مطبوعات ورشکسته

باران مدرس

۱۳۰سال قبل، نام اصفهان در لیست روزنامه خوان ها ثبت شد. در دوره های قاجاریه ، پهلوی اول و پهلوی دوم به ترتیب ۵۷ ، ۲۸ و ۴۰ عنوان نشریه در این استان چاپ می شده و امروز ازحدود۲۳۰مجوز نشر، مشخص نیست که چه تعدادی فعالانه در این بازار خلوت، خبر می فروشند! سردبیر پرسرو صدا ترین روزنامه خصوصی اصفهان، که در رنکینگ وزارت ارشاد همیشه در رقابت های محلی، پیروز میدان بوده، معتقد است که مجازی ها فضایی برای کار مکتوب ها باقی نگذاشته اند ولی استانداراصفهان، نظر دیگری دارد. زرگرپور می گوید: امروز در استان اصفهان ۲۳۰ نشریه از جمله هفت روزنامه با تیراژ ۱۲ هزارتایی چاپ می شود که این تعداد و تیراژ متناسبت با جمعیت این استان نیست. این در حالیست که در ویژه نامه آماری اصفهان در سال۹۲بر این موضوع تاکید شده بود که اصفهان با۱۸۰نشریه در زمینه های گوناگون و گستره های توزیع متفاوت، به لحاظ کمی نیازهای استان را به صورت نسبی تامین کرده است.

اصفهان با هفت روزنامه و تیراژ عجیب۱۲هزارتایی، گویا هنوز جایی در کشور باز نکرده که استاندارش از «تلاش برای گرفتن امتیاز انتشار یک روزنامه در سطح ملی« صحبت می کند و این در حالیست که نسل فردا همچنان داعیه دار چاپ کشوری است! در ایران به ازای هر ۷۵ نفر، یک نفر روزنامه می خواند و در پایتخت فرهنگ و تمدن ایران، اسلامی، به ازای هر ۲۰۰ نفر، یک روزنامه خوان، نفس می کشد. به غیر از ۲۵ هزار نفر اصفهانی که اخبار مورد نیاز خود را از روزنامه ها به دست می آورند، سایر افراد، ذائقه خبری خود را از کدام منابع سیراب می کنند؟ بدون شک در دنیای امروز که سیاست و اقتصاد در تار و پود زندگی مردم تنیده شده، نمی توان گفت که مابقی جمعیت استان، علاقه ای به کسب خبر ندارند. بنابراین پاسخ به این پرسش، علت عدم استقبال اصفهانی ها از رسانه های مکتوب استانشان را مشخص و قفل صنعت ورشکسته مطبوعات نصف جهان را می گشاید.

اصفهان و نشریه هایش

در سال۸۸اصفهان با ۱۶۹مجوز نشریه فعال و غیرفعال،۱۶.۶درصد از مطبوعات کشور را به خود اختصاص داد. این استان در یک سیر نزولی و با افت و خیز بسیار از نرخ کشور جا ماند تا علی رغم افزایش اسمی تعداد مجوزها در سال۹۲بامجوز انتشار۱۸۰نشریه فقط ۹درصد از نشریات کشور را به نام خود کند. در حال حاضر هفت روزنامه در شهر اصفهان فعال هستند که با اختلاف بسیار، بازار صنعت نشر را به رقبای کشوری خود واگذار کرده اند. آنها به سه شیوه دولتی ، عمومی(ایمنا) یا ملی و خصوصی یا تجاری فعالیت می کنند. رسانه عمومی یا ملی همانند روزنامه اصفهان زیبا علاوه بر استفاده از حمایت های شهرداری از حق اشتراک، دریافت آگهی و خرده فروشی روی کیوسکها نیز بهره مند می شود. به غیر از اصفهان امروز، نسل فردا و اصفهان زیبا که داعیه دار محتوای تولیدی در اصفهان هستند، چهار روزنامه عصر اصفهان، زاینده رود، نصف جهان و کیمیای وطن بیشتر بهباز نشر اخبار خبرگزاری و سایت ها را بدون تفسیر یا تحلیل عمقی،می پردازند. به جرات می توان گفت نشریات مکتوب اصفهان نه سراسری هستند و نه محلی، بلکه ملغمه‌ای متشکل از اخبار دیروز خبرگزاری ها، گزارش‌های عملکرد مدیران به سبک رپرتاژ، چند صفحه آگهی ریز دادگاه و ثبت احوال و آگهی های نیم یا یک چهارم صفحه ای که با کاهش نرخ و برهم زدن نظم بازار، آن را به دست آورده اند.

