موسیقی مقامی به تاری بند است

دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- «امیدوارم پدرم در یادها بماند» این آخرین عبارت یا شاید آخرین خواسته از نامه‌ای است که دختر ابراهیم شریف زاده خطاب به پیام‌های تسلیت نوشته است. شعر «آواز چگور» و «دوتار سمندری» اخوان ثالث را می‌خوانم: قربان زخمه‌های تو خون پاش و نغمه ریز و آنجا که اینگونه تمام می‌کند حجت را: «بی اعتنا با من، مرد چگوری همچنان سرگرم با کارش. و آن کاروان سایه و اشباح، در راه و رفتارش» . شریف‌زاده‌ها یکی پس از دیگری می‌روند، با گنجینه‌ای که در سینه دارند می‌روند و جای م.امیدها خالی است تا بدانند هوای فرهنگ و هنر سرزمینمان در پاییز چگونه است. به پاسداشت مقام ابراهیم شریف زاده این گزارش را که حاکی از دردودل های اهالی موسیقی مقامی است می‌خوانید:

باید از میراث زنده حمایت کنیم

محمد حقگو، پژوهشگر موسیقی با اشاره به سه نوع موسیقی محلی، سنتی و موسیقی جدید شهری می‌گوید: در این زیرشاخه موسیقی مقامی از کثرت بسیار زیادی برخوردار و موسیقی تاریخ است، موسیقی فولکور شخص سازنده ندارد، سازنده آن تاریخ و تمدن بشریت است، طی هزاران سال توسط هزاران هنرمند با سلایق مختلف یک مقام صیقل می‌خورد و زیباتر می‌شود و به دست نسل‌های بعد می‌رسد و آن کسی که در سینه خودش چنین مقامی را حفظ کرده یک میراث زنده است. اگر در این کشور سازمانی به نام میراث فرهنگی داریم باید از این اشخاص حمایت کنند. این میراث زنده قابل مقایسه با یک سفال زیر خاکی با قدمت دو هزار سال نیست، ما چگونه می‌توانیم با چنین آدم‌هایی که حامل تاریخ، هنر و فرهنگ این سرزمین اند در زمان حیاتشان به‌گونه ای رفتار کنیم که اساسا انگار وجود ندارند.

حقگو همچنین با انتقاد از وزارت ارشاد اسلامی می‌گوید: متاسفانه آنچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما در این چندساله ثابت کرده این است که دارد در زمینه تشییع هنرمندان تخصص پیدا می‌کند نه در تشخیص وجود و حضور این هنرمندان. من خدمت آقای سرابی، مدیرکل اداره ارشاد استان ارادت دارم اما بسیار هم از ایشان گله دارم. خیلی‌ها ناراحتند و می‌گویند در مشهد اجرای موسیقی ممنوع است اما من می‌گویم فرض کنید ممنوع نباشد، هنرمند چه چیزی را قرار است اجرا کند وقتی دل شکسته است، وقتی کرایه آمدنش از تربت جام به مشهد را ندارد.

این پژوهشگر موسیقی در گفت و گو با «دنیای اقتصاد» خطاب به مدیرکل ارشاد استان خراسان رضوی می‌گوید: آقای سرابی شما برای تشییع جنازه این هنرمند به باخرز می‌روید درحالی که اگر یک هفته قبل‌تر رفته بودید، می‌توانستید هم ایشان را زنده ببینید هم از صدای آواز ایشان حظ ببرید. اگر احیانا این موسیقی حظ را به شما می‌دهد که قاعدتا باید بدهد چون مدیرکل یک اداره هنری هستید.

مسئولان نپرسند چرا جوانان ما گرایش کمی به موسیقی محلی و ایرانی دارند

وی درمورد رویگردانی نسل جوان از موسیقی فاخر خاطرنشان می‌کند: انسان ذاتا علاقمند به چیزی خواهد شد که ببیند و بشنود، وقتی ما فرزندانمان را از دیدن و شنیدن چنین هنر پاکی محروم می‌کنیم او به چیزهای دیگری که در معرضش باشد علاقمند می‌شود، خواهش من از مسئولان مملکت این است که هیچ وقت این پرسش را مطرح نکنند چرا جوانان ما گرایششان به موسیقی محلی و ایرانی کم است؟ وقتی جوانان تاثیر چیزی را در زندگی خود نبینند به آن علاقه‌ای نشان نمی‌دهند.

