روایت یک دانشجو از زیبایی‌های زنجان

نیوشا امینیان
راهنمای تور

بعضی سفرها راهشان را در زندگی آدمی ‌باز می‌کنند و می‌نشینند سر راهتان. مثل وقتی که در اواخر تابستان برای دیدن نتیجه کنکور صفحه را باز می‌کنید و می‌فهمید که حالا باید هفته‌ای یک بار به سفر بروید و چه چیز بهتر از این برای آن کسی که ندای جاده‌ها رهایش نمی‌کند. اکنون برای من ماه‌های آخر این توفیق اجباری است. دانشجوی شهری شدم که به احترام مهمان‌نوازی و مهربانی‌شان می‌خواهم از این شهر برایتان بگویم. برای من تنها نوشتن از یک یا دو سفرنامه و خاطره کار دشواری بود؛ پس این بار خواستم به‌عنوان یک مهمان برایتان در یک شمای کلی از شهری بگویم که حدود دو سال به آن سفر کردم؛ زنجان شهر دوست‌داشتنی سرنوشت من.

چطور برویم؟

زنجان با پایتخت، حدود 4 تا 5 ساعت فاصله دارد و برای رفتن به آن راه‌های متعددی وجود دارد. یکی از این راه‌ها، خط راه‌آهن سراسری شمالغرب کشور است. ریل‌ها از میان باغات، روستاها و شهرهای گوناگونی می‌گذرد. هر روز از تهران چندین قطار حرکت می‌کنند که در زنجان هم توقف دارند. این قطارها خودشان حسن‌های بسیار دارند؛ مثل وقتی که تمام راه را برف می‌پوشاند یا جاده‌ها از ترافیک ماشین‌ها کلافه‌اند این قطار است که شما را امن و راحت به مقصد می‌رساند و ضمنا با چای هم از شما پذیرایی خواهند کرد. قطارها انواع گوناگونی دارند و حتی برای سفرهای یک روزه هم مناسبند؛ به گونه‌ای که شما می‌توانید صبح زود به زنجان بروید و عصر یا آخر شب دوباره به تهران بازگردید. ضمنا قطارها هزینه بسیار مناسبی دارند و کاملا به صرفه هستند. اما اگر ساعت سفر شما با قطارها همخوانی نداشت، هر روز چند اتوبوس هم از ترمینال غرب به زنجان می‌روند و تاکسی‌هایی هم به شرط بودن مسافر می‌توانند شما را به این شهر برسانند. اما اگر دلتان خواست با ماشین خودتان دل به جاده بزنید نیز در فصل‌های گوناگون با زیبایی‌هایی مواجه خواهید شد. برای این سفر باید از تهران به سمت کرج و بعد از آن قزوین و تاکستان بروید و در نهایت از خرم‌دره و سلطانیه بگذرید و در آخر به زنجان می‌رسید.

چه خواهید دید؟

اگر بخواهیم به دیدنی‌های استان زنجان و جاذبه‌هایی که اطرافش وجود دارد اشاره کنیم فهرست بسیار بلندی خواهیم داشت اما از بعضی از آنها هم نمی‌شود گذشت؛ مانند گنبد سلطانیه که در فاصله بیست کیلومتری زنجان قرار دارد و چه با قطار و چه با ماشین به سمت زنجان بروید، از جاده، گنبد آبی این بلندترین بنای گنبدی جهان، مشخص است. این بنا یکی از آثار ثبت‌شده ایران در بین میراث جهانی یونسکو و به جامانده از دوران پایتختی سلطانیه است. این گنبد در حد فاصل سال‌های 704 تا 712 قمری، به دستور اولجایتو پادشاه مغول، معروف به سلطان محمد خدابنده و با تولیت و نظارت خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی ساخته شده است. این منطقه، زمانی پایتخت و مسکن شهریاران ایران بوده و امروزه نیز آرامگاه سلطان محمد خدابنده است. مسیر دسترسی به سلطانیه به خوبی علامتگذاری شده است؛ پس ضرورتی ندارد نگران پیدا نکردن آن باشید.

