به گزارش اکونومیست بوریس جانسون، نخست‌وزیر بریتانیا، با اولویت قرار دادن حزب خود بر کشور و رقم زدن یک خروج سخت از اتحادیه اروپا، بی‌احتیاطی به خرج داده است. اسکاتلندی‌ها هیچ گاه نمی‌خواستند اتحادیه اروپا را ترک کنند و بیشتر تمایل دارند آینده‌ای خارج از بریتانیا برای خود داشته باشند؛ در سال گذشته نظرسنجی‌ها از حداکثر اندکی که از اتحاد حمایت می‌کردند به حداکثر اندکی که از خروج حمایت می‌کردند تغییر یافت. نیکولا استرجن Nicola Sturgeon نخست‌وزیر اسکاتلند و رهبر حزب ملی اسکاتلند این کار را با بهره‌برداری از عدم تمایل اسکاتلندی‌ها به حل‌و‌فصل برگزیت، قاطعانه انجام داد. مشکل ماهیگیرانی که قادر به فروش محصولات خود نیستند به خاطر وست مینستر است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند، در انتخابات ماه می‌ اسکاتلند، حزب ملی اکثریت را در سیستمی به دست می‌آورد که  اصولا برای اجتناب از آن طراحی شده است.

آرلین فاستر (Arlene Foster) نخست‌وزیر ایرلند شمالی و رئیس حزب اتحادیه دموکراتیک، با رد نسخه ملایم‌تر برگزیت که توسط ترزا می ‌پیشنهاد شده بود، کار احمقانه‌ای انجام داد؛ چراکه با تایید آن پیشنهاد از مساله آزاردهنده چگونگی و مکان ایجاد مرز با اتحادیه اروپا اجتناب می‌شد. نه بروکسل و نه دوبلین و لندن برای ایجاد مرزی در ایرلند آماده نبودند، بنابراین جانسون در عوض مرزی در دریای ایرلند میان بریتانیا و ایرلند شمالی ایجاد کرد که اتحادیه‌ای را تضعیف می‌کرد که حزب اتحاد دموکراتیک برای دفاع از آن ایجاد شده است. این مساله به توضیح آشوبی که اوایل این ماه رخ داد کمک می‌کند. نارضایتی‌ها تب و تاب پیدا کرده‌اند و با نزدیک شدن به صدمین سالگرد استقلال ایرلند، اتحاد مجدد هیچ گاه به این نزدیکی به نظر نرسیده است.  اگر اسکاتلند، ایرلند شمالی و ولز بخواهند راه خودشان را بروند باید به آنها اجازه داده شود، ولی تنها زمانی که این خواست نهایی آنها باشد. هنوز به هیچ وجه این‌گونه نیست و اکونومیست امیدوار است هیچ گاه هم این‌طور نباشد.

تجزیه یک کشور هیچ گاه نباید با بی‌احتیاطی انجام شود؛ چراکه چه به لحاظ سیاسی، اقتصادی و روحی روندی رنج‌آور است. می‌توانید از هندی‌ها، پاکستانی‌ها، بنگلادشی‌ها، صرب‌ها یا سایر شهروندان یوگسلاوی سوال کنید. جدایی‌های اندکی وجود دارد که به آسانی و صلح‌آمیزی چک و اسلواکی صورت گرفته باشد. گرچه این تصور که شهروندان امروز بریتانیا شروع به کشتن یکدیگر بکنند، غیرقابل تصور است، اما این دقیقا همان کاری است که در طول درگیری‌های ایرلند شمالی که کمتر از یک ربع قرن پیش اتفاق افتاد انجام دادند.