حقگو با بیان اینکه استاد شریف زاده زمانی سرایدار مدرسه و زمانی قبرکن و غسال بود تصریح می‌کند: چه کسی ایشان را مجبور کرده بود که در سن ۸۰ سالگی برای قوت زندگی این کار را انجام دهد؟ آیا ما در کشورمان سازمانی نداریم که از این سرمایه‌ها مراقبت کند؟ آنها فقط انتظار توجه و احترام دارند، این برای یک مملکت دردناک است که هنرمند خودش را نشناسد. من از دولت آقای روحانی خواهش می‌کنم درون وزرات‌خانه بزرگ ارشاد بخشی را به موسیقی‌دانان محلی اختصاص دهند، صدای موسیقی‌دان محلی به اندازه‌ای است که بتواند همان مقام‌ها را زمزمه کند، نمی‌تواند فریاد بزند و حقش را مطالبه کند. این هنرمندان به انزوا عادت کرده‌اند.

درباره اظهارات محمدرضا درویشی

از محمد حقگو درباره صحبت محمدرضا درویشی پیرو پس گرفتن نشان درجه یک هنری از ابراهیم شریف‌زاده می‌پرسم، او با اظهار بی‌اطلاعی از این اتفاق می‌گوید: بسیار متاسفم اگر این چنین اتفاقی افتاده باشد و بیشتر از این متاسفم که چرا آقای درویشی این موضوع را همان زمان اعلام نکرد؟ حقگو تصریح می‌کند: ابراز تاسف می‌کنم از برخی عزیزان پژوهشگری که به‌ظاهر برای مرحوم شریف‌زاده دفاعیه مطرح کردند اما در باطن سخنانشان توهین‌آمیز بود چون این ادبیات به‌هیچ عنوان بیانگر شخصیت واقعی هنرمندانی که این‌قدر مناعت طبع دارند، نیست. آقای درویشی مطرح کردند که خانه مرحوم شریف‌زاده از فقر شبیه طویله بود! این عبارت بسیار ناخوشایند است!

آقای شریف زاده دختری دارند که علی‌رغم گرفتاری بسیار برای خانه پدر آبروداری می‌کرد. واقعا در خانه یک روستایی هنرمند چیز دیگری به‌جز هنرش به چشم نمی‌آید، تشبیه خانه یک هنرمند به طویله امر ناشایستی است. بله ایشان فقر بسیار شدیدی داشت که به او تحمیل شده بود، روزی که ایشان را تشییع می‌کردند آقای درویشی با هیاتی آمد که مسئول تحمیل همین فقر به مرحوم شریف زاده بود و آقای درویشی در آنجا از حضور همین هیات تشکر کرد!

امثال شریف‌زاده را دریابیم

این پژوهشگر موسیقی با ذکر این مهم که درجه هنری و دکترای افتخاری دردی را از هنرمند دوا نمی‌کند مگر اینکه در کنارش یکسری امکانات به هنرمندان ارائه کنند، تاکید می‌کند: آنقدر پروسه کمک کردن به این هنرمندان را طولانی می‌کنند که هنرمند و خانواده‌اش باید آبروی خودشان را در معرض نمایش بگذارند تا وزرات خانه‌ای که مسئول است به آنان کمکی بکند. وی با بیان اینکه لئونارد کوهن هم همزمان با استاد شریف زاده فوت کرد و تمام جهان در سوگ این هنرمند نشست، می‌گوید: اما در سطح استان هم کسی شریف‌زاده را نشناخت. شریف زاده تکرار نخواهد شد اما آنچه مسلم است از کنار هنر شریف زاده اساتید دیگر با سبک‌های متنوعی ظهور می‌کنند که آنقدر اسامی زیاد است که نمی‌شود نام برد، کسانی‌که لقمه در خون می‌زنند از عدم توجه، از اینکه در سینه‌شان به اندازه موزه لوور فرانسه آثار فرهنگی هست ولی متاسفانه مسئولان ما فرهنگی نیستند.

درباره نوای شریف‌زاده

حقگو درباره خصوصیاتی که آواز شریف زاده داشت می‌گوید: او ترجمان بسیار عجیبی از موسیقی شهری به موسیقی مقامی می‌کرد. مزیت دیگر صدای او حماسی خوانی بود و به‌گونه‌ای صداسازی می‌کرد و می‌خواند که نیاز به سال‌ها آموزش داشت و نمی‌دانم او این آموزش را کجا دیده بود؟ این خصوصیت‌ها شریف‌زاده را از همگان متمایز می‌کرد. این پژوهشگر موسیقی در انتها با قرائت شعر «تو نیستی که ببینی» فریدون مشیری خطاب به مرحوم شریف‌زاده از خوانندگان این مطلب می‌خواهد تا با جستجو در اینترنت صدای شریف‌زاده را بشنوند.

