اهمیت ملاصدرا و اصالت فکری او
سیدحسین نصر ترجمه حسین سوزنچی اشاره: دکترسیدحسین نصر (متولد 1312) فیلسوف و متاله ایرانی و استاد علوم اسلامی در دانشگاه جرج واشنگتن است. ازجمله کتاب‌های او می‌توان به «معرفت و امر قدسی»، «اسلام و تنگناهای انسان متجدد»، «تاریخ فلسفه اسلامی» (با همکاری هانری کربن)، سه حکیم مسلمان (ابن سینا، ابن‌عربی و سهروردی)، «هنر اسلامی و معنویت»، «سنت عقلانی اسلامی در ایران»، «معرفت و معنویت در غربت غربی»، «صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه» و... اشاره کرد. سیدحسین نصر ازجمله چهره‌های شاخص تفکر ایرانی، اسلامی و یکی از مشهورترین فیلسوفان معاصر در غرب است. اهمیت ملاصدرا نه‌فقط در این است که پس از حمله مغول برای نخستین‌بار در جهان اسلام مشعل علم را برافروخت و علوم عقلی را به کمال احیا نمود، بلکه وحی و عرفان و فلسفه را هم با یکدیگر متحد و هماهنگ ساخت. برخی از نویسندگان بر ملاصدرا ایراد گرفته‌اند که اصول خود را از ابن عربی و فارابی و سهروردی گرفته است و درنتیجه «اصالت» او را منکر شده‌اند، ولی همان‌گونه که ارسطو نیز به‌درستی گفته است، هیچ چیز زیر آسمان تازه نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند فلسفه‌ای صرفا از آن خود ابداع کند؛ گویی که فلسفه اختراعی فنی است. اصول همواره بوده است و همواره نیز خواهد بود. آنچه اصالت یک نویسنده را در تمدن و فرهنگی سنتی همچون فرهنگ اسلام نشان می‌دهد، توانایی او در تعبیر و تقریر جدیدی است که از حقایق ابدی [آن سنت] به دست می‌دهد و آنها را در پرتوی تازه بازمی‌نماید و به موجب آن چشم‌انداز فکری جدیدی را پدید می‌آورد.
از این دیدگاه، بی‌شک ملاصدرا یکی از برجسته‌ترین چهره‌های حیات عقلانی اسلام است. در دوره‌ای که علوم عقلی به ضعف و فترت افتاده بود، او با هماهنگ‌کردن فلسفه که میراث یونانیان بود و حکمای مشائی و اشراقی قبل از او تعبیر تازه‌ای از آن به دست داده بودند، با تعالیم اسلام در جنبه‌های ظاهری و باطنی‌اش به توفیق احیای این علوم نایل آمد. او موفق شد که به آرای عرفانی ابن‌عربی صبغه منطقی ببخشد. او تهذیب نفس را شرط لازم و مکمل مطالعه حکمت قرار داد و فلسفه را به فضایل روحانی و عمل به شعائر، که در دوران انحطاط تمدن باستان از میان رفته بود، آراسته گرداند. سرانجام، او به تلفیق و تطبیق میان حکمت حکمای یونان باستان و اسلام در تعبیر باطنی آن با معانی باطنی قرآن توفیق یافت. در تمامی این مسائل، ملاصدرا نماینده آخرین مرحله کوشش نسل‌های مختلف حکمای اسلامی است. در او به‌حق جویبارهایی که قرن‌ها در حال نزدیک شدن به یکدیگر بودند، سرانجام به هم پیوستند.