غار کتله خور هم یکی دیگر از جاذبه‌هایی است که در زنجان باید دید؛ این غار حدود صد کیلومتر با خود زنجان فاصله دارد و یکی از زیباترین غارهای ایران به شمار می‌رود. البته بهشت زمین‌شناسان نیز منطقه‌ای به نام ماه‌نشان است که جاذبه‌های بسیاری دارد و برای معرفی آن، این گفتار بسیار کوتاه است. در مورد نام منطقه ماه‌نشان، روایات متعددی وجود دارد. برخی از این روایات گویای این مطلب است که به علت قدمت زیاد و پیدا شدن آثاری از زندگی قوم ماد در این منطقه، نام مادنشان به این ناحیه داده شد که به مرور زمان این نام به ماه‌نشان تبدیل شده است. روایات دیگر نیز حاکی از این است که این منطقه به علت داشتن انگور، ‌ابتدا به نام می‌نوشان معروف بوده و به مرور زمان به ماه‌نشان تبدیل شده است. وجود آثار باستانی و قدیمی ستی قلعه که به دوره ساسانیان تعلق دارد نیز گواه خوبی بر قدمت سکونت در این ناحیه است.

دیدنی‌های آیینی

اما خود شهر زنجان هم بسیار دیدنی است. این شهر به برگزاری مراسم آیینی عاشورا و تاسوعا در ماه محرم هر سال، شهرت دارد. در این مدت گردشگران بی‌شماری از داخل و خارج از مرزهای کشورمان خودشان را به اینجا می‌رسانند تا از نزدیک شاهد چگونگی اجرای مراسم باشند. در این مدت شهر از چند روز پیش آماده است و مردم شهر نیز برای ابراز ارادت خود به مولای عشق لحظه‌شماری می‌کنند. حسینیه اعظم زنجان با گنبد و گلدسته‌های طلایی خود از مسیر جاده کمربندی زنجان قابل دیدن است و در ایام محرم حال وهوای دیگری دارد. همچنین در زنجان بقعه متبرکه امامزاده سید ابراهیم وجود دارد. این امامزاده نیز با گلدسته‌های رفیع و آبی رنگ خود چون نگینی برای شهر است.

اما فارغ از اینکه بالاخره با چه وسیله‌ای به زنجان بیایید، به احتمال زیاد از جاده کمربندی به زنجان وارد خواهید شد و در همین مسیر یک کاروانسرای سنگی را روبه‌روی ایستگاه راه آهن خواهید دید. این کاروانسرا با حفظ سبک گذشته خود تجهیز شده و از مهمانانش با غذاهای خوشمزه پذیرایی می‌کند. قدمت این کاروانسرا به دوره صفوی باز می‌گردد و حجره‌های آن هنوز با سبک قدیمی‌ خود هستند و با سقف‌های قوسی تزیین شده‌اند. ملات اصلی به کار رفته برای ساخت کاروانسرا سنگ بوده و به همین دلیل به کاروانسرای سنگی شهرت یافته است. در قسمت‌های دیگر شهر هم غذاهای خوشمزه و جالبی را پیدا می‌کنید. رستورانی در وسط شهر وجود دارد که علاوه بر غذاهای بی‌نظیرش، به شما کدو تنبل پخته با دارچین و شکر به‌عنوان دسر می‌دهد و البته اگر مایل باشید می‌توانید باقلواهای سنتی را هم بعد از غذا امتحان کنید. اگر دلتان برای یک دیزی خوشمزه تنگ شده، در یکی از ورودی‌های بازار سنتی زنجان یک حمام با قدمتی بیش از صد سال وجود دارد که به رستوران مطبوعی تبدیل شده و می‌توانید حین صرف غذا از معماری چشم‌نواز آن هم لذت ببرید.

اگر بخواهید سوغاتی ببرید

بازار سنتی زنجان، بازاری مسقف، تو در تو و پیچاپیچ است که از گم شدن در دالان‌ها و حجره‌های آن لذت خواهید برد. این بازار به طولانی‌ترین بازار مسقف ایران مشهور است و اگر برای دیدن آن به اندازه کافی وقت نگذارید، حسابی پشیمان خواهید شد. این محوطه که از زمان قاجار چون شریان اصلی شهر عمل کرده است، در هر گوشه خود رازهایی شگفت دارد؛ از محصولات کشاورزی خاص و جالبی که فقط در این منطقه پیدا می‌شود تا زیتون و خشکبار اعلا و البته لوازم ساخته‌شده از مس و بازار مسگرها که هنر ایرانی را در جان فلز سرخ رنگ آمیخته‌اند. مسگری در زنجان، هنر و صنعتی دیرینه است و معمولا گردشگران خارجی از داشتن یکی از آن دیگچه‌ها یا سینی‌های مسی نمی‌توانند بگذرند. ملیله نیز یکی از هنرهای سنتی زنجان است که در آن با رشته‌های نازکی از نقره با ظرافت، ظروف یا زیور آلاتی را ساخته‌اند. در بازار زنجان چند فرش فروشی هم وجود دارد. رنگ و طرح فرش‌های این حجره‌ها مانند بهار دل انگیز است.

