دو لبـه  قیچی
هادی خسروشاهین دبیر گروه بین الملل غرب و خاورمیانه قربانی بنیادگرایی‌اند. آنان که جهان را از دریچه تعصب می‌بینند و ایدئولوژی‌شان یکسان‌سازی عقاید و افکار است. بنیادگرایان می‌جنگند و جهان را به خاک و خون می‌کشند تا برای خود حامیان و پیروانی چشم و گوش بسته بیابند. جهانی شدن و افزایش ارتباطات انسانی نیز به کمک بنیادگرایان آمده تا بتوانند بحران را از نقطه‌ای به نقطه دیگر منتقل کنند. شاید به همین دلیل هم باشد که بنیادگرایی مثل اقتصاد در دنیای امروز آنچنان درهم‌تنیده شده که ظهور یک گروه رادیکال در جغرافیای خاص بلافاصله تاثیرات و پیامدهای خود را در منطقه‌ای دیگر نشان می‌دهد. بنیادگرایی نه به اسلام محدود می‌شود و نه به خاورمیانه عربی. بنیادگرایی ایدئولوژی جهان‌شمولی است که هم رد پایش در فرانسه است و هم در خیابان‌های موصل و حلب. در چنین فضایی علما و اصلاح‌گرایان دینی در جهان اسلام و لیبرال‌ها و میانه‌روها در غرب باید میدان‌داری کنند و افراط‌گرایی را به انزوا بکشانند. نباید فراموش کرد که بنیادگرایی پس از حادثه 11 سپتامبر به گفتمان غالب در جهان تبدیل شد و چرخه باطل جنگ و افراط‌گرایی تا به امروز نتوانسته از جذابیت‌های گفتمانی بنیادگرایی رادیکال بکاهد افراط‌گرایان خاورمیانه به اسلام‌هراسی در غرب جان می‌دهند و اسلام‌هراسان جهان لیبرال نیز با اقدامات خود بنیادگرایی را در دام همیشگی رادیکالیسم می‌اندازند.اما ارتباط این حلقه در دو سر طیف خود باید با دنیای واقعیت قطع شود. شاید بهترین راهکار دموکراتیک کردن بنیادگرایان باشد و نه رادیکالیزه کردن این جماعت. مشارکت در قدرت و حضور آنها در ساخت سیاسی اندکی از انعطاف‌ناپذیری آنها می‌کاهد و در پروسه گذر زمان می‌توان انتظار داشت که بنیادگرایان به عمل‌گرایانی منفعت‌گرا تبدیل شوند.