تکنیک‌های متوازن سازی هزینه کرد درآمد ماهانه
شاید دیشب که در یک دورهمی دوستانه بودید از زبان بسیاری از دوستان خود شنیده‌اید که روزهای پایانی ماه خود به سختی می‌گذرانند. با شنیدن این جمله با خود گفته‌اید که این فقط شما نیستید که در روزهای پایانی ماه با کمبود بودجه مواجه می‌شوید. اما این کمبود بودجه سطوح مختلفی دارد. گاهی کمبود بودجه ماهانه شما به‌گونه‌ای است که مجبور می‌شوید فقط از سینما رفتن آخر هفته چشم پوشی کنید یا آنکه وعده مهمانی خود را از این ماه به ماه آینده به امید بهبود اوضاع مالی در آن ماه موکول کنید؛ اما گاهی کمبود منابع مالی ماهیانه به سطحی می‌رسد که حتی برای پرداخت کرایه تاکسی هم به مشکل بر می‌خورید و مجبور هستید چند روز پایانی ماه را با اتوبوس رفت و آمد کنید، اما می‌توان با به کار بستن تکنیک‌هایی ریتم اوضاع اقتصادی خانواده را در روزهای مختلف ماه متوازن کرد.
در گام نخست برای کنترل اقتصاد خانواده و اینکه برنامه‌ریزی درستی داشته باشیم یک مدیر لازم است. اشتباه نکنید این پست چندان هم مثل باقی پست‌ها پشت میز نشینی و دستور دادن ندارد، اما وجود مدیر خانه لازم است تا برنامه‌ریزی و بر اجرای آن نظارت کند. اما چه کسی می‌تواند مدیر مالی خانواده باشد؟ خانواده مجموعه کوچک و به هم پیوسته‌ای چون هرم است که هر کدام از اعضای آن جایگاه و نقشی دارند و به تناسب اهمیت نقش و جایگاهشان در سطوح مختلف این هرم قرار می‌گیرند. این روابط و نقش‌ها در فضای انجام وظایف صرف شکل نمی‌گیرد؛ زیرا خانواده یک بستر عاطفی است و اعضای آن به یکدیگر در انجام وظایف کمک می‌کنند تا خانواده به هدف اصلی خود که تعالی، رشد و تربیت فرزندان و بلوغ اجتماعی و جسمانی است، برسد. در مورد مدیریت اقتصادی خانواده هم این نکته وجود دارد. در هر خانواده‌ای هرمی اقتصادی وجود دارد و همه افراد خانواده در آن نقش و جایگاه دارند؛ از پدر و مادر به‌عنوان کسانی که کسب درآمد می‌کنند گرفته تا فرزندان که در «هزینه کرد» سهم دارند، اما چگونه یک خانواده می‌تواند در این زمینه عملکردی درست و منطقی داشته باشد؟مدت‌ها از زمانی که مردهای خانه‌های مردسالار خرجی می‌گذاشتند روی طاقچه، گذشته است. دوره‌ای که دخل و خرج خانه به عهده مرد بود و زن‌ها نگاهشان به دست شوهرانشان، دیگر سرآمده و این روزها در بعضی موارد می‌بینیم که انگار برعکس شده است؛ موقع خرید اتومبیل، خرج‌های پیش‌بینی نشده و حتی موقع خرید خانه، چشم مرد‌ها به دست زن‌ها است تا با سحر و جادوی همیشگی‌شان، از همان گنجشک روزی‌ای که روی طاقچه یا توی عابربانک برایشان گذاشته بودند، پس‌اندازی به کارآمدنی رو کنند تا این مشکل خانواده هم حل شود. مهم نیست رئیس بزرگ‌ترین بانک‌های دنیا آقایان هستند، نکته مهم این است که رئیس بانک جهانی پول الان کریستین لاگارد، یک خانم است و از آن مهم‌تر اینکه مدت‌ها است مدیریت مالی خانه‌ها در خیلی از نقاط دنیا به دست خانم‌هاست.

