مقام‌های رسمی دولتی هم در مورد این مسائل اطلاعاتی چیزی نگفتند. یکی از منابع موثق می‌گوید: «ترافیک سفر میان مقام‌های ترکیه و اسرائیل وجود دارد» اما از ارائه توضیحات بیشتر خودداری کرد. از مه ‌۲۰۱۸ به بعد یعنی زمانی که ترکیه به دلیل حمله اسرائیل به غزه به مقام‌های این کشور حمله کرد و نیز به دلیل تصمیم واشنگتن مبنی بر انتقال سفارت از تل‌آویو به بیت‌المقدس، هیچ سفیری میان دو کشور رد و بدل نشده است.

گزارشگر المانیتور می‌افزاید، تصور بر این است که «فیدان» مذاکراتی از این دست را در سال‌های گذشته چندین بار انجام داده است تا نگرانی‌های امنیتی مشترک در سوریه و لیبی (در میان سایر مسائل دیگر) را به بحث بگذارد، اما منبع المانیتور می‌گوید جدیدترین دور مذاکرات میان طرف‌های ترک و اسرائیلی به‌طور خاص با هدف ارتقای روابط به سطح سفیر برگزار شده است. در آنکارا نگرانی فزاینده وجود دارد دال بر اینکه در دولت جو بایدن احتمالا دولت آمریکا روی خوشی به جنگ‌طلبی رجب طیب اردوغان نشان نخواهد داد؛ ترکیه‌ای که در سه نبرد مجزا وارد معرکه شده است: علیه کردهای سوریه از سال ۲۰۱۶، اعزام نیروهای نیابتی و مزدور به لیبی و آذربایجان، سر شاخ شدن با قبرس در دریای اژه و دریای مدیترانه شرقی. بزرگترین نگرانی این است که برخلاف ترامپ، بایدن از ترکیه در برابر تحریم‌ها به خاطر خرید موشک‌های اس ۴۰۰ روسی، نقش هالک‌بانک در تسهیل فروش غیرقانونی نفت در ازای طلا حمایت نخواهد کرد.

یک مقام غربی به شرط فاش نشدن نام می‌گفت: «محاسبه مقام‌های ترکیه این است که رابطه خوب با اسرائیل به نفع آنها در دولت بایدن تمام خواهد شد.» یک محقق ارشد در موسسه اسرائیلی برای مطالعات امنیت ملی به نام «گالیا لیندن اشتراوس» می‌پذیرد که پنجره‌ای از فرصت برای ورق زدن و آغاز فصلی جدید وجود دارد. او می‌افزاید: «تصور می‌کنم که مبادله سفیر به نفع دو طرف خواهد بود اما معتقدم نباید در مورد معنای مبادله سفیر اغراق کنیم. اگر روابط در سال ۲۰۱۸ دچار افول نشده بود، تبادل سفیر بر حسب پروتکل‌های دیپلماتیک یک اقدام ساده بود.» لیندن اشتراوس در پاسخ به ایمیل المانتیور می‌نویسد: «هر دو طرف می‌توانند مبادله سفیر را به مثابه گامی در راستای حسن نیت ارائه دهند تا به دولت بایدن نشان دهند که طرفین مشتاق کاستن از تنش هستند. دولت بایدن هم برخلاف ترامپ رابطه میان اسرائیل و ترکیه را مهم می‌شمارد.» او معتقد است نزدیک شدن دو طرف به یکدیگر به مثابه چراغ سبز به بایدن است که طرفین میل به کاهش تنش دارند. اگرچه دو طرف در روابط دیپلماتیک خود دچار فراز و فرودهای زیادی شده‌اند اما روابط تجاری میان ترکیه و اسرائیل – به‌عنوان یک کشور سکولار دموکرات در خاورمیانه البته تا پیش از چرخش اقتدارگرایانه اردوغان- دست نخورده باقی مانده و از گزند روابط دیپلماتیک مصون مانده است.

در دوره ترامپ نوعی بی‌تصمیمی، دمدمی مزاجی و هرج و مرج بر سیاست خارجی ایالات‌متحده حکمفرما بود. ترامپ با اتخاذ سیاست «ابتدا آمریکا» (America First‎ ) و سپس «استراتژی خروج» (Exit Strategy) عملا سیاست هرج و مرج را بر سیاست خارجی حکمفرما کرده بود: اخراج‌های مداوم در دولت آمریکا و خروج‌های مکرر از پیمان‌های منطقه‌ای نمونه‌ای از این مساله است. سیاست‌های دولت ترامپ موجب نوعی نظم آنارشیک منطقه‌ای شد؛ نظمی که در آن هر بازیگری می‌کوشید به قدر وسع و بر اساس مقدورات اقتصادی و سیاست خارجی خود دست به بلوک‌بندی زده تا در آینده دست برتر را داشته باشد. با این حال، برخی کارشناسان می‌گویند که تا زمانی که دفتر مرکزی حماس در ترکیه وجود دارد، «Reset» یا «بازتنظیم» در روابط ممکن است تا مدت زیادی به طول انجامد. اسرائیل مدعی است صدها تن از نیروهای حماس – که به گفته اسرائیل در حملات به دولت یهود دست داشتند- در ترکیه پناه گرفته و آنکارا در برخی موارد به آنها ملیت ترکیه‌ای اعطا کرده است. در ماه اوت، وزارت خارجه آمریکا از ترکیه به دلیل میزبانی از رهبران حماس از جمله اسماعیل هنیه (رئیس دفتر سیاسی حماس) به شدت انتقاد کرد. این وزارتخانه در بیانیه‌ای گفت: «تلاش مداوم پرزیدنت اردوغان برای پناه دادن به حماس – که در لیست تروریستی ایالات‌متحده قرار دارد- موجب انزوای بیشتر ترکیه در جامعه بین‌المللی خواهد شد، موجب لطمه به ملت فلسطین شده و موجب تضعیف تلاش‌های جهانی برای جلوگیری از انجام حملات از غزه خواهد شد.»

مصر هم که روابطی پر فراز و نشیب با ترکیه از زمان سقوط محمد مرسی داشته است، ترکیه را متهم می‌کند که اعضای اخوان‌المسلمین را که مخالف دولت مصر هستند، پناه داده است. گزارشگر المانیتور می‌افزاید، اتفاق نظر غالب این است که مداخله کمرنگ دیپلماتیک و نظامی ایالات‌متحده در منطقه موجب شده بسیاری در منطقه از رویکردهای «الحاق‌گرایی» ترکیه، «ماجراجویی» این کشور و بازگشت آن به رویکردهای عثمانی‌گرایانه سخن به میان آورند. با این حال، با وجود مهار جاه‌طلبی‌های کردها در سوریه، کمک به دولت توافق ملی لیبی از دست رقبای جنگ‌سالار و کمک به آذربایجان برای شکست ارمنستان، ترکیه خود را به شدت منزوی می‌یابد. کشورهای مصر، یونان، اسرائیل و قبرس علیه جاه‌طلبی‌های آنکارا در حفاری منابع گازی در آبهای مورد مناقشه در مدیترانه شرقی متحد شده‌اند. اتحاد آنها از طریق ترکیبی از توافقات اقتصادی و همکاری‌های نظامی میسر شده است.

در سوی دیگر، عربستان، فرانسه و امارات متحده عربی با یکدیگر متحد شده و در برابر تلاش‌های ترکیه برای گسترش هژمونی نظامی این کشور در برخی مناطق خاورمیانه، مغرب و شاخ آفریقا سنگ‌اندازی می‌کنند. تصمیم امارات و بحرین برای برقراری رابطه با اسرائیل هم باعث شده ترکیه رویکرد دوستانه تری در پیش بگیرد. در حقیقت، انحصار رابطه با اسرائیل از دست ترکیه خارج شده و اکنون برخی کشورهای عربی هم به‌طور مستقیم مبادرت به برقراری رابطه با اسرائیل کرده‌اند و این کارت بازی اردوغان در برابر اعراب هم از دست او گرفته شده است. گزارشگر المانیتور می‌نویسد: نتانیاهو هیچ عجله‌ای ندارد که رابطه با ترکیه را بهبود بخشد چراکه او در حال مغازله با دشمنان عرب ترکیه در منطقه خلیج فارس است تا با نزدیکی به اعراب، از جاه طلبی ترکیه کاسته و اهرم فشاری بر این کشور در دست داشته باشد.

به‌نظر می‌رسد گرفتاری‌های اقتصادی اردوغان در بطن تلاش‌های ترکیه برای «شیفت» به سوی اسرائیل است. این گرفتاری‌های اقتصادی در صورت اجرای تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا و با وجود خیرخواهی‌های قطر احتمالا بیشتر خواهد شد. قرار است در تاریخ‌های ۱۰ و ۱۱ دسامبر اجلاس اتحادیه اروپا برگزار و احتمالا در مورد تحریم ترکیه تصمیم‌گیری شود. چنین بود که ترکیه در ۳۰ نوامبر کشتی اوروچ رئیس را از آب‌های مورد مناقشه مدیترانه خارج کرد. اکنون ترکیه در مخصمه افتاده است: از یک سو محتمل است که تحریم‌های اتحادیه اروپا به دلیل گردن کشی‌های ترکیه علیه این کشور وضع شود، از سوی دیگر، رفتن ترامپ به معنی رخت بربستن سیاست‌های آنارشیک مآبانه است و روی کار آمدن بایدن به این معناست که دولت بعدی آمریکا دارای برنامه، چارچوب و قالب مشخصی است و اجازه یکه تازی و ماجراجویی به بازیگران منطقه‌ای نمی‌دهد. اگر در دوره ترامپ، بازیگران منطقه‌ای توانستند از آب گل آلود ماهی بگیرند اما تصور رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن موجب تلنگر به این بازیگران شده است. چنین است که ترکیه در اقدامی دیگر به سوی عربستان سعودی میل کرده و در ۲۱ نوامبر و در اجلاس گروه ۲۰ با ملک سلمان پادشاه عربستان هم صحبت کرد. ترکیه و عربستان هم روابط چندان گرمی ندارند. روابط دو کشور پس از تکه تکه کردن خاشقجی در کنسولگری عربستان در آنکارا خشم ترک‌ها را برانگیخت. تقابل با جبهه عربستان (و جبهه عربی) هم بر بحران‌های ترکیه افزوده، به گونه‌ای که با چراغ سبز عربستان کالاهای ترک در این کشور و برخی دیگر از کشورهای عربی تحریم شد. در ماه سپتامبر (نسبت به مدت مشابه سال قبل) صادرات ترکیه به عربستان تا ۱۵ درصد کاهش یافت.

چرخش ترکیه به سوی عربستان

به‌نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مولفه‌ها در تغییر و تحولات خاورمیانه روی کار آمدن دولت بایدن و گرایش اعراب به سوی برقراری رابطه با اسرائیل است. بهبود رابطه با اسرائیل دست اعراب را در برابر ترکیه باز کرده و باعث شد انحصار رابطه با اسرائیل از دست ترکیه خارج شود. ترک‌ها با توسل به رویای نوعثمانی گری خود همواره اعراب را زیر یوغ خود می‌خواستند و به دنبال رهبری جهان اسلام بودند. اما قتل خاشقجی نقطه عطفی در روابط ترکیه با عربستان (و به‌طور کلی با دیگر کشورهای عرب) بود.

«یونس دار» در گزارش ۲۳ نوامبر برای «عرب ویکلی» نوشت تنش در روابط ترکیه با اعراب به چند نقطه عطف باز می‌گردد: یکی کودتای نظامی در مصر در سال ۲۰۱۳، تحریم قطر از سوی اعراب در سال ۲۰۱۷ و مرگ خاشقجی و اخیرا هم شناسایی اسرائیل. این گزارشگر بر این باور است که این تحولات بر اقتصاد نزدیک‌ترین متحد ترکیه یعنی پاکستان هم تاثیر خواهد گذاشت. پاکستان هم دچار گرفتاری‌های شدید اقتصادی است و نزدیکی این کشور به ترکیه هم می‌تواند باعث انزوای پاکستان در جهان عرب و حتی در شمال آفریقا شود. با توجه به اقتصاد عربستان و قدرت سیاسی و نفوذ این کشور بر همقطاران عرب در گستره جهان عرب و شمال آفریقا، آنها درصدد به چالش کشیدن ترکیه (و به دنبال آن پاکستان) در تجارت و دیگر بخش‌های اقتصادی در این مناطق هستند.

۳ اکتبر «عجلان بن عبدالعزیز العجلان»، رئیس اتاق بازرگانی سعودی، خواستار تحریم کالاهای ترکیه در جهان عرب شد. این درخواست کار خود را کرد. ابتدا شرکت‌های سعودی و سپس دیگر شرکت‌ها خواستار تحریم کالاهای ترکیه (خواه در زمینه سرمایه‌گذاری و خواه در زمینه گردشگری و دیگر حوزه‌ها) شدند. سعودی‌ها پا فراتر گذاشته و همبرگرهای یونانی را جایگزین همبرگرهای ترک کردند. به نوشته این گزارشگر، عربستان با این اقدام رسما جانب یونان را گرفت و در نزاع بر سر منابع گازی دریای مدیترانه، در حمایت از یونان در آمد. به نوشته روزنامه اقتصادی «دنیا»، چاپ ترکیه، یک تاجر ترک اعلام کرد که شخصا از مقام‌های سعودی شنیده کالاهایی که بر روی آن «ساخت ترکیه» زده شده دیگر در عربستان مشتری نخواهد داشت. دیگر تاجران ترک هم می‌گویند کالاهایشان با موانع گمرکی سخت مواجه شده و عملا ترخیص آنها غیرممکن شده است. روزنامه صباح هم در ۱۳ اکتبر نوشت: سر شاخ شدن ترکیه و اعراب به رهبری عربستان باعث شده کالاهای ترکیه حتی در شمال آفریقا هم خریداری نیابد. کالاهای این کشور در مراکش و الجزایر، تونس و برخی دیگر از کشورها خریداری ندارد و ضررهای هنگفتی نصیب شرکت‌های ترکیه شده است. «یونس دار» در ادامه گزارش خود به نقل از یک تاجر ترک که با بی‌بی‌سی مصاحبه می‌کرد گفت:«امارات متحده و عربستان با استفاده از روابط خود با آمریکا، منابع مالی فراوان و اقتدارشان بر کشورهای عربی به دنبال فشار بر ترکیه هستند تا این کشور مراقب مواضع خود در لیبی، سوریه و شرق مدیترانه باشد». اعراب با نزدیکی به اسرائیل در حال تشکیل یک ائتلاف علیه برخی رقبای منطقه‌ای از جمله ترکیه هستند. به‌نظر می‌رسد اردوغان پل‌های پشت سر خود را خراب کرده است. زمانی که السیسی علیه مرسی کودتا کرد، اعراب در حمایت از سیسی در آمدند اما ترکیه به حمایت از اخوان پرداخت.  با این حال، گفته شده خسارت وارد شده به اقتصاد ترکیه در ماه اکتبر به دلیل بحران در روابط با اعراب حدود ۳ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. البته مقام‌های سعودی از ترس بازخورد منفی سیاست‌های خود در مورد تحریم کالاهای ترکیه و لطمه به اعتبار این کشور در سازمان تجارت جهانی و دیگر نهادهای بین‌المللی، عملا چنین عبارتی را به‌کار نمی‌برند. اما تحریم غیررسمی کالاهای ترکیه فقط در ماه اکتبر ۳ میلیارد دلار خسارت روی دست تاجران ترک گذاشت. ترکش سیاست‌های تحریمی عربستان (و اعراب) بر پاکستان (به‌عنوان متحد جدید ترکیه) بی‌تاثیر نبوده است. روابط پاکستان با اعراب به لحاظ تاریخی بسیار افت کرده چرا که اسلام آباد در برخی مسائل ژئوپلیتیکی با اعراب دچار اختلاف نظر شده و به ترکیه نزدیک‌تر شده است. امارات ممنوعیت موقت ورود بر اتباع ۱۲ کشور اعمال کرده است که شهروندان پاکستان هم در این دسته قرار گرفته‌اند.  «ناتان ساکس» و «تامارا کافمن ویتس» هم در تحلیل ۲۵ نوامبر برای موسسه بروکینگز نوشتند: میزبانی ولیعهد عربستان از نخست‌وزیر اسرائیل در شهر «نئوم» در عربستان نشان می‌دهد این کشور به دنبال تنوع اقتصادی خود و شکل دادن دوباره به اقتصاد خود و جدا شدن از اقتصاد نفتی است. افزون بر این، رابطه با اسرائیل موجب می‌شود «سبد روابط» این کشور گسترده تر شود و در رقابت با رقبای منطقه‌ای از جمله ترکیه دست برتر داشته باشد. این تحلیلگران می‌نویسند بن‌سلمان اشتیاق دارد رابطه با اسرائیل را در مسیر عادی‌سازی قرار دهد اما احتمالا با مخالفت‌هایی از سوی پدر، خاندان سلطنت و افکار عمومی مواجه خواهد شد. «ساکس- ویتس» بر این باورند که سعودی‌ها تمایل ندارند امتیازی دیگر به ترامپ بدهند. در عوض، آنها تلاش دارند بهبود رابطه با اسرائیل را به دوران بایدن موکول کنند تا به این وسیله بتوانند از فشارهای احتمالی ایالات‌متحده کاسته و عربستان را همچنان در مدار غرب نگه دارند. عربستان به دنبال این است که به سیاست خارجی بایدن در خاورمیانه «یک موفقیت بزرگ» و یک «شانس بزرگ» بدهد و این شانس چیزی نیست جز بهبود یا در نهایت عادی‌سازی رابطه با اسرائیل. سعودی‌ها می‌دانند بایدن – برخلاف ترامپ - چک سفید به مقام‌های عربستان نخواهد داد و احتمالا پرونده‌های حقوق بشری عربستان را مطرح و فروش تسلیحات به این کشور را با اما و اگرهایی مواجه می‌کند. بنابراین، سعودی‌ها دست پیش را گرفته‌اند تا وقتی بایدن روی کار آمد گزینه بهبود رابطه با اسرائیل را روی میز او قرار دهند تا به این وسیله، از میزان فشارهای احتمالی وی بکاهند.