دندان شاه

گروه تاریخ و اقتصاد: به چادر شاه رفتیم. احوال‌پرسی فرمود. از دندان‌درد خودشان فرمودند. عمادالدوله گفت دندان احتساب‌الملک را در فرنگستان از طلا درست کرده [اند] و بسیار خوب است. خود احتساب‌الملک بیرون چادر ایستاده بود. شاه هیچ جوابی نفرمودند. بلکه نفرت از گذاشتن دندان داشت. یاد مظفرالدین‌شاه افتادم که اگر او بود الان دهان احتساب‌الملک را مثل غار اصحاب کهف باز می‌کردند و دندان او را با همه کثافت بیرون آورده خنده‌ها و مسخرگی‌ها می‌شد که حد و حصر نداشت. بالاخره دو سه هزار تومانی هم صرف دندان‌سازی می‌شد. سفیر آمد خطابه قرائت کرد. رسومات معموله به جای آمده، شاه اظهار رضایت از خدمات مستخدمین بلژیکی فرمودند. شارژدافر مرخصی گرفت برود، بعد از رفتن سفیر ما هم مرخص شده صندوق‌خانه شمشیرها را رد کرده به شهر آمدیم. نواب عالیه عیال رفعت‌السلطان برای دیدن از قزوین طهران آمده امروز با سایر همشیره‌ها خانه عمادالسلطنه بودند. یک‌سره آنجا رفتم. الحمدلله تا عصر بسیار خوش گذشت.

فوت نظام‌السلطنه

نظام‌السلطنه مرحوم شد. مکنت بی‌اندازه دارد. سنش هشتاد و پنج متجاوز بود. بسیار خوب مانده بود. پسرش پارسال مرد. یک دختر معیوب و سه نوه پسری دارد.نظام‌السلطنه مافی از غلامی کشیک‌خانه به اینجا رسید.

وفات ملکم‌خان

میرزا ملکم‌خان مشهور هم وفات کرد. این اول کسی بود که مردم را از قوانین ممالک متمدنه آگاه کرد. بسیار کتاب‌ها نوشته، خیلی خوب چیز می‌نوشت. آخر هم مشروطه ایران را دید. اما افسوس که خود او از این ترتیبات منزجر [بود] و هرچه به مریدها و پیروان خود نوشت ثمر و اثری نکرد تا برهم خورد.

وفات نجم‌الدوله

حاجی نجم‌الدوله معلم کل علوم ریاضی هم مرحوم شد. انحصار تقویم از وقتی که به خاطر دارم با او بود، مرد با علم دانشمندی بود. بلا عقب است(فرزند ندارد). یک برادرزاده داشت که بی‌علم نبود. اواخر تقویم‌ها را به اسم او طبع می‌کرد. چند ماه قبل در مازندران تریاک خورد مرحوم شد. نجم‌الدوله از تربیت‌شده‌های مرحوم اعتضادالسلطنه است.

زنجیر کردن مستشارالدوله

استنطاقات حضرات تمام شد. یحیی میرزا را می‌دانم مرخص شده. لیکن سایرین را شنیدم بعضی را کلات و برخی را در انبار طهران حبس کردند. مستشارالدوله را هم مجددا زنجیر کردند. آنچه افواها (به‌طور دهان به دهان) شنیدم از استنطاقات بیشتر تقصیر به گردن مستشارالدوله و تقی‌زاده و شیخ ابراهیم که در پارک امین‌الدوله کشته شد وارد آمده. مویدالسلطنه را خلوت ندیده‌ام. یک روز منزل او خواهم رفت. اگر تقیه نکند و مطالب را بگوید خیلی خوب است. هوا خنک نمی‌شود. ماه رمضان هم چاپاری (به‌سرعت) می‌آید. امسال گمان می‌کنم میهمانی‌ها هم یا قدغن شود یا خود مردم طفره بزنند. رفقای ما هم که اغلب تشریف ندارند.

منبع: روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج‌۳، ص: ۲۱۷۳

نمایه