جامعه کلنگی و مساله توسعه

محمدعلی کاتوزیان در مقاله‌ای با عنوان «جامعه کوتاه‌مدت: بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی بلندمدت ایران» که ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شد و سپس از سوی عبدالله کوثری ترجمه و در مجله بخارا به چاپ رسید، ایده جامعه کلنگی را نوشت. پیشفرض نظری کاتوزیان این است که لازمه توسعه‌یافتگی «درازمدت بودن» جامعه است. کاتوزیان در تعریف جامعه درازمدت و رابطه آن با توسعه می‌نویسد:

توسعه‌ نه‌ تنها به‌ اکتساب‌ و نوآوری‌ بلکه‌ به‌ خصوص‌ به‌ انباشت‌ و نگهداری‌ نیز نیاز دارد خواه‌ ثروت‌ باشد یا حق‌ و امتیاز یا دانش‌ و علم‌. جامعه‌ اروپایی‌ جامعه‌ای‌ درازمدت‌ بود. تغییرات‌ عمده‌ خواه‌ سقوط‌ فئودالیسم‌، پیدایش‌ سرمایه‌داری‌ و ظهور دولت‌ لیبرال‌، خواه‌ فیزیک‌ ارسطویی‌، کیهان‌شناسی‌ بطلمیوسی‌ و اندیشه‌ سیاسی‌ یونانی‌ ــ رمی‌ یا سلطه‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ رم‌ ــ جملگی‌ در درازمدت‌ و با تلاش‌ و مبارزه‌ فراوان‌ تحقق‌ یافت‌، اما وقتی‌ سرانجام‌ تحقق‌ یافت‌ دیگر غیرقابل‌ برگشت‌ بود و یک‌ چارچوب‌ اجتماعی‌ جدید، قانون‌ جدید، علم‌ جدید و حتی‌ مذهب‌ جدید برقرار شد که‌ تغییر یا حتی‌ اصلاح‌ آن‌ نیز به‌ زمان‌ و تلاش‌ بسیار نیاز داشت‌. براساس استدلال مذکور، کاتوزیان بر این باور است که جامعه ایران، جامعه‌ای کوتاه‌مدت است و از این‌رو امکان توسعه ندارد. کاتوزیان در ابتدای مقاله می‌نویسد:

ایران‌ برخلاف‌ جامعه‌ درازمدت‌ اروپا جامعه‌ای‌ کوتاه‌مدت‌ بوده‌ است‌. در این‌ جامعه‌ تغییرات‌ ــ حتی‌ تغییرات‌ مهم‌ و بنیادین‌ ــ اغلب‌ عمری‌ کوتاه‌ داشته‌ است‌. این‌ بی‌تردید نتیجه‌ فقدان‌ یک‌ چارچوب‌ استوار و خدشه‌ناپذیر قانونی‌ است‌ که‌ می‌توانست‌ تداومی‌ درازمدت‌ را تضمین‌ کند. جامعه کلنگی از نظر کاتوزیان «یعنی‌ جامعه‌ای‌ که‌ بسیاری‌ از جنبه‌های‌ آن‌ ــ سیاسی‌، اجتماعی‌، آموزشی‌ و ادبی‌ ــ پیوسته‌ در معرض‌ این‌ خطر است‌ که‌ هوی‌ و هوس‌ کوتاه‌مدت‌ جامعه‌ با کلنگ‌ به‌ جانش‌ افتد.»

