در سخت‌ترین دوران خودروسازی متولد شد. زمانی که دوران اوج طراحی و عصر طلایی خودروسازی نام گرفته است. صحبت از شورولت کوروت است. تنها خودرویی در جهان که برایش موزه ملی ساخته‌اند. زمانی که نسل اول شورولت کوروت معرفی شد یعنی اوایل دهه ۵۰ میلادی، دورانی بود که طراحان خودرو در آمریکا بر این صنعت حکومت می‌کردند. خودروسازی اروپا هنوز متاثر از جنگ جهانی دوم بود و صادرات گسترده‌ای نداشت و خودروسازان شرق آسیا هم هنوز خودروسازانی محلی به حساب می‌آمدند که قدرت و کیفیت رقابت جهانی نداشتند. اما این به آن معنی نبود که کار برای شورولت تازه‌وارد آسان است. کوروت جوان باید با غول‌های هم‌وطنش مبارزه می‌کرد. غول‌هایی که برخی از آنها سابقه چند ساله در تولید و جا بازکردن در بازار داشتند. در این شرایط بود که شورولت در یک اقدام ریسکی دست به تولید مدل کوروت زد. کوروت در ابتدا با استقبال زیادی مواجه نشد. اما از نسل دوم توانست خود را به‌عنوان یک خودرو اسپرت مطرح کند. در اواخر دهه ۶۰ میلادی کوروت به نسل سوم رسید. جایی که توانست خود را به‌عنوان یک ماشین محبوب تثبیت کند. ماشین مورد نظر ما نیز یکی از به‌یاد‌ماندنی‌ترین مدل‌های نسل سوم کوروت است. کوروت مدل ۱۹۶۹ با یکی از کمیاب‌ترین موتورهای ساخت شورولت با کد L۸۸.

بدنه‌ای پراز نوآوری

جدا از آنکه نام استینگری ابهتی بیشتر به نسل سوم کوروت می‌داد، در طراحی بدنه این خودرو نوآوری‌هایی انجام شده بود که در زمان خودش بسیار پیشرو بود. برخی از آنها هنوز هم به خودروهای خاص تعلق دارد. یکی از این موارد طراحی کاپوت دارای هود یا همان ورودی هوا بود. کوروت در تمامی مدل‌های استاندارد، کاپوت را با ورودی هوا عرضه کرد. حاصل آن این شد که ظاهر نمای رخ کوروت استینگری از تمامی خودروهای هم‌رده‌اش متمایز شد. در دیگر خودروهای عضلانی آن زمان برای داشتن یک کاپوت هوددار، باید به سراغ مکانیک و تیونر می‌رفتید تا کاپوت را برای شما تغییر دهد. از طرف دیگر این هود تنها یک جنبه زیبایی نداشت بلکه کارآیی هم داشت. گذاشتن ورودی هوا در بالای موتور موجب شد دیگر نیاز نباشد دسته موتورها بالا قرار بگیرند تا فضای کافی برای مکش هوا در زیر موتور وجود داشته باشد. به این ترتیب طراحان توانستند محل قرارگیری موتور سنگین کوروت را پایین‌تر طراحی کنند. این کار موجب شد تا مرکز ثقل کوروت پایین‌تر بیاید و به پایداری آن افزوده شود.

