شبه‌جزیره اسرارآمیز - ۱۴ مرداد ۹۵

ترجمه: محمدحسین باقی

پایتخت کره‌شمالی یکی از ناشناخته‌ترین مکان‌ها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کره‌شمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارش‌ها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کره‌شمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر می‌شود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس می‌سازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان داده‌می‌شود (یا اصلا نشان داده نمی‌شود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانه‌های دولتی به‌عنوان پایتخت انقلاب نشان داده می‌شود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه‌ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره‌شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده‌باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصل‌هایی از کتاب مذکور است می‌تواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره‌شمالی می‌گذرد به خواننده ارائه دهد.

به‌طور رسمی، کیم مبارزه‌ای چریکی علیه ژاپنی‌ها را آغاز کرد، هرچند به احتمال زیاد او بیشتر در سیبری بود. سرهنگ بازنشسته سابق ارتش شوروی به نام «گوجیمین گریگوری» که طی جنگ با چریک‌های کیم دیدار کرده بود، مدعی است آنها بسیاری از اوقات خود را صرف
«بی هدف گشتن » کردند. تصور می‌شود که در جنگ دوم جهانی کیم رتبه سروانی یا شاید سرگردی را کسب کرد. اگرچه ممکن است کیم رهبر نظامی و چریکی نبوده باشد اما کیش شخصیتش وی را تا آنجا بالا برد، مدت زمان قابل‌توجهی را در نیروهای مسلح گذراند و حملات «ضربه و فرار» را به سبک چریکی به راه انداخت. منصفانه است بگوییم که کیم هرگز دورنمای یک مبارز چریکی را از دست نداد و این حساسیت هم در دولت به‌شدت نظامی شده کره‌شمالی که در نهایت سر بر آورد - دولتی که از شهروندانش وفاداری خلل ناپذیر و بی‌چون و چرا می‌طلبد- و هم در هسته نظریه جوچه و نصایح او در مورد اتکا به خود و خودکفایی منعکس شده است. سیاست و سبک رهبری کیم در زمان صلح، سیاست و سبک مبارزی چریک است که به صلح درآمده است.

آنها برای اینکه توضیح دهند چرا اقتصاد دستوری به سبک استالین به‌عنوان مدل اقتصادی مطلوب‌تر است، با آن برنامه‌های پیچیده، سفت و سخت و عدم‌انعطاف‌پذیری و نیز تاکید بر تشکیل سریع یک دولت صنعتی که ظرفیت دفاع از خود به‌صورت نظامی برای دورانی طولانی را داشته باشد، به راه دراز می‌روند.وقتی کیم در نهایت در فوریه 1946 قدرت را در کره‌شمالی در دست گرفت با رضایت شوروی بود، هرچند استالین با روزولت در کنفرانس یالتا در سال 1945 در مورد زمان دقیق ورود اتحاد جماهیر شوروی به کره توافق کرده بودند. وقتی مقام‌های شوروی، کیم را به‌عنوان رهبر به ساکنان پیونگ یانگ آزاد شده معرفی کردند، به او یونیفرم یک سروان در ارتش شوروی را دادند که براساس بسیاری از گزارش‌ها جمعیت را به‌شدت شوکه و شگفت‌زده کرد. در اینجا او یک رهبر کوتاه قد، کمی چاق و حدودا 30 ساله می‌نمود. او در کنار میز سخنرانی فرمانده شوروی، جوان به‌نظر می‌رسید و بسیاری از کره‌ای‌ها در ابتدا باور نداشتند که او رهبرشان است؛ رهبری که پیشتر در شوروی و تبلیغات کمونیستی کره افسانه شده بود. اتحاد جماهیر شوروی احساس می‌کرد که یک رهبر جوان در شمال مورد نیاز بود و وفاداری کیم به اتحاد جماهیر شوروی و استالین قوی به‌نظر می‌رسید. به‌رغم برخی سوء‌ظن‌ها در میان جمعیت آن روز در سال 1945 اما روزنامه «پیونگ یانگ تایمز»- روزنامه طرفدار کمونیسم- هیچ چیزی نمایش نداده و کیم را چنین توصیف کرد: «وطن پرست بی‌نظیر، قهرمان ملی، فرمانده همیشه پیروز و درخشان با اراده آهنین... بزرگ‌ترین رهبری که ملت ما در چند هزار سال گذشته به خود دیده... مردی مجهز به قدرت‌های استثنایی». کیش شخصیت آغاز شد.

