتارهای واکنشی و هیجانی جامعه شکل میگیرند. عدهای آن را محصول خشم میدانند و عدهای دیگر محصول عجز و گروهی دیگر واکنشی نسبت به شرایط یا موضوع. در حقیقت جوک هرچند هدف خنده و خنداندن را دنبال میکند، اما به جهت تلطیف فضا استفاده میشود و حتی به وجود میآید. بهطور مثال شما در حال رانندگی هستید و در حالی که دارید اخبار مربوط به میزان جادههای آسفالت شده در کشور را میشنوید، ماشینتان توی یک چاله میافتد، اگر آدم بی ادبی باشید زیر لب بدو بیراه می گویید، اما اگر آدم مودب و باهوشی باشید جوک میسازید.
یا شما یک همکلاسی داشتید که همیشه در دانشکده او را به دلیل حماقتهایش دست میانداختید، یک روز این خبر را میشنوید که او مدیر یک اداره شده است، اگر آدم فرصت طلبی باشید با او تماس میگیرید و تلاش میکنید برای خودتان شغلی پیدا کنید؛ اما اگر آدم شریفی باشید برای فردی که چنین کسی را به عنوان مدیر را انتخاب کرده است، جوک میسازید.
ما دقیقا به چه چیزی میخندیم؟
یکی دیگر از دلایلی که جوک را نمیتوان معیاری برای شادی یک جامعه در نظر گرفت این است که در فرهنگها و زبانهای مختلف و همچنین طبقه اجتماعی و تحصیلی میزان واکنش به هر جوک متفاوت است. این مورد را حتما همه آزمودهاند که هر کس به اندازهای و به چیزی خاص میخندد؛ هرچند اشتراکهای زیادی وجود دارد، اما میزان خنده نسبت به جوکها در افراد مختلف یکسان نیست و شاید گاهی به جای خنده نزاع و درگیری هم ایجاد شود مانند بعضی جوکهای قومیتی! جوکهایی که عدهای را میخنداند و عدهای دیگر را عصبانی میکند.
به همین دلیل جوک معیار مناسبی برای اندازهگیری شادی میان مردم نیست. ضمن اینکه بسیاری از مواردی که این روزها به اشتراک گذاشته میشود، گاهی حتی لبخندی هم بر روی لب خیلیها نمیآورد.
حالا شاید این سوال پیش بیاید که پس چرا این همه جوکها دست به دست میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند؟ جواب این سوال یک خطی نیست و پیچیدگیهای جامعه به شدت در آن دیده میشود؛ اما در مورد موضوع بحث میتوان گفت که این روزها مردم همه چیز را به اشتراک میگذارند و بازنشر میدهند؛ از فیلمهای بیمارستان و عکسهای خشن و بسیاری موارد دیگر. مردم دوست دارند به این شکل در ارتباط با هم باشند، دیده شوند و با آیکونی یا لایکی پسندیده شوند.
جامعه نیاز به خنده دارد و تعداد جوکهای زیاد نشاندهنده این است که جامعه طلب شادی بیشتر میکند نه اینکه این شادی در جامعه وجود دارد. جوکها از دل مردم بیرون میآیند و هرچه این جوکها بیشتر باشند و بیشتر نقل یا به اشتراک گذاشته شوند معنی آن نیاز بیشتر جامعه به شادی است تا وجود آن.
ارسال نظر