«آشنایی من با مرحوم سید حبیب سجاد به قبل از آزاد خرمشهر برمی‌گردد. خاطرم هست دست خط زیبایی داشت و انسان آراسته‌ای بود.  ایشان از قبل از چذابه و قبل از فتح بستان در جبهه حضور داشتند. ما باهم در یک گردان بودیم، او فردی متدین و شجاع و مدیر بود. بسیجی کارآمدی بود که شاخص‌های یک فرمانده را داشت. ایشان تجربه جنگیدن داشت و در کنار اخلاق اسلامی یک فرمانده  خوب بود. ما در مرحله سوم آزادسازی خرمشهر در گردان امام باقر ایشان را شناختیم. ایشان جز فاتحان خرمشهر بودند و در عملیات رمضان نیز با ایشان همراه بودیم. آن مرحوم مراودات خیلی دوستانه‌ای با رزمنده‌ها داشت و همه شیفته اخلاق و رفتار او می‌شدند. او هیچ‌وقت ادعا نمی‌کرد که چه سمتی دارد و هیچ‌وقت دستور نمی‌داد و هر کاری پیش می‌آمد پیشتاز می‌شد. فرماندهی گردان فقط شب عملیات نیست بلکه کارهای بسیاری داشت که ایشان انجام می‌داد. روش و منش مرحوم سجاد این‌گونه بود که اگر کار سختی پیش می‌آمد اول خودش پیشگام می‌شد. در شهریور۶۱ نیز من به‌عنوان یکی از فرمانده گردان‌های لشکر امام حسین بودم، یکی از فرماندهان گفتند کادر بچینید ما ایشان را به‌عنوان جانشین دوم گردان گذاشتیم. در عملیات محرم ایشان از نفرات اول گردان بودند و خیلی از بچه‌ها را از غرق شدن در رودخانه نجات دادند و پس‌ازآن مجروح شدند. مرحوم سجاد در عملیات کربلا ۵ نیز جانشین گردان یا زهرا بودند. مرحوم سجاد بین عملیات به اصفهان می‌آمد و از پدر و مادر خود نگهداری می‌کرد. او هیچ‌وقت فرماندهی گردان را قبول نمی‌کرد اما اگر قبول می‌کرد شهید خرازی حتما ایشان را به فرماندهی منصوب می‌کرد. به‌این‌علت که باید به خانواده سر می‌زد این سمت را قبول نکرد تا وقت داشته باشد و به امورات خانواده بپردازد. حبیب چندین بار مجروح شد و اگر برای معاینات پزشکی می‌رفت درصد جانبازی‌اش خیلی بیشتر می‌شد اما هیچ‌وقت ادعا نکرد که من جانباز هستم. در مراسم ختم ایشان هم همه اقشار و بچه‌های رزمنده آمده بودند و این‌قدر منش ایشان خوب بود که همه از او راضی بودند. »

روزنامه  دنیای اقتصاد درگذشت این جانباز عزیز را به همه  هم‌رزمان و خانواده‌های سجاد و روح‌الامین تسلیت می‌گوید.