در دورانی که هیچ یک از ابزارهای الکترونیکی و حسگرهایی که امروزه برای پایداری خودروها استفاده می‌شوند، وجود نداشت، استفاده از مرکز ثقل و بازی با آن یکی از اصلی‌ترین ابزارهای در دست طراحان برای پایدار کردن خودروها بود. کوروت استینگری نسل سه یکی از کارآمدترین این ابزارها یعنی مرکز ثقل پایین را در اختیار داشت و توانست در آن سال بهتر از موستانگ و کاماروی تازه‌وارد هندلینگ داشته باشد. یک دلیل دیگر پایداری و هندلینگ بهتر این خودرو در مقایسه با رقبایش داشتن همان ساختار سفره ماهی بود. نسبت طول به عرض در این کوروت کمتر از رقبا بود و موجب می‌شد در پیچ‌ها چسبندگی بهتری به سطح جاده پیدا کند. نکته دیگر جانمایی دستگیره بیرونی درها در قسمت بالای قوس است. برخلاف اکثر خودروهای قبل و بعد از این مدل از کوروت، دستگیره عمود بر افق قرار نگرفته بلکه تقریبا موازی افق است. چراغ‌های جلوی مخفی، دیگر نکته این طراحی است. اگر چه این چراغ‌ها نوآوری به حساب نمی‌آمدند، اما کوروت نسل سه توانست این طراحی را در فرهنگ طراحی جهانی خودرو جا بیندازد و غالب کند. تا جایی که ژاپنی‌ها تا دو دهه بعد همچنان از آن در طراحی مدل‌های اسپرت استفاده می‌کردند. البته ایده‌های غیر‌اورجینالی نیز در این طراحی وجود دارد. مانند طراحی ورودی‌های هوای کناری خودرو که مانند آبشش کوسه طراحی شده‌اند و پیش از آن آنها را در محصولات فراری به شکل‌های دیگر دیده بودیم.

سفره ماهی دیترویت

نسل سوم کوروت که با کد C3 شناخته می‌شود در سخت‌ترین دوران تولید این سوپرماشین متولد شد. دلیلش آن است که رقبای اصلی آن در سال 1969 یعنی زمان عرضه این مدل، به میدان آمده بودند. خودروهایی مانند فورد موستانگ و شورولت کامارو. موستانگ پنج سال قبل آمده بود و خودرویی جاافتاده در بازار بود و کامارو نیز اگر چه برای رقابت با موستانگ از سوی شورولت عرضه شد، اما ناخواسته به رقابت با کوروت نیز برخاست. حاصل این شلوغ شدن کلاس خودروهای اسپرت عضلانی این شد که در این نسل از کوروت و به‌طور ویژه در مدل 1969 همه مدل از کوروت را تولید کردند تا تمامی سلایق را درگیر کنند. مدل کوپه معمولی، کانورتیبل یا همان سقف متحرک، سقف تی تاپ (T Top)، سقف کروک پارچه‌ای، همه و همه عرضه شدند تا کوروت از رقبایش در طراحی بدنه جلوتر بیفتد. حاصل این تنوع تولید را نمی‌دانیم در آن زمان به کجا رسید و آیا این مدل فروش بیشتری در زمان خود را تجربه کرد یا نه، اما آنچه ما می‌بینیم به جا ماندن ماندگارترین بدنه‌های کوروت تا به امروز است. خیلی‌ها عقیده دارند که کوروت امروزی یک ماشین قدرتمند اما با طراحی معمولی است که نان طراحی نسل سوم خود را همچنان می‌خورد. این نسل از شورولت کوروت به نام استینگری شناخته می‌شود. استینگری یعنی سفره ماهی و دلیل نامگذاری این نسل از کوروت طراحی آن است که از شکل و شمایل سفره ماهی الهام گرفته شده است. البته اگر از بالا به این خودرو نگاه کنید با بدنه‌ای پهن وگوشه‌های خمیده می‌تواند یادآور یک سفره‌ماهی غول‌پیکر باشد.