هر چند که سردبیر روزنامه اصفهان امروز معتقد است که زمان سرمایه گذاری در رسانه مکتوب به سرآمده و در بازار رسانه ها، دیجیتال ها گوی سبقت را ربوده اند اما باید گفت در فرمول اقتصادی صنعت مطبوعات، کیفیت، تحلیل های جدید و نقدهای منصفانه و جریان ساز، جایگاه ویژه ای دارد. متاسفانه آنچه که امروز در اغلب روزنامه های شهرمشاهده می شود، بازنشر مطالب داغ کانالهای تلگرامی است که مخاطب آن را مطالعه کرده است. در بهترین حالت مطالب یاد شده، به صورت سوژه و بدون تحلیل و پرداخت نهایی، در قالب آماری که کارکرد آن در جامعه مشخص نیست به تیتر اول روزنامه هاتبدیل می شود. اخبار داغ، طراحی جذاب، استفاده از ابزار رنگ، اینفوگرافی و مطالب زرد، بیشترین مطالب این دو رسانه را تشکیل می دهد که دو یا سه گزارش قابل تامل در هفته نیز چاشنی آن می شود. هر چند اصفهان امروز توانسته، مخاطب محور تر از سایر رسانه های اصفهان عمل کند ولی در واقع هیچ یک از نشریه های استان نتوانسته اند اعتماد اصفهانی ها را جلب کنند و به همین دلیل و دلایل ناگفته دیگر است که فقط۲۵هزار نفر از مردم استان، روزنامه مطالعه می کنند و سایرین. منابع خبری دیگر را برای خود انتخاب کرده اند.

می توان گفت که رسانه های اصفهان، مهمترین بخش فرمول اقتصادی صنعت مطبوعات و روزنامه را از دست داده اند. افزایش تعداد مخاطب، رشد تیراژ و جهش آگهی را به همراه دارد که بخش مهمی از هزینه های یک رسانه را تامین می کند. بی تجربگی، نداشتن نقشه راه و بی اطلاعی از ذائقه خبری مخاطب باعث شده تا رسانه های اصفهان برای جذب بیشتر مشتری به تولید مطالب سرگرم کننده روی آورند و این در حالی است که رسانه های کابلی چنین وظیفه ای را بر عهده دارند و نمی توان جایگزینی برای آنها تعیین کرد. برخی مسوولان رسانه های اصفهان نه تنها با اقتصاد فرهنگ بیگانه اند که با تولید محتوای بی کیفیت، خود را از سرمایه اجتماعی نیز محروم کرده اند. آنها فقط مدیران هزینه اند که سرمایه اولیه را از بین برده و رسانه تحت امر خود را به دره ورشکستگی، راهنمایی کرده اند.

سوءتفاهمی به نام رسانه داری!

وقتی مهمترین دارایی یک روزنامه، «مجوز انتشار» بوده و مدیر مسوول ، سردبیر یا مالک به جای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های روزنامه‌داری، درهنگام انتشار، به فکر تامین هزینه‌های چاپ، کاغذ، دستمزد کارکنان و سایر هزینه‌های عملیاتی است، بنابراین انحراف در برنامه‌های میان مدت و کاهش میزان موفقیت روزنامه‌ها یا سایر نشریات، طبیعی خواهد بود. واقعیت این است که روزنامه‌داران براساس الگوهای سنتی کسب و کار مطبوعاتی اقدام به راه‌اندازی روزنامه می‌کنند و به این نکته توجه ندارند که فعالیت موسسات مطبوعاتی نیازمند خلق یک بنگاه رسانه‌ای با اهداف اقتصادی است. تاکنون برآورد، تحقیق و ارزیابی دقیقی از اقتصاد مطبوعات انجام نشده و اطلاعات جامعی درباره ارزش و میانگین نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری، درآمد زایی و سودآوری، گردش مالی سالانه، ارزش خالص دارایی، نسبت درآمد یا سود به دارایی و درآمد حاصل از فروش عملیاتی انجام نشده و فقط گزارش‌های ادواری درباره پرداخت یارانه‌ها از سوی وزارت ارشاد و ارزش توزیع آگهی دولتی در نشریات آن هم با تاخیر به چشم می‌خورد.