حزب کارگران کره در اوت 1946 تشکیل شد. با این حال، کیم رهبر منتخب نبود؛ در عوض، «کیم توو بونگ»، عضو گروه عمدتا چینی یانان، مسوولیت را پذیرفت و کیم به‌عنوان یکی از دو معاون رئیس انتخاب شد. با این حال، در سال 1949 کیم ایل سونگ خود را به رهبری رساند و این پست را تا زمان مرگ بر عهده داشت.کیم که مشتاق متحد ساختن دوباره شبه جزیره در ذیل سیستم کمونیستی بود در نهایت موفق شد حمایت استالین و مائو را برای آغاز جنگ کره در ژوئن 1950 به‌دست آورد. نیروهای او یک رشته اولیه از موفقیت‌های نظامی به‌دست آوردند، اما خیزش مورد انتظار در جنوب تحقق نیافت. کیم همچنین روی عدم‌مشارکت آمریکا حساب باز کرده بود. ارتش او با مداخله 300 هزار نیروی داوطلب چینی نجات داده شد؛ نیروهایی که به‌عنوان بخشی از سیاست گسترش حوزه نفوذ خارجی مائو، پس از اطمینان از قبضه قدرت در پکن، کنترل تاکتیک‌های نظامی تا پایان جنگ را به عهده گرفتند. به محض اینکه نیروهای چینی دوباره پیونگ یانگ را تصرف کردند، کیم روند تسویه و پاکسازی رهبران نظامی کره‌ای را آغاز کرد. در تمام دهه 50 او در حالی تمام مخالفان سیاسی خود را تصفیه کرد که با جعل اسطوره رهبر نظامی بزرگ مدعی بود که به‌تنهایی رهبری شکست امپریالیسم آمریکا را بر عهده گرفته است.

تحکیم و تسلط

بلافاصله پس از قطع مخاصمات در سال 1953، کیم نشان داد که با برگزاری دادگاه‌های نمایشی برای 12 نفر از رهبران حزبی که به کمک به ژاپنی‌ها و توطئه برای کنار زدن او به نفع «پاک هو یونگ»، رهبر سابق کمونیست‌ها در جنوب، متهم شده بودند از تجارب استالین در شوروی درس‌هایی آموخته است. تمام آن دوازده نفر مجرم شناخته شده و اعدام شدند. دو سال بعد هم «پاک» پس از یک دادگاه نمایشی اعدام شد. این محاکمات که در تمام دهه 50 که کیم در حال تثبیت موقعیت خود بود ادامه یافت، شامل اتهاماتی علیه تمام کسانی در حزب می‌شد که پیوندهای نزدیکی با مسکو و پکن یا حتی با برخی از رفقای سابق چریک کیم داشتند. کسانی که کیم بیشترین اعتماد را به آنها داشت، اعضای به اصطلاح «تیپ 88» بودند که جنگ جهانی دوم را با او گذرانده بودند. کیم ابتدا موقعیت این چریک‌های سابق را، به هزینه تمام گروه‌های دیگر، تقویت و برتری اعضای تیپ سابق بر چریک‌های دیگر را تضمین کرد. تصفیه‌های دوره‌ای کادرهای سطح بالا تا حدود سال 1977 ادامه یافت و تضمین کرد که کیم به‌طور موثری کنترلی کامل بر حزب کارگران کره‌ای که او در کنفرانس حزبی سال 1958 تا حد زیادی آن را تضمین کرده بود دارد.

شبه‌جزیره اسرارآمیز