مستوفیالممالک
باری خدمت وزیر جنگ رفتیم. من هیچ آنجا نرفته بودم. عمارت قشنگی داشت. وقتی این خانه مرکز تمام رجال و شاهزادگان بزرگ ایران بود. خاک درش را به عوض توتیا به چشم میکشیدند. مستوفیالممالک خیلی مهربانی کرد. اگر جیره مرا بدهد حقیقه آقا است. راستی خوب است این وزیر جنگ با وزیر مالیه اقلا لقبهای خود را تبدیل کنند. این مستوفیالممالک پدر بر پدر اهل قلم حالا وزیر جنگ است. او امیر نظام سردار پشت در پشت نظامی و لشکری وزیر مالیه است. وزیر جنگ. . . زنش را طلاق داد اما در یکی از حیاطها نشسته از اولادش نگاهداری میکند.
باری خدمت وزیر جنگ رفتیم. من هیچ آنجا نرفته بودم. عمارت قشنگی داشت. وقتی این خانه مرکز تمام رجال و شاهزادگان بزرگ ایران بود. خاک درش را به عوض توتیا به چشم میکشیدند. مستوفیالممالک خیلی مهربانی کرد. اگر جیره مرا بدهد حقیقه آقا است. راستی خوب است این وزیر جنگ با وزیر مالیه اقلا لقبهای خود را تبدیل کنند. این مستوفیالممالک پدر بر پدر اهل قلم حالا وزیر جنگ است. او امیر نظام سردار پشت در پشت نظامی و لشکری وزیر مالیه است. وزیر جنگ... زنش را طلاق داد اما در یکی از حیاطها نشسته از اولادش نگاهداری میکند. یک ماه قبل هم پسر چهار سالهاش مرد. خانم دواهای سم که برای معالجه طفل حاضر کرده بودند نوشید به هزار زحمت معالجه کردند. گویا الان هم تتمه کسالت باقی است. شنبه دهم جمادیالاول- صبح مجلس رفتم اغلب اعضا آمده بودند. مسوده نظامنامه انتخابات را نوشته بودند و برای اعضا روانه کردند که امروز و امشب دقت آخری شده فردا عصر یک مرتبه دیگر قرائت [شود] و به صحه [برسد] و به چاپ برود. اما خیلی طول خواهد کشید تا در این انقلابات نمایندگان بیایند. اعتمادالسلطنه و ندیمالسلطان یقین داشتند نخواهند گذاشت سر بگیرد.
- روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج3، ص: 2520
ارسال نظر