از سوی دیگر قیمت و عوامل تعیین کننده آن در فعالیت مطبوعاتی برای کارگزاران آن راضی کننده نیست. وقتی قیمت تمام شده تولید، چاپ و نشر یک نسخه با قیمت مصرف کننده آن، بسیار فاصله دارد، نمی‌توان انتظار داشت که تیراژ یک روزنامه از سطح معینی فراتر رود؛ چرا که درآمد روزنامه از نقطه سر به سر کاهش یافته و حاشیه سود موسسات مطبوعاتی وارد ناحیه زیان می‌شود. بنابراین قیمت فروش مطبوعات با فرض افزایش تیراژ واقعی، منبع لایزالی برای استمرار حیات روزنامه‌ها نیست و اتکا مطبوعات به سایر منابع است. سایر منابع هم مواردی جز درآمد حاصل از فروش مساحت صفحات به صاحبان آگهی، ارایه خدمات اطلاع رسانی براساس تقاضای روابط عمومی محور،جذب اسپانسرهای سیاسی و اقتصادی و منابع یارانه ای دولت نیست. بزرگترین استراتژی مدیران مطبوعات برای تامین هزینه ها کاهش هزینه منابع انسانی، تعدیل نیرو ، کاهش تعداد صفحات و گستره توزیع وتعویق در پرداختی کارکنان است. اشتباه فاحشی که کیفیت رسانه و ریزش مخاطب را در پی دارد.

افزایش هزینه ها و عدم ترمیم آن در سالهای اخیر، وضعیت را برای رسانه ها وخیم تر از سایر بخش های تولید کرده چرا که آنها نمی توانند قیمت تمام شده محصولات خود را افزایش دهند. از سویی رکود و کاهش درآمد باعث شده تا نشریات از سفره مردم حذف شود. همه این موارد به همراه سیری کاذب خبری ناشی از شبکه های اجتماعی و و ضعیت فرهنگی اصفهان، رسانه داری را سخت کرده است. به همه این موارد باید توزیع غیر اصولی،کمبود کیوسک و نبود دکه استاندارد فروش روزنامه در اصفهان را نیز افزود. در این میان بر وابستگی رسانه های دولتی افزوده شده و رسانه های خصوصی نیز یا از رانت های مختلف بهره می گیرند و یا سعی در جلب حمایت جناحهای مختلف دارند. بنابراین می توان گفت که این چرخه معیوب در نهایت کاهش اعتماد مخاطب و کاهش تیراژ را رقم خواهد زد که به تبع خبرنگار مستقل و جریان آزاد اطلاعات نیز از دست می رود و در اصفهان اکثر خبرنگاران به نوعی در تحریریه شهرداری قلم می زنند.

روی دیگر سکه، نهادهایی همانند شهرداری و اتاق بازرگانی و.. قراردارند که برای خود رسانه دست و پا کرده و با پولی سرشار نه تنها عرصه رقابت را برای سایر رسانه ها تنگ کرده اند که آگهی های خود را نیز از آنها دریغ می کنند. به نظر می رسد که ایجاد یک موسسه یا بنگاه مطبوعاتی، منطقی ترین راه حل برای بقا در صنعت روزنامه است. چنین روندی در اقتصاد رسانه های برای نخستین مرتبه در دهه۷۰ میلادی در آمریکا رخ داد. در حال حاضر شیوه‌های جدید برای مدیریت بر اقتصاد رسانه، ظهور سازمان‌های مطبوعاتی در قالب هلدینگ یا کارتل‌های مطبوعاتی است که سعی دارند نه فقط در زمینه روزنامه بلکه در شاخه‌هایی همچون چاپ کتاب، چاپ و توزیع روزنامه و مجله، تولید و توزیع کاغذ و... فعالیت کنند. سرمایه اولیه چنین بنگاه هایی مردمی هستند که ذائقه خبری آنها با مطالعه مطالب کیفی، اقناع شده و امروز برای بقای نشریه محبوب خود حاضر به خرید سهام و افزایش سرمایه درگردش آن هستند.

 

منابع: پیکارد،رابرت،(۱۳۸۷)، اقتصاد رسانه ها؛ داود حیدری،تهران، مرکز مطالعه و تحقیقات رسانه ها.

روزنامه مالیه، استقلال اقتصادی رسانه،محسن ایلچی، سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۳

مطبوعات ورشکسته