مرد دو هزار و پانصد ساله ایران!

در سال 1372 در یکی معادن نمک زنجان، یک مومیایی پیدا شد؛ مرد جوانی از دوره هخامنشی با گردویی در جیب و چکمه‌هایی دست دوز. مردان نمکی دیگری هم در زنجان پیدا شدند که یکی از آنها در موزه ملی ایران در تهران است و دوتای دیگر در موزه مردان نمکی در شهر زنجان نگهداری می‌شوند. موزه مردان نمکی آثار زیبایی از مفرغ، سفال، منسوجات و مکتوبات از دوره‌های گوناگون را در خود جای داده اما در اتاق جدایی با حفظ تمهیدات امنیتی مردان نمکی ایران نیز نگهداری می‌شوند. از این مومیایی‌ها البسه و بخشی از بافت بدن‌ها باقی مانده که پژوهش و مطالعه جزء به جزء آن، اطلاعات سودمندی را درباره تمدن و شیوه زندگی پیشینیان به محققان می‌دهد. اگر شما هم دوست دارید یکی از پیشینیان هخامنشی خود را ببینید، این بهترین فرصت است تا مردی را که به واسطه خاصیت نمک، در زمان سفر کرده را از نزدیک مشاهده کنید. موزه مردان نمکی عمارتی قدیمی ‌است که خود ساختمان و بررسی شیوه معماری و تزیینات آن نیز درخور توجه است. به جز این عمارت، در زنجان عمارت‌های دیگری هم وجود دارد که برخی مانند موزه مردان نمکی امکان بازدید را برای عموم فراهم می‌کنند.

یک لباسشویی همگانی!

در هوای سرد زمستان، شستن لباس‌ها برای بانوان زنجانی گاهی بسیار سخت بوده است. در دوره قاجار برای بهبود شرایط، بنایی در یک منطقه پرتراکم احداث شد که نام آن را رختشوی‌خانه گذاشتند. رختشوی‌خانه یک بنای مسقف و طویل است که جوی آبی از میانه آن می‌گذشته و فردی که در آنجا لباس می‌شسته از سرمای هوا در امان می‌مانده است. امروزه محوطه این بنا تبدیل به موزه مردم‌شناسی زنجان شده است.

دلتان کوهنوردی می‌خواهد؟

زنجان منطقه‌ای بسیار خوش آب و هواست و به نظر مایی که مهمان این شهر بودیم یکی از جذاب‌ترین دیدنی‌های این شهر، آسمان آن در روز است؛ ابرها در هر لحظه شکلی جالب می‌سازند و چشم برداشتن از آبی آسمان در ساعات مختلف روز گاهی بسیار دشوار می‌شود. یکی از بهترین نقاط برای دیدن جاذبه‌های طبیعی زنجان منطقه‌ای به‌نام گاوازنگ است. این منطقه کوهستانی، تفرجگاهی دلپذیر است. هوا لطیف و نمای شهر و اطراف آن دیدنی است. گاوازنگ در بهار با گل‌های رنگارنگی پوشیده می‌شود که هرکدام زیبایی خود را دارند و آنقدر در بین آنها تنوع وجود دارد که مانند یک موزه طبیعی بر کوه آرمیده‌اند. سفرهای دانشجویی شکل دیگری دارند؛ بهار غرق در شکوفه، پاییز جالیزها و محصولاتی که نمی‌گذارند جاده را با دست خالی طی کنید. پاییز طلایی گندم‌ها و رقص خوشه‌ها در باد و زمستان سفید و سفیدتر که تنها گاهی ردپای روباهی به دنبال پرنده‌ای آن را برهم زده است. سفر آدمی ‌را از آنچه بر خود پیچیده رها می‌کند و به او یادآور می‌شود که جهان جای زیبایی است برای دیدن، دانستن و دوست داشتن. حالا می‌توانم بگویم: «زنجان مهربان! ممنونم که در سرنوشت من چون آبی روان راه یافتی و از من قایقی ساختی برای دیدن گوشه دیگری از سرزمینم!»

روایت یک دانشجو از زیبایی‌های زنجان

روایت یک دانشجو از زیبایی‌های زنجان

روایت یک دانشجو از زیبایی‌های زنجان

روایت یک دانشجو از زیبایی‌های زنجان