بازنمایی قدرت  و استبداد

تمبرهای ایرانی را از همان بدو تولدشان تا وقوع انقلاب اسلامی، به‌عنوان منبعی برای تاریخ ایران مدرن در نظر می‎گیریم که بازتاب‎دهنده روندهای سیاسی و ایدئولوژیک جاری در ۱۳۰سال گذشته در این کشور بوده‌اند. تمبرها را بر بستر رخدادها و تحولات سیاسی‎ای بررسی می‎کنیم که برای فهم بن‎مایه‎های [به‌کار رفته در طراحی نقش] این تمبرها