نیروگاه دهه شصت میلادی

اما به جالب‌ترین ویژگی این مدل می‌رسیم. یعنی موتور L۸۸. شورولت کوروت نسل سه با موتورهای مختلفی تولید شده است. اما قوی‌ترین مدل آن در سال ۱۹۶۹ با موتور L۸۸ عرضه شد. موتور L۸۸ یک موتور اختصاصی برای کوروت نیست. بلکه یک رده خاص از موتورهای جنرال موتورز به‌حساب می‌آید که روی محصولات مختلفی بسته شده است. زمان طراحی اولیه آن به دهه ۵۰ میلادی باز‌می‌گردد. اواسط دهه ۶۰ بود که این موتور به تکامل خود رسید و استفاده از آن رواج بیشتری پیدا کرد. موتور L۸۸ در رده موتورهای بزرگ جنرال‌موتورز معروف به Big-Block قرار می‌گیرد. موتورهایی که هم ظاهر حجیمی داشتند و هم به واقع حجم آنها بالا است. این موتور به L۸۸ ۴۲۷ معروف است. یعنی حجم آن ۴۲۷ اینچ‌مکعب است. این یعنی به‌طور دقیق ۶۹۹۷ سی‌سی حجم دارد، برای همین آنها را در اصطلاح موتورهای ۷ لیتری می‌گویند.

اگر این حجم از موتور با تکنولوژی و دانش امروزی طراحی و ساخت موتور، ساخته می‌شد احتمالا چیزی بیش از ۷۰۰ اسب بخار قدرت از دل آن بیرون می‌کشیدند اما موتور L۸۸ بیگ‌بلاکی که روی کوروت بسته شده است ۴۲۵ اسب بخار قدرت دارد. این قدرت در آن زمان برای یک خودرو اسپرت شهری یک قدرت دیوانه‌وار به حساب می‌آمد. هنوز روند استفاده از موتورهای بیگ‌بلاک روی کامارو آغاز نشده بود و در دیگر محصولات جنرال‌موتورز به دلیل وزن زیاد آنها و نداشتن طراحی اسپرت، عملکرد آن به‌صورتی نبود که کوروت جواب می‌داد. وزن این موتور به تنهای بیش از ۲۶۱ کیلوگرم بود. اندازه بزرگ این موتور باعث شده است تا تقریبا کل فضای محفظه موتور کوروت نسل سه که فضای اندکی هم نیست پر شود. به همین دلیل در برخی منابع کوروت L۸۸ را یک ماشین موتور وسط نیز ذکر کرده‌اند که البته با تعبیری که امروزه از ماشین‌های موتور‌وسط داریم متفاوت است. موتور‌وسط‌های کنونی ماشین‌هایی هستند که موتور آنها در محل صندلی‌های عقب قرار گرفته است. در حالی که کوروت L۸۸ اساسا یک موتور جلو است اما به دلیل بزرگی و ادامه یافتن موتور تا انتهای محفظه موتور، به آن موتور وسط هم گفته می‌شود.

یک کابین رویایی

گفتیم که در آن زمان موستانگ و کامارو خودروهایی جوان به‌حساب می‌آمدند. به همین دلیل اسپرت‌سازی و سوپراسپرت‌سازی در دست خودروسازان اروپایی با پرچمداری فراری بود. فراری در طراحی کابین‌های خود در آن زمان برخلاف بدنه، سادگی بیش از اندازه‌ای را اعمال می‌کرد. طراحان فراری انگار همچنان با خودروهایی برای پیست رو‌به‌رو بودند که نیازی به طراحی کابین چندانی ندارند. از طرف دیگر کابین‌های فراری کوچک طراحی می‌شدند. اما کوروت نسل سه تمام این معادلات را به‌هم ریخت. کابین این خودرو در آن زمان معرف نیازهای یک سوپراسپرت سوار دهه ۶۰ میلادی بود. کابینی بزرگ و جادار که برای افراد درشت‌جثه نیز جا داشت. همچنین به طراحی داخلی آن نیز بها داده شده بود. صندلی‌های مبله اسپرت که در آن زمان واقعا اتفاقی در دنیای طراحی داخلی ماشین‌ها به‌حساب می‌آمدند و همچنین کلیدهای کنترلی با آرگونومی غیرمرسوم در آن زمان. به این صورت که تقریبا تمامی خودروهای آن زمان کلیدهای کنترلی روی جلوداشبورد و در وسط داشتند اما کلیدهای کنترلی اصلی کوروت به روی کنسول و بالای دسته‌دنده منتقل شدند. به این ترتیب راننده‌ای که با سرعت بالا در حال حرکت بود نیاز نداشت در وضعیت خود برای رسیدن به کلیدها تغییر زیادی ایجاد کند. از طرف دیگر تا قبل از این کوروت، برای خودروهای اسپرت اهمیت زیادی به تجهیزات رفاهی داده نمی‌شد.