داستان‌های طنز، جوک‌ها و حتی برنامه‌های تلویزیونی، اینطور در اذهان جا انداخته‌اند که خانم‌ها پرخرج و بی‌مبالات هستند، حساب و کتاب مالی سرشان نمی‌شود و صبح ۱۰۰میلیون به آنها بدهید، ظهر حساب خالی تحویل می‌گیرید! اما واقعیت چیز دیگری است. تحقیقات یک سایت اقتصادی در آمریکا نشان داده است نیمی از مردان اعتراف کرده‌اند پرداخت به موقع صورتحساب‌هایشان را فراموش می‌کنند و در پایان ماه هم فهرست مشخصی از میزان خرج‌هایشان ندارند که این حالت فقط در ۱۷ درصد خانم‌ها دیده می‌شود. این سایت در نهایت این‌طور نتیجه گرفته است که زنان مدیریت مالی منسجم‌تر و منظم‌تری دارند و امور مالی خانه را بهتر کنترل می‌کنند و کمتر ممکن است بدهی بار بیاورند. ریسک‌پذیری بیشتر آقایان در امور مالی باعث بالاتر رفتن میزان بدهی‌های خانواده‌هایی می‌شود که مدیریت مالی‌شان به عهده مرد است. مشابه این حالت در کشورهای اروپایی هم وجود دارد. نتایج یک تحقیق نشان داده است مشاوران اقتصادی خانم این روزها در اروپا درآمد بیشتری نسبت به مشاوران اقتصادی آقا دارند و این یعنی مردم خانم‌ها را برای مدیریت مالی بیشتر قبول دارند. اگرچه این تحقیق مخالفانی هم دارد و عده‌ای معتقدند خانم‌ها بیشتر در امور اقتصادی خرد و به اصطلاح خانگی موفق‌ترند و فعالیت‌های بزرگ اقتصادی بیشتر به دست آقایان انجام می‌شود. بررسی تحلیلگران بازار روی خریداران هم نشان داده است که زنان به دلایل مختلف موفق می‌شوند با هزینه کمتری امور خانه را پیش ببرند. استفاده از کوپن‌ها، خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای و ارزان قیمت، خرید در صبح‌های زود و از حراجی‌ها و همچنین استفاده مدام از اطلاعات محلی و غیررسمی در مورد امور اقتصادی مانند خبر افتتاح یک بازار ارزان، باعث شده زنان مدیریت اقتصادی خانه را بهتر و با هزینه کمتر انجام دهند. مسترکارد، بزرگ‌ترین موسسه کارت اعتباری دنیا، با بررسی صورتحساب‌های چندهزار مشتری خود نتایج تحقیقی را منتشر کرد که نشان می‌داد زنان در مدیریت مالی امور کوچک از آقایان بسیار موفق‌تر هستند، اما ممکن است در سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی بزرگ یا امور مالی گسترده‌تر کمی با مشکل مواجه باشند. نتایج این تحقیق که در کشورهای مختلف و با استفاده از پرسشنامه‌های رایانه‌ای، تلفنی و مراجعه حضوری انجام شد، مشخص کرد خانم‌ها در حوزه‌های اقتصادی بیشتری از آقایان قوی‌تر هستند، اما در زمینه اطلاعات در مورد تورم و سهام و بورس این آقایان هستند که اطلاعات بیشتری دارند. با توجه به همه اینها، شاید بهتر باشد همین الان کیف پولتان را به خانمتان بسپارید.

