در ستایش لئونارد کوهن

امید قهرمان
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه خیام

لئونارد کوهن شاعر، رمان نویس، و ترانه سرای بزرگ کانادایی اندکی پس از تمجید کوتاه اما دندان شکن خود از نوبل ادبیات باب دیلن در 82 سالگی چشم از جهان فرو بست. زندگی کوهن به سفری اودیسه‌وار می‌مانست که در آن روح صلح طلب خود را به دنبال عرفان خاص خود از غرب به شرق و دوباره به غرب کشاند. او بی‌وقفه نوشت، آموخت، خلق کرد، نواخت و خواند.

ویژگی ترانه‌های کوهن

اگر بنا باشد موسیقی و شعر، تخیل و احساسات انسان را به وجد بیاورد و دریچه شخصی‌ترین صندوقچه تصاویر و خاطرات او را بگشاید این وظیفه را می‌توان به حق از لئونارد کوهن توقع داشت. در تعارض با رئالیسم توصیفی شعر، ترانه‌های کوهن از تصاویر ناآشنا و انتزاعی سود می‌برد؛ کوهن این ویژگی ترانه‌های خود را وام دار شاعری همچون ازرا پاوند است. ترانه‌های کوهن در ظاهر به مجموعه پیچیده‌ای از کلی‌گویی‌های مبهم شباهت دارد، اما با تحلیل و بررسی دقیق می‌توان به جزئیات و معانی ویژه نهفته در آن‌ها پی برد. این ویژگی ترانه‌های کوهن به مخاطب فرصت تفسیر آزاد و شخصی می‌دهد. او درصدد نیست تا نکته یا پیامی را به شنونده‌های خود دیکته کند زیرا در این صورت آن‌ها دیگر به دنبال مفاهیم عمیقه نخواهند بود و به همان ظاهر امر بسنده می‌کنند.

تشابه لئوناردکوهن و باب دیلن

کوهن هم مانند باب دیلن نگاهی آخرالزمانی به ناکجاآباد پیرامون خود دارد جایی که گویی فرهنگ مصرف گرایی از والدین به فرزندان به ارث می‌رسد! ترانه‌های کوهن با صدای آرامش‌دهنده او زیبا و در عین حال تکان دهنده است، و این یعنی گاهی زیبایی همان توصیف دقیق هیولای درون و سیاهی بیرون ماست. کوهن از آن چه در غرب می‌گذرد آگاهی عمیقی دارد. او شاهد استبداد انقلاب جنسی و تراژدی تلخ فرهنگی است که قادر به تشخیص شادی از لذت نیست. او شاهد است که چگونه پلیدی از میل افسارگسیخته به لذت خواهی متولد می‌شود. ترانه‌ها و اشعار کوهن در رثای معصومیت از دست رفته سروده شده‌اند وقتی که او از دیدن انسان‌های کوچک در سطل زباله گوشه و کنار خیابان‌ها غصه می‌خورد. کوهن، همچون ویلیام بلیک شاعر رمانتیک انگلیسی، به جهان هشدار می‌دهد که غفلت در مورد معصومیت به نابودی آن منجر خواهد شد. کوهن با انبوهی شعر و ترانه منتشر نشده رفت و وصیت نامه هنری خود را برای طرفداران خود و هنردوستان برجای گذاشت. راه او را ادامه بدهیم یا نه، دنیای بدون او دنیای زشت تری شد.

در ستایش لئونارد کوهن