بسیاری از مسئولان بجای پرداختن به هنر ایرانی با هنرهای فرنگی دوستی کردند

هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی با بیان اینکه من پیش از انقلاب با هنرمندان موسیقی محلی خراسان آشنا بودم، به دنیای اقتصاد می‌گوید: در تمام جهان تلاش می‌کنند هنرهای اصلی و هنرهای تالیفی‌شان را ثبت و حمایت کنند و هم هنرمند و هم مکتب هنری را گسترش دهند اما متاسفانه در کشور ما این قضیه برعکس است. جاوید ادامه می‌دهد: بعد از اینکه موج نفی هنر موسیقی خوابید با فرمان امام راحل نگرش به موسیقی بهتر شد اما متاسفانه بسیاری از مسئولان بجای اینکه به هنر ایرانی بپردازند با هنرهای فرنگی دوستی کردند و آن چیزی که مظلوم واقع شد موسیقی ایران در شاخه‌های دستگاه و ردیف و مقام بود. من و دوستان پژوهشگرم در تقابل با موسیقی مقامی تلاش کردیم تا این چهره ناشناخته را بشناسانیم.

این پژوهشگر موسیقی با ذکر این مطلب که بسیار خوش‌بختم به‌عنوان بنیان‌گذار جشنواره‌های موسیقی مقامی پس از انقلاب شناخته شده هستم، خاطرنشان می‌کند: در سال ۱۳۷۰ به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی پیشنهاد دادم نگاه به موسیقی را پژوهشی کنید و نخستین جشنواره علمی پژوهشی فرهنگی نینوازان شکل گرفت، ۱۹۰ هنرمند و استاد در این جشنواره شرکت کردند و ۳۰ استاد دانشگاه حضور دائم داشتند که هرکدام جزء مفاخر فرهنگی و هنری کشور بودند و برخی هنوز هستند.

وی تصریح می‌کند: اولین جشنواره الگویی شد تا جشنواره‌های دیگر شکل بگیرند اما آسیب‌های جشنواره‌های بعد آنقدر زیاد بود که من خودم را کنار کشیدم و به پژوهش و تحقیق پرداختم تا در سال ۱۳۸۰ طی جشنواره‌ای چهره موسیقی آیینی و پس از آن موسیقی زنان مناطق و نواحی و در سال‌های ۸۹ و ۹۰ موسیقی کار را مطرح کردم و اکنون کتابش در دست چاپ است.کتاب موسیقی کار در فرهنگ‌های ایران به کوشش من با همکاری ۳۲ پژوهشگر موسیقی کتاب جامعی است که امیدوارم به زودی وارد بازار نشر شود و بر این اساس بتوانیم موسیقی کار در ایران را ثبت ملی و سپس ثبت جهانی کنیم.

نگاه پژوهشی به موسیقی وجود ندارد

جاوید با بیان اینکه نگاه دولت به بخش پژوهش مخصوصا در حوزه موسیقی بسیار بد، ضعیف و ناراضی کننده است می‌گوید: من تمام پژوهش‌هایم را بدون یک ریال حمایت دولتی انجام دادم. جغرافیای گسترده ایران را زیرو رو کردم اما دولت تعلل عجیبی در شناخت و حمایت از هنرمندان بومی دارد چون هیچ برنامه خرد و کلانی در این‌باره پیش‌بینی نشده و موسیقی جزء برنامه‌های اصلی هیچ دولتی نبوده، به همین سبب این افراد مورد بی‌مهری واقع شدند و هیچ شناسایی دقیقی از ایشان شکل نگرفته است.

این پژوهشگر موسیقی با انتقاد از اینکه به مرحوم پورعطایی و مرحوم عسگریان پس از مرگشان نشان درجه یک هنری اعطا شد، از اعتبار ناکافی این نشان می‌گوید و ادامه می‌دهد: نشان درجه یک هنری مورد تایید نظام آموزش عالی نیست، هنرمندانی که این نشان را دارند نمی‌توانند در دانشگاه تدریس کنند، صدور این مدرک چه دردی از هنرمندی که می‌تواند آموزش دهد دوا می‌کند؟ کل فایده این درجات هنری برای هنرمندان موسیقی مناطق و نواحی که به عنوان پیشکسوت شناخته می‌شوند حقوق ناچیز ماهیانه است یا اینکه بیمار شوند و از دنیا بروند سپس سازمان پیشکسوتان هزینه‌های درمان و کفن و دفن دهد.