گام دوم بهبود معاش از مسیر خرج درست است. افزایش درآمد به معنی بهبود معاش نیست؛ بلکه منظور از بهبود معاش استفاده حداکثری و بهینه از منابع است. هرخانواده‌ای باید با درآمدی که هر ماه کسب می‌کند بسازد. یعنی کاری که همه مردم انجام می‌دهند. خانواده‌ها معمولا ممر دیگری برای کسب درآمد ندارند که مانند دولت یک متمم بودجه بیاورند و قال هزینه‌های اضافی را بکنند!‍ پس هر خانواده باید برنامه‌های خود را در چارچوب درآمدی تنظیم بکند که کسب می‌کند؛ یعنی پایش را از گلیم خودش فراترنگذارد. برای این کار می‌توانید یک بودجه ماهیانه که نحوه دخل و خرج حقوق ماهیانه شما را مشخص می‌کند تنظیم کنید، به این صورت که تمامی پول ماهیانه خود را به سه قسمت تقسیم کنید. بخش اول ضروریات زندگی که شامل هزینه‌های خورد و خوراک و پوشاک و قسط وام و اجاره خانه و قبوض گاز و برق و تلفن و... را در بر می‌گیرد. بخش دوم پس‌انداز است. پس‌انداز در ابتدا برای ساختن یک حساب اضطراری به کار می‌رود و پس از تکمیل آن گام‌های شروع سرمایه‌گذاری با آن برداشته می‌شود و بخش سوم مربوط به خواستنی‌ها می‌شود. یکی از نکات مهم که در بودجه باید در نظر گرفت تا تضمینی برای اجرای آن باشد گذاشتن قسمتی از پول برای کارهایی است که از انجام آنها لذت می‌بریم. این مسائل می‌تواند شامل خیریه، مسافرت، تفریح‌های شهری، پس‌انداز برای خرید لوازم زندگی و … باشد. در این تقسیم‌بندی هدف اول این است که ۳۵ درصد درآمد را به پس‌انداز، ۵۰ درصد را به ضروریات و ۱۵ درصد را به خواستنی‌ها اختصاص دهیم. اگر گذران زندگی با ۵۰ درصد درآمد ماهیانه مقدور نیست از ۳۵ درصد پس‌انداز کم کرده تا چرخ زندگی بچرخد، ولی بهینه‌ترین روش این است که به ترکیب بالا برسیم.خواستنی‌ها را باید لیست کرد، پس‌انداز برای مسافرت، پس‌انداز برای خرید موارد دلخواه، خیریه، تفریح، شام خوردن در یک رستوران خوب و... البته به‌نظر بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده نکات زیر برای موفقیت این روش می‌تواند خیلی مفید باشد: اول اینکه به‌دنبال انجام دادن کار بی‌نقص نباشید، اگر تنها می‌توانید پنج درصد از درآمد خود را پس‌انداز کنید، مشکلی نیست ولی کار را شروع کنید.

دوم اینکه هر ماه پرینتی از گردش حسابتان گرفته و آن را تحلیل کنید. (این موضوع از طریق اینترنت بسیار آسان شده است) و سوم اینکه به آرامی ثروتمند شوید. گام سوم نیز این است که خیلی ماشینی به بحث‌های مالی خانواده نگاه نکنید. از اصول اقتصادی باید در زندگی استفاده کرد، اما باید روح زندگی در آن جاری باشد، پس برنامه‌ها را طوری تنظیم کنید که قابل‌تغییر باشد و در صورت بروز مسائل جدید یا خرج‌های غیر مترقبه برنامه جایگزین داشته باشید. گام چهارم این است که هزینه از درآمد جلو نزند.به‌عنوان مثال دولت با کم کردن تعداد پروژه ها یا طولانی‌تر کردن مدت اجرای آنها هزینه‌هایش را متعادل می‌کند. هدف همین است که هزینه‌ها از درآمدها جلو نزند. در خانواده هم خواه ناخواه همین اتفاق باید بیفتد. پس‌انداز هر چقدرهم که کوچک باشد مهم است. اگر بخشی از درآمد خانواده را ندید بگیریم و پس‌انداز کنیم در درازمدت روی هم جمع و مبلغ قابل توجهی می‌شود و شما می‌توانید با مبلغ جمع شده سرمایه‌گذاری کنید و کم‌کم با پولی که پس‌انداز کردید به خواسته‌های دراز مدت خود برسید. آینده‌نگری باعث پس‌انداز می‌شود تا برای روز مبادا و حوادث پیش‌بینی نشده دچار مشکل نشویم و بتوانیم مشکلمان را حل کنیم، اما گام پنجم این است که به آب باریکه رضایت ندهید. اینکه یک حقوق ماهانه مشخص داشته باشید خیلی خوب و نعمت بزرگی است؛ اما رضایت دادن به آن دیگر چندان هم خوب نیست. چقدر از وقت روزانه‌تان را صرف امور بیهوده می‌کنید؛ تماشای تلویزیون بین روز و... از فرصت‌ها استفاده کنید و تا می‌توانید برای کسب درآمد درست راه‌های جدید بیابید. گام ششم نیز ایجاد روحیه همکاری بین اعضای خانواده است. تعامل مناسب اعضای خانواده و همچنین اولویت‌بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می‌شود. نباید این طرز تفکر بین اعضای خانواده به خصوص فرزندان ایجاد شود که تنها پدر یا مادر خانواده مسوول حل مشکلات اقتصادی هستند.

