پلتفرم‌های آگهی املاک؛ خوب، بد، زشت

اما با حضور جدی‌تر پلتفرم‌های آگهی‌های عمومی مانند اجناس دسته دوم، بازی بسیار متفاوت شد. این پلتفرم‌های به دلیل آنکه محصولاتی با چرخه استفاده کوتاه‌مدت را معرفی می‌کردند (مانند گوشی همراه، کمد، ظروف آشپزخانه و ...) با سرعت بیشتری توانستند ترافیک بیشتری را به سمت خود جذب کنند. مشاوران املاک نیز که دنیای آنلاین را یک فرصت تلقی می‌کردند و هر فرصتی را برای جذب مشتری، ارزشمند می‌دانستند، کم‌کم به سمت این پلتفرم‌ها کشیده شدند. دیده شدن بیشتر،‌ زنگ خور بیشتر و درنهایت امکان فروش بیشتر.

اما با افزایش تورم و کاهش چرخه سرعت فروش ملک و از سوی دیگر تغییر ملک به بازار منحصربه‌فردتر، پلتفرم‌های عمومی نمی‌توانستند پاسخگوی ارزش کالا باشند. در کنار هم قرار گرفتن محصولات ارزان و دسته دوم در کنار ملک‌ها، ارزش واقعی ملک را نشان نمی‌داد. بنابراین مشاوران هم‌زمان، حضور در پلتفرم‌های آگهی ویژه املاک را نیز دنبال کردند اما این موضوع نیز صرفا یک مشکل تازه بود. پلتفرم‌های ویژه املاک به دلیل ترافیک کمتر و بازه زیاد مراجعه دوباره کاربران می‌بایست زمان بیشتری از حضور را شکل می‌دادند و بنابراین برای آگهی‌هایشان، مسیری مانند سایر کالاها در نظر گرفتند. دسته‌بندی‌ها، آگهی‌های مرتبط، آگهی‌های مشابه و ... که همگی باعث عدم تمرکز مشتری و دنبال کردن فرآیندی بدون انتها می‌گردد. از سوی دیگر با تغییر بافت شهری، مناطقی که قوی یا ضعیف تلقی می‌شد، تغییر سطح داده و مشتریان نیز از این موضوع همچنان بی‌اطلاع بودند که خود باعث سردرگمی می‌شد. از سوی دیگر نیز، بااینکه مشاوران هزینه‌های زیادی در ساخت یک ارتباط می‌کنند (از استایل فردی تا توسعه دفاتر)‌، در فضای آنلاین یکسان دیده می‌شوند. فضایی که برای آن‌ها تفاوتی قائل نمی‌شود.

این عدم تفاوت با اعتمادبه‌نفس برخی مالکان، فرآیند را بسیار پیچیده می‌کند. قیمت‌گذاری از روی خود پلتفرم با نگاه عدم نیاز به فروش سریع. موضوعی که مشاوران را با چالش ملک‌هایی که با انتظارات صاحبان آن‌ها آمیخته‌شده نه واقعیت‌های بازار.

در موج بعدی، مشاوران برای ایجاد تمایز به شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام روی آوردند. اما این شبکه‌ها برای این موضوع طراحی نشده بودند. اول آنکه دنبال کننده(فالوور ) بیشتر به معنای فروش بیشتر نبود و صرفا شانس دیده شدن را افزایش نمی‌داد دوم اساسا این شبکه‌ها برای زندگی در لحظه طراحی شدند. درحالی‌که دنیای املاک، دنیایی کند و طبقه‌بندی‌شده است. نقطه مقابل شبکه‌های اجتماعی. افراد معمولا فرد را دنبال می‌کنند نه پروفایل آن فرد را. بنابراین عطف به مطالعات بعد از پست پنجم، عملا پست‌های دیگر دیده نمی‌شد. همچنین در صورت سماجت فرد، به دلیل عدم امکان طبقه‌بندی، نمی‌شود دنبال مورد خاصی گشت. اما همه موضوع اینجا نبود. درحالی‌که مشاوران باقدرت در حال دیده شدن هستند،‌ الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی، موضوع را صرفا یک علاقه برای مخاطبان خود در نظر گرفته و سایر موارد موردعلاقه را نیز نشان می‌دهد. بنابراین به‌جای یک تمایز فردی، یک تمایز محتوایی ساخته می‌شود که عملا بین هزاران تولیدکننده محتوا،‌ مشترک است.

مشاوران که از این موضوع خسته شده‌اند، حالا متمایز به هر کانال نگاه می‌کنند که باید به‌صورت مستقل مشتری‌ها را فعال کند. پلتفرم‌های عمومی، پلتفرم‌های آگهی ملک، شبکه‌های اجتماعی، سیستم فایلینگ و سیستم مدیریت مشتری. هرچند مشاورینی که دارای کارکنان بودند راحت‌تر با آن کنار می‌آیند اما درنهایت مهم‌ترین چیزی که ازدست‌رفته است، سفر مشتری و درنهایت تجربه‌ او  از مسیر است. همه این موارد به این دلیل رخ‌داده است که مشاوران املاک عملا در این چرخه، نادیده گرفته‌شده‌اند و خود مشاوران نیز به آن دامن می‌زنند. دید عمومی بر این محور استوارشده که ارزش مشاوران املاک صرفا در دفتر یادداشت فایل‌های آن‌ها و درنهایت نوشتن یک قرارداد بود. بنابراین با حضور این پلتفرم‌ها و ایجاد یک سامانه برای رسمیت دادن به قراردادها فی‌ما‌بین، نیازی به مشاوران وجود ندارد.

علیرضا حاتمی، مدیرعامل یک پلتفرم جدید در حیطه املاک می‌گوید: اگر به مشاوران نگاهی حرفه‌ای داشته باشیم، می‌توانیم چالش‌هایی را که با آن روبرو شدیم را حل کنیم. مشاوران صرفا یک دفتر از فایل‌ها و نگارنده یک قرارداد نیستند. آن‌ها منبع اطلاعات از تجربه یک خرید هستند. نوع محله، رویدادها، افراد ساکن پیرامون، امکانات فعلی و آتی و ... از موضوعاتی هستند که مالکین و آگهی‌های نمی‌توانند آن‌ها را به‌راحتی شرح دهند. از سوی دیگر مشاوران حرفه‌ای هزینه‌های بسیاری برای آموزش و توسعه خود انجام می‌دهند و اینکه فکر کنیم صرفا در موارد بالا خلاصه می‌شوند، یک اشتباه استراتژیک است.

بنابراین به نظر می‌رسد موج بعدی به‌جای کمرنگ کردن مشاورین، بر مسیر مشتری و تجربه آن متمرکز باشد. مسیری که صرفا با ابزارهایی متفاوت و طراحی‌شده برای چنین مسیری، می‌توان به آن دست‌یافت.

حاتمی می‌گوید: اغلب مشاوران باوجودآنکه آموزش‌های زیادی را می‌بینند در طراحی سفر مشتری، ایرادی جدی دارند. آن‌ها باید کانال‌های مختلف را باهم ترکیب کنند و ترتیب آن‌ها را حفظ کنند. به‌عنوان‌مثال شبکه‌های اجتماعی برای تعریف یک داستان، از سیستم طبقه‌بندی اطلاعات با حفظ همان شان برای دسترس‌پذیری و از پلتفرم‌های عمومی آگهی برای تقویت استفاده کنند. اما این چرخه در حال حاضر، وجود ندارد.

به گفته یک مسئول فقط در سال ۱۴۰۰، نزدیک به ۷۰۰.۰۰۰ نفر در این شغل مشغول بودند که با احتساب خانواده‌هایشان، جمعیتی قابل‌توجه را شامل خواهند شد که به نظر می‌رسد این تعداد تا امروز، رشد قابل‌توجهی نیز داشته است. بنابراین توجه حرفه‌ای به این شغل، ضروری خواهد بود.