هوشنگ جاوید با ذکر این مطلب که من برگزاری مراسم بزرگداشت برای مرحوم شریف‌زاده را در زمان حیاتش به مسئولان گوشزد کرده بودم می‌گوید: حدود ۱۰ سال پیش زمانی‌که موسیقی نوروز در ایران را به بازار ارائه کردم به آقایان گفتم که قرن رو به پایان است بیایید از آنچه باقی مانده حمایت کنیم، ثبت و ضبط کنیم اما هیچ اتفاقی نیفتاد و افرادی مثل مرحوم شریف زاده در چرخه این بی‌تفاوتی قرار گرفتند.

درگذشت شریف‌زاده در درد و تنهایی

علی مردانشاهی، نوازنده دوتار و از نزدیکان و همراهان همیشگی ابراهیم شریف زاده در گفت‌وگو با دنیای اقتصاد با بیان اینکه از سال ۹۳ ما موجی از درگذشت خنیاگران موسیقی محلی را پشت سرگذاشتیم، از بزرگانی چون غلامعلی پورعطایی، ذولفقار عسگریان، نورمحمد دُرپور، غلامحسین سمندری و حاج قربان سلیمانی یاد می‌کند و می‌گوید درد همگی این افراد مشترک بود. این نوازنده موسیقی با اشاره به جمعیتی که در تشییع جنازه مرحوم شریف‌زاده شرکت کرده بودند می‌گوید: بعید می‌دانم حتی ۵۰ نفر از این جمیعت در این ده سال گذشته به دیدار شریف‌زاده رفته باشند. شریف زاده با تنهایی و درد و رنجی که داشت باید ۱۵ سال پیش فوت می‌کرد. من معمولا هر هفته به او سر می‌زدم تا از او چیزی یاد بگیرم اما متاسفانه درک نکردیم چه آدم بزرگی در باخرز زندکی می‌کرد. انگار با این فرآیند باید سوخت و ساخت و افسوس خورد از اینکه روز به روز هویت هنری ما دچار بحران می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: ما دیگر کسی مثل شریف زاده را نخواهیم داشت اما شاگردان نسل طلایی موسیقی مقامی افراد بزرگی مثل عبدالله امینی، غلامحسین غفاری و عزیز احمدی هستند که باید پیش از مرگشان قدرشان را دانست. محمدحسین کیانی اکنون بیماری قند و دیابت دارد و حکایتی که بر سر شریف زاده آمد در انتظار اوست اما هنوز در قید حیات است چرا به سراغش نمی‌رویم؟ این هنرمندان تشنه محبت و دیده شدن هستند. خواهش من این است که نگاهمان را به موسیقی محلی که غریب‌ترین موسیقی است عوض کنیم تا این افسوس‌های مقطعی را نداشته باشیم.

وعده برگزاری مراسم بزرگداشت ابراهیم شریف زاده در باخرز

سرپرست اداره موسیقی استان خراسان رضوی در گفت و گو با دنیای اقتصاد از برگزاری مراسم بزرگداشت برای ابراهیم شریف زاده در باخرز خبر می‌دهد و می‌گوید: در چهلم استاد شریف زاده اگر شرایط مهیا شود با حضور مسئولان و هنرمندان در شهرستان باخرز برنامه نکوداشت برگزار می‌شود. محسن سمیع با بیان اینکه یکی از مشکلات این است که این هنرمندان در دیار خودشان غریب هستند می‌گوید: سیاست بر تمرکز زدایی است لذا تصمیم داریم در محل زندگی‌ مرحوم شریف‌زاده مراسم یادبود را برگزار کنیم.

وی همچنین درباره آخرین اخبار جشنواره پیران چنگی خاطرنشان می‌کند: دبیرخانه دائمی پیران چنگی مصوب و امسال تفاهم نامه‎ای برای بودجه سالیانه برگزاری این مراسم تصویب شده است و برای دومین بار این جشنواره را خواهیم داشت و به همین جهت طرح مزار حاج قربان آماده و جانمایی شده است که به محض تامین شدن بودجه ۲۰۰ میلیون تومانی پروژه را شروع خواهیم کرد. بنا به توصیه آقای حقگو به خوانندگان این گزارش، من نیز به‌عنوان نخستین خواننده دوباره نام ابراهیم شریف زاده را در مرورگر گوگل تایپ می‌کنم، عایدی‌ام چند عکس بی‌کیفیت و تعداد محدودی ویدئو است که بیشترش همین روزها بارگذاری شده، اما نغمه‌هایش در همین محدودیت و در همان اتاقک کوچک آنقدر رسا هست که کار خودش را بکند... فروغ راست می‌گفت: تنها صداست که می‌ماند.

موسیقی مقامی به تاری بند است

موسیقی مقامی به تاری بند است

موسیقی مقامی به تاری بند است