تردمیل لذت چیست؟
تردمیل لذت آخرین وسیله ورزشی باشگاه‌های تناسب اندام نیست؛ بلکه اصطلاحی است که ابداع شده برای توصیف اینکه ما به سرعت به شرایط جدید عادت می‌کنیم و همه چیز برای ما بدیهی می‌شود.نمی‌دانم شما که این مطلب را می‌خوانید چند سال دارید، اما بی‌تردید بسیاری از امکاناتی که اکنون دارید و حق مسلم خود می‌دانید زمانی بزرگ‌ترین آرزویتان بوده است. برای بسیاری از افراد میانسال زمانی در سن راهنمایی، دیدن فرد بزرگسالی که دسته‌ای اسکناس بیست تومانی از جیبش بیرون می‌آورد به معنی یک آینده شیرین بود، داشتن خانه، اتومبیل، موبایل و... نیز از دیگر رویاهای شیرین زندگی یک نوجوان محسوب می‌شود. اما توجه به یک نکته در این میان ضروری است. ارتقای شغلی یا موقعیت جدید ممکن است ما را برای کوتاه زمانی خوشحال کند اما پس از چندی آن را بدیهی پنداشته و انتظارات ما ارتقا ادامه می‌یابد. بسیاری از اوقات با خود می‌گویید اگر تنها بتوانم یک ارتقای شغلی دیگر بگیرم، یک ماشین بهتر، یک خانه بزرگ‌تر... و به محض آنکه این انتظارات ارضا شوند دوباره از اول و بیشتر می‌خواهیم. سرعت تردمیل بیشتر می‌شود و لحظه‌ای فکر می‌کنیم که به سطح جدیدی از موفقیت رسیده‌ایم، اما به سرعت به شرایط جدید عادت کرده و کماکان به دویدن خود ادامه می‌دهیم و البته با سرعت بیشتر. (ساعات اضافه‌کاری بیشتر، شغل دوم و سوم،…)شاید ما نیاز داریم تا شادی را فرای کیف پولمان بجوییم. ما عادت می‌کنیم، عادت کردن البته چیز خوبی است و اگر قرار بود عادت نکنیم که با هر بلا و مصیبتی نابود می‌شدیم. توصیف تردمیل لذت هم همین عادت کردن است، سرعت خود را بیشتر می‌کنیم، پس از چندی شرایط برای ما مانند قبل می‌شود، به‌دنبال شغل، خودرو، سفر و خرید می‌دویم تا شادی و لذتی را که انتظار می‌کشیم به دست آوریم، اما پس از زمانی کوتاه به آن عادت می‌کنیم.پس چاره چیست؟ چاره و شاید تنها چاره این است که به‌دنبال لذت در عوامل خارجی نباشیم. البته منظور این نیست که چون اهداف، آن لذتی را که در سر می‌پرورانید ممکن است به شما ندهند باید گوشه نشین شده و دست از کار و تلاش بردارید. مساله این است که شادمانی ما و لذت و خوشی باید از درون ما نشات بگیرد، وگرنه لذت خوردن بهترین شکلات دنیا، با هر بار مصرف کمتر شده و زمانی عادی می‌شود. ما باید این عادی شدن را به‌عنوان نتیجه قطعی هر فرآیندی بپذیریم و شادی‌مان را به آن وابسته نکنیم.