دقیق‌تر بگوییم، ملاصدرا توانست تقرر آرای خود را با تعالیم اسلامی به نحوی هماهنگ کند که تمام مشکلات اساسی که حکمای مشاء در مقابل تعالیم قرآن با آن مواجه بودند و غزالی با آن شدت بر آنها ایراد گرفته بود، حل شود. در این میان آنچه به‌ویژه اهمیت خاص دارد، اینکه او الهیات را به نسبت معتنابهی هم از نجوم بطلمیوسی و هم از طبیعیات ارسطویی آزاد کرد. در همان زمان که در اروپا، گالیله، کپلر و نیوتون تجانس و تشابه فیزیک و جهان‌شناسی ارسطویی را از میان برمی‌داشتند و به این‌طریق جهان‌بینی مسیحی قرون وسطایی را که به آن پیوسته بود تضعیف می‌کردند، ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری خود و با جدا کردن علم‌النفس از طبیعیات [ارسطویی]، فلسفه الهی را به مقدار زیادی از قید فلسفه طبیعی قرون وسطایی آزاد کرد. این جدایی که احتمالا اهمیت بلافصل آن در ایران قرن یازدهم/ هفدهم، که هنوز با افکار اروپایی آشنا نبود، آشکار نشده بود، در قرن‌های بعد اهمیت خاص یافت. به‌تدریج که ایرانیان در دوره قاجار با جهان‌بینی علمی جدید بیش از پیش آشنا شدند، این جدایی که ملاصدرا میان حکمت الهی و فلسفه طبیعی پدید آورده بود، در مقابل حمله متجددانی که تنها سلاحشان نظریات علمی وابسته به جهان مادی بود، به حفظ حکمت سنتی یاری کرد. ملاصدرا از این راه نیز به علوم عقلی اسلامی خدمتی عظیم کرد و به حفظ این علوم که تاکنون ادامه یافته، کمک کرد.
شکی نیست که تقریبا تمامی حیات فکری و عقلانی ایران در سه قرن و نیم اخیر گرد نام ملاصدرا می‌گردد. در اینجا نیازی نیست که از شاگردان بلافصل او، ملامحسن فیض، عبدالرزاق لاهیجی و قاضی سعید قمی، که از شخصیت‌های برجسته اسلام شیعی هستند، ذکری به میان آوریم فقط به این نکته اشاره می‌کنیم که آنان به نوبه خود نسلی از شاگردانی را تربیت کردند که تعالیم ملاصدرا را دور و نزدیک گستراندند. در دوره قاجار، پس از وقفه کوتاهی از هرج و مرج، که به دنبال حمله افغان‌ها پدید آمده بود، مکتب ملاصدرا بار دیگر تجدید حیات یافت. برجسته‌ترین چهره‌های این مکتب عبارت است از: حاجی ملاهادی سبزواری، آخوند ملاعلی نوری نویسنده یکی از مهم‌ترین شروح اسفار، ملااسماعیل خواجوی شارح و مدرس اسفار، [شیخ احمد احسایی، بنیانگذار جنبش شیخیه و شارح مشاعر ملاصدرا]، ملاعلی مدرس زنوزی نویسنده کتاب مهم بدایع الحکم به فارسی و صاحب تعلیقه‌ای بر اسفار، محمد هیدجی که او نیز شرحی بر اسفار دارد.
تاثیرملاصدرا را امروزه در ایران و در هر کجای دیگر که مکتب حکمت سنتی حفظ شده و تعلیم داده می‌شود، می‌توان دید. تمام پیروان این مکتب، ملاصدرا را استاد خود می‌دانند. بی‌اغراق باید گفت که ملاصدرا در کنار فارابی و ابن‌سینا و غزالی و نصیرالدین طوسی و سهروردی و ابن عربی، یکی از شخصیت‌های اصلی علوم عقلی اسلامی است و [با آنکه در خارج از ایران کمتر شناخته شده است] پایگاهی فروتر از پیشینیان برجسته‌اش ندارد. بسیاری از جویبارهای معنوی قرن‌های نخستین در او به یکدیگر می‌رسند و در رودی جدید پیوند می‌یابند؛ رودی که در چهار قرن گذشته سرزمین عقلانی ایران را آبیاری کرده است؛ تعالیم و اندیشه‌های او امروزه نیز به همان سرزندگی دوران تقریرشان است.