برخلاف امروزه خودروهای اسپرت از آپشن‌های زیادی بهره نمی‌گرفتند و هدف از ساخت آنها به‌دست آوردن لذت رانندگی بیشتر با قدرت و سرعت بیشتر بود. کوروت نسل سه این سنت را شکست و برای سرنشینان سامانه‌های رفاهی کاملی نیز تا آن زمان تدارک دید. مانند سیستم تهویه هوای کامل و پرقدرت که شامل سرمایش و گرمایش می‌شد. صندلی‌ها نیز معمولا در خودروهای اسپرت ارزان‌قیمت مبله معمولی بودند و در محصولاتی مانند فراری طراحی اسپرت داشتند که راحتی آنها چندان زیاد نبود. در این نسل از کوروت این دو با هم ترکیب شده و صندلی‌های مبله اسپرت برای این خودرو طراحی شدند. البته در طراحی این کابین داشتن ویژگی‌های اسپرت هم در نظر گرفته شده است تا به روح طراحی سوپراسپرتی این ماشین لطمه وارد نشود. در جلو داشبورد خودرو نشانگرهای مختلف تعبیه شده است که دمای آب، فشار روغن موتور، میزان آمپر خروجی باتری، میزان سوخت و ساعت را نشان می‌دهد. وجود نشانگرهایی مانند فشار روغن و باتری در آن سال‌ها آپشن‌هایی برای خودروهای اسپرت به‌حساب می‌آمد که در خودروهای دیگر به ندرت دیده می‌شود.

آنچه از یک اسپرت می‌خواهید

استفاده از این موتور حجیم و قدرتمند در کوروت ۱۹۶۹ اثر خود را هم گذاشت و آن را تبدیل به یکی از محصولات برتر زمان خودش در کلاس اسپرت‌ها کرد. در حقیقت تنها خودرویی که در دهه ۶۰ می‌توانست همپای اسپرت‌های فراری بتازد و در برخی مواقع بر آنها غلبه هم بکند همین کوروت C۳L۸۸ بود. با استفاده از موتور ۴۲۵ اسب بخاری، کوروت در تنها ۶ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت می‌رسید. آن را با شتاب‌های ۵/ ۲ ثانیه و ۷/ ۲ ثانیه‌ای سوپراسپرت‌های امروزی مقایسه نکنید. داریم در مورد تکنولوژی ۴۷ سال پیش صحبت می‌کنیم. جایی که خودروها اغلب در مدت زمان ۲۰ ثانیه و بیشتر به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت می‌رسیدند. رکورد ثبت زمان درگ آن نیز جالب‌توجه است. این خودرو در مدت زمان ۱/ ۱۳ ثانیه مسافت ۴۰۲ متر یا یک چهارم مایل درگ را طی می‌کرد. چنین رکوردی در آن زمان که هیچ، هنوز هم می‌تواند یک مدعی در مقایسه با خودروهای امروزی باشد. البته یک رکورد ۲/ ۱۱ ثانیه‌ای نیز برای آن در مجله درگ ریسینگ که از منابع معتبر در این زمینه است، ذکر شده که احتمالا مربوط به نمونه بازسازی شده و توربو آن باشد. این مدل از کوروت در سالی که عرضه شد ۴ هزار و ۷۲۰ دلار قیمت داشت. در حالی که اگر نمونه کروک تمیز آن را اکنون داشته باشید، در حراجی‌ها بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار دلار قیمت دارد. یک دلیل اصلی آن این است که تعداد چندان زیادی از این مدل با موتور L۸۸ تولید نشده است.