مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم بیرون مسجد وکیل ایستاده بودند و با لبخند مشغول گپ و گفت با چند جوان ایرانی. بیشتر توضیحات از سوی میزبان داده می‌شد و میهمانان خارجی‌مان فقط سوال‌های کوتاهی می‌پرسیدند. عصر همان روز در بازار وکیل دوباره همان گروه گردشگر این بار دوستان جدید ایرانی دیگری یافته بودند و باز هم مشغول گفت و شنود. فردا در تخت جمشید هم دوباره همین حکایت بود، البته آخر همه این مکالمات به عکس یادگاری و رد و بدل کردن ایمیل ختم می‌شد. برایم جالب بود انگیزه این جوانان از راهنمایی و صرف وقت با این گردشگران چیست. علی یکی از چند ایرانی که تا همین چند دقیقه پیش با یک گروه گردشگر مشغول صحبت بود، دانشجوی ترم دوم مهندسی صنایع است. می‌گوید از کودکی انگلیسی خوانده و شیراز هم که همیشه یکی از مقصد‌های اصلی گردشگران بوده فرصت‌های بیشماری برای به کارگیری دانش انگلیسی‌اش در اختیار او قرار داده است. با دوستانش گاهی به اماکن دیدنی می‌آیند و با گردشگران صحبت می‌کنند. خودش معتقد است هم آنها فیض می‌برند، هم گردشگران! می‌گوید: خیلی‌هایشان بدون راهنما سفر می‌کنند، بعضی‌ها هم اصلا راهنمایان خوبی ندارند و به حال خودشان رها شده‌اند. مردم کوچه و بازار هم خیلی انگلیسی نمی‌دانند. بنابراین گاهی اوقات این گردشگران در خرید کردن نیز به مشکل بر می‌خورند چه برسد به دریافت اطلاعات تاریخی. برای ما هم خوب است انگلیسی‌مان تقویت می‌شود. خودش معتقد است یکی از دلایل اینکه شهر شیراز در آموزش زبان انگلیسی قوی است و بیشتر رتبه‌های خوب کنکور زبان‌های خارجی از این شهر هستند، همین ویژگی گردشگرپذیر بودن است. می‌گوید بچه‌ها اینجا از کودکی مدام خارجی می‌بینند و پدر و مادرها هم بیشتر به صرافت می‌افتند تا فرزندانشان حداقل انگلیسی را راحت صحبت کنند.

می‌پرسم: گردشگران اذیت نمی‌شوند که یکبار با شما این جا صحبت می‌کنند، احتمالا در جای دیگر با گروه دیگر و این رویه همین‌طور ادامه می‌یابد؟ پرهام، دوست علی می‌گوید: نه، خارجی‌ها بر عکس ما آدم‌های رک و بی‌رو دربایستی هستند، اگر حوصله‌اش را نداشته باشند با شما صحبت نمی‌کنند. اینطور هم نیست که همه گردشگران زبان انگلیسی خوبی داشته باشند. خیلی‌هایشان در صحبت کردن مشکل دارند. ولی خوب درست است بعضی وقت‌ها از آدم‌های مختلف مدام اطلاعات تکراری می‌گیرند. بعضی اوقات یک داستان سه جور برایشان نقل می‌شود! بچه‌هایی که اغلب با گردشگران وارد گفت‌وگو می‌شوند، زبان انگلیسی‌شان خوب است و گاهی در مقابل برخی سوالات گردشگران هیچ اطلاعاتی ندارند، اما کوتاه نمی‌آیند حتما می‌خواهند چیزی بگویند حتی غلط. اما در مجموع خیلی هم بد نیست، با واقعیت‌های جامعه آشنا می‌شوند. مثلا می‌فهمند ما غریب‌نوازیم ولی خیلی در میزبانی از غریبه‌ها خودمان را به روز نمی‌کنیم.

یک گروه گردشگر انگلیسی می‌بینند. نمی‌خواهند فرصت صحبت کردن با «نِیتیوها» را از دست بدهند. خداحافظی می‌کنیم تا آنها یک کلاس مکالمه دیگر را شروع کنند.