آنگاه کاتوزیان توصیف خود از جامعه کلنگی ایران را این گونه کامل می‌کند: «از آنجا که‌ تداوم‌ درازمدتی‌ در میان‌ نبوده‌، این‌ جامعه‌ در فاصله‌ دو دوره‌ کوتاه‌ تغییراتی‌ اساسی‌ به‌ خود دیده‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ تاریخ‌ آن‌ بدل‌ به‌ رشته‌ای‌ از دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ شده‌ است‌. بنابراین‌ اگر به‌ این‌ معنی‌ بگیریم‌ تغییرات‌ این‌ جامعه‌ فراوان‌ ــ و اغلب‌ نمایان‌ ــ بوده‌ و چنان‌ که‌ گفتیم‌ تحرک‌ اجتماعی‌ در درون‌ طبقات‌ گوناگون‌ بسیار بیشتر از جوامع‌ سنتی‌ اروپایی‌ بوده‌ است‌. اما بنابر آنچه گفتیم‌ در این‌ جامعه‌ تغییرات‌ انباشتی‌ درازمدت‌، از جمله‌ انباشت‌ درازمدت‌ مالکیت‌، ثروت‌، سرمایه‌ و نهادهای‌ اجتماعی‌ و خصوصی‌، حتی‌ نهادهای‌ آموزشی‌، بسیار دشوار بوده‌ است‌. بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ نهادها در هر دوره‌ کوتاه‌مدت‌ وجود داشته‌ یا به‌ وجود آمده‌ است‌، اما در دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ بعد یا بازسازی‌ شده‌ یا دستخوش‌ تغییراتی‌ اساسی‌ شده‌ است‌. نشانه‌های‌ ماهیت‌ کوتاه‌مدت‌ جامعه‌ به‌ معنایی‌ که‌ یاد کردیم‌ در سراسر تاریخ‌ دیرینه‌ ایران‌، خواه‌ دوران‌ پیش‌ از اسلام‌ و خواه‌ دوران‌ اسلامی‌، یافت‌ می‌شود.»

کاتوزیان در نوشته‌های متعدد این ایده را مطرح می‌سازد که «استبدادی بودن، کوتاه‌مدت بودن و هرج‌ و مرج‌طلب بودن» ویژگی‌های اصلی جامعه و روان‌شناسی اجتماعی مردم ایران است. منظورکاتوزیان از ویژگی‌های مذکور صرفا نظام سیاسی ایران یا حتی جامعه امروز ما نیست. او معتقد است جامعه ایران به‌طور کلی و همواره این خصلت‌ها را از خود بروز می‌دهد و حکومت نیز برخاسته از آن است. به اعتقاد کاتوزیان علت العلل این روحیه و فرهنگ ایرانی نیز غلبه احساس ترس و ناامنی در جامعه است. می‌توان ایده جامعه کوتاه‌مدت کاتوزیان را در زمینه ایران معاصر و با توجه به انقلابات متعددی که در این یک قرن گذشته داشته‌ایم نیز تعمیم داد. ما ایرانیان هر از چندگاه با یک انقلاب و دگرگونی بنیادی در نظام سیاسی، تمام دستاوردها و تجربه‌های سازنده و سرمایه‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی که در دوران پیش از آن داشته‌ایم را کنار می‌گذاریم و همه چیز ناگهان به نقطه صفر و آغازین آن باز می‌گردد. این به آن معنا است که ما هراز چند گاهی عمارتی نو می‌سازیم اما با مرور زمان (معمولا ۲۰ یا ۳۰ سال) این ساختمان نو به‌عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ویران و نابود(صاف) می‌شود.

در دوران مشروطه، یعنی انقلابی که رسما در سال ۱۲۸۵ به پیروزی رسید اما برای دستیابی به آن نزدیک به نیم قرن تحولات اساسی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و به خصوص فرهنگی و فکری را پشت سر گذاشته بودیم توانستیم به ایده‌های نو و متجدد درباره شیوه سازماندهی اجتماعی، نظم فرهنگی و به‌طور کلی نظام اجتماعی دست پیدا کنیم. اما پس از دو دهه که از این پیروزی می‌گذشت و با روی کار آمدن دولت پهلوی اول بسیاری از دستاوردهای انقلاب مشروطه به فراموشی سپرده شد به ویژه آن دسته از دستاوردهای این انقلاب که به «توسعه سیاسی» مربوط می‌شد، یعنی برپا ساختن نظام سیاسی دموکراتیک، مردم‌سالار و متناسب با ارزش‌ها و باورهای مدرن. همچنین ما در دوران مشروطیت با ایده نظم مبتنی بر قانون آشنا و آگاه شدیم. در این زمان تفکیک قوا در نظام سیاسی ایران شکل گرفت؛ مجلس، قوه مجریه و نهاد سلطنتی و قوه قضائیه از هم تفکیک شدند و به نوعی مساله «تفکیک‌پذیری نهادی» که از ارکان تجدد و مدرنیته است در این دوره برای جامعه ایران به وجود آمد. این رخداد پیشرفتی اساسی تا آن زمان برای جامعه ما بود. در این دوره مفهوم شاه و نهاد سلطنتی نیز بازخوانی و باز تعریف شد.

- بخشی از یک مقاله نوشته دکتر نعمت‌الله فاضلی

جامعه کلنگی و مساله توسعه