شکرگزاری بر دو نوع است: 1- شکر زبانی، 2- شکر عملی
شکر زبانی همانی است که از دیرباز رایج بوده و طبق آن، مردم جمله «خدا را شکر» را بر زبان می‏رانده‏اند. اما در این بین ممکن است افراد در عمل به هیچوجه شکرگزار نباشند یا پیرو این جمله زبان به ناسپاسی باز کنند. مثلا گاهی می‏گوییم: «خدا را شکر ولی....»، پس از گفتن «ولی» شروع می‏کنیم به گله و شکایت و ناشکری. در این موقعیت غالبا کلمه «ولی»، شکر قبلی ما را نقض می‏کند؛ در این حالت غالبا پس از گفتن خدا را شکر به مذمت و اظهار نارضایتی می‏پردازیم. نیازی نیست که حتما نارضایتی را به زبان آوریم، گاهی می‏گوییم «خدا را شکر» اما فقط خدا می‏داند که در دل ما چه نارضایتی‏ای وجود دارد. «خدا را شکر» گفتن ما می‏تواند از روی ترس باشد، یا از روی عادت باشد، یا از روی باورهای اکتسابی ما باشد. شکر کردن یعنی تشکر کردن، قدردانی کردن. ما حتی در تشکرهای روزانه خود از دیگران هم ممکن است الگوی مخرب پیشین را پیاده کنیم، مثلا بگوییم «از تو متشکرم ولی کاش آن‌طور عمل نمی‏کردی/ ‌ای کاش..../ اشتباه کردی و...».
سوال اول: ما چه زمانی از کسی تشکر می‏کنیم؟
جواب: زمانی که لطفی در حق ما کرده باشند.
سوال دوم: ما چه زمانی از کسی تشکر می‏کنیم؟
جواب: زمانی که لطفی در حق ما کرده باشد و ما با احساس رضایت، شادی و قدردانی از لطف ایشان سپاس‏گزاری می‏کنیم.

بسیاری از وقت‏ها ما محبت‏ها را نمی‏بینیم، یا اگر ببینیم حس شکرگزاری حقیقی نسبت به آن نداریم. در این‌صورت چه کنیم؟ بهترین کار این است که از شخص مقابل (خدا یا مردم) به خاطر لطف او تشکر کنیم، قدر محبت را بدانیم و از آن استفاده کنیم. زمانی که از کسی سپاس‏گزاری می‏کنیم یعنی لطف او را در هر حدی که بوده است دیده‏ایم و پذیرفته‏ایم و قدردان محبت هستیم. بگذریم از عادت‏های ناسالمی که در جامعه مبنی بر تشکر با طعنه، تشکر متوقعانه، تشکر از روی عادت، تشکر از روی ترس و... وجود دارد. اصل تشکر با رضایت و شادی و قدردانی همراه است. پس نتیجه می‏گیریم که شکر زبانی کافی و گویا نیست و چندان گره‏ای از گره‏های ما باز نمی‏کند، زیرا «شکر» یکی از مهم‌ترین عوامل رشد و موفقیت ما است. پس بهتر است بدانیم که خدا هم نیازی به تشکر ما ندارد که بخواهیم از سر عادت یا از روی ترس منتی بر سر او بگذاریم. و اما شکر عملی، آنچه که ما عمیقا به آن نیاز داریم و در این زمان باید با آن آشنا شویم و آن را به‌کار ببندیم «شکر عملی» است. شکر عملی یعنی «قدر و ارزش چیزی را دانستن و استفاده بهینه از آنچه که داریم».

شکر عملی یعنی «در عمل تشکر کردن». شکر عملی زمانی است که من ارزش چیزی را که دارم می‏دانم و نهایت استفاده صحیح را از آن می‏کنم. شکر عملی یعنی «پیدا کردن نقاط مثبت هر اتفاق و بهترین استفاده را از آن کردن». به‌عنوان مثال، تصور کنید کار جدیدی پیدا کرده‏اید که موقعیت خوبی برای شما محسوب می‏شود. مسلما بابت آن احساس رضایت و شادی می‏کنید. در این زمان ممکن است به زبان بگویید: «خدا را شکر» اما در گذر زمان انگیزه خود را از دست بدهید و حس ناسپاسی بر شما غالب شود و به تبع آن زبان به شکایت از فرصت ایجاد شده باز کنید، در کار خود به جای رشد و پیشرفت در جا بزنید و...، پس اینکه بگویید خدا را شکر، کافی نیست! شکرگزاری در شما زمانی معنا می‏یابد که نهایت تلاش و استفاده را در کار خود بکنید و در کار خود موفق و شاد بمانید و پیشرفت کنید. می‏توانیم از همین امروز شکر و تشکر عملی را تمرین کنیم. نکات کلیدی: موفقیت، شادی، پیشرفت، استفاده بهینه