تا زمانی که کار به مسائل قانونی نرسد، مناطق بریتانیا خیلی خوب با هم کار می‌کنند. انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی تعطیلی‌های کووید-۱۹ را به صورت جداگانه به اجرا گذاشتند که بر اساس نرخ و حساسیت مناطق مختلف تعیین شده بود. واکسیناسیون نیز به صورت ملی اجرا می‌شود. بقای بریتانیا نیز به طور کلی از اهمیت برخوردار است. گرچه سوابق تاریخی سرزنش‌برانگیز است، اما در کنار حقوق بشر، دموکراسی و شفافیت در جهانی کثیف و زشت قرار دارد. بدون شک مناطق تشکیل‌دهنده بریتانیا ارزش‌های مشابهی را در بر می‌گیرند، ولی زمانی که انگلستان یا اسکاتلند مستقلا در دفاع از هنگ کنگ ظاهر می‌شوند، به راحتی نادیده گرفته می‌شوند، به خصوص اگر کرسی دائم خود را در شورای امنیت سازمان ملل از دست بدهند.

این واقعیت که نجات اتحاد بریتانیا اکنون در دست‌های جانسون قرار دارد آرامش خیالی برای کسی که به آینده این اتحاد امیدوار است باقی نمی‌گذارد. با وجود این او به اندازه کافی نگران هست که «اتحاد واحد» را در خیابان داوینگ تشکیل دهد و آن را زیر نظر مایکل گوو، یکی از باهوش‌ترین همکارانش و تنها وزیر برجسته غیرانگلیسی دولت قرار دهد.  برخی از کارهایی که جانسون در حال انجامشان است قابل درک است؛ او به درستی اصرار دارد که حال زمان مناسبی برای یک رفراندوم اسکاتلندی دیگر نیست. آخرین رفراندوم که تنها هفت سال پیش برگزار شد به عنوان فرصتی که یک‌بار برای هر نسل اتفاق می‌افتد اعلام شد.

 این درست است که شرایط بریتانیا از آن زمان تغییر کرده است ولی برگزیت بسیار نزدیک است و نظرات درباره آن شانسی برای حل‌و‌فصل نداشته‌اند. تا زمانی که نظرسنجی‌ها یک اکثریت مشخص و پایدار برای استقلال را نشان بدهند رفراندوم دیگری نباید انجام شود. برگزاری رفراندوم‌های پیاپی می‌تواند زمینه را برای بی‌ثباتی فراهم کند و پایانی برای اتحاد بریتانیا باشد: در زمانی ماشه و گلوله با هم همزمان می‌شوند.

ولی دولت بریتانیا در حال انجام کارهای غلط بسیار دیگری هم هست؛ پرچم انگیس نباید روی هر در و دیواری چسبانده شود. برای کسانی که هویت منطقه‌ای برایشان در اولویت قرار دارد، این اقدام مانند کمپینی به نظر می‌رسد که قصد دارد مالکیت وست مینستر را همه جای کشور بچسباند. در عوض آنها باید از تصاویر غیر انگلیسی مثل روت دیویدسون (Ruth Davidson) رهبر محبوب پیشین حزب محافظه‌کار اسکاتلند نیز استفاده کنند. علاوه بر این، جانسون باید دست از دروغ گفتن بردارد. عدم صداقت او درباره مرز دریای ایرلند که می‌گفت روی جنازه او بنا می‌شود، سبب شد بی‌وفایی او نسبت به این سرزمین تشدید شود. از سوی دیگر او باید روابط بریتانیا با اتحادیه اروپا را بهبود ببخشد، از جمله با همسو کردن استانداردهای مواد غذایی و کشاورزی با استانداردهای اتحادیه اروپا، منبع اصلی اختلاف که اتحادیه‌های ایرلند شمالی را بسیار خشمگین کرده است. این اقدام معامله تجاری با آمریکا را مشکل خواهد کرد، ولی اکنون چنین معامله‌ای مطرح نیست و در صورتی که صلح در ایرلند شمالی به خطر بیفتد هیچ‌وقت هم وجود نخواهد داشت.  

جانسون برای انجام برگزیت به نخست‌وزیری رسید، ولی برای به انجام رساندن آن تمامیت کشور خود را به خطر انداخته است. تنها وظیفه مهم او برای باقی دوره‌اش در این سمت این است که اتحاد بریتانیا را حفظ کند. در صورتی که شکست بخورد به‌عنوان کسی به تاریخ خواهد پیوست که بریتانیا را نابود کرد، نه کسی که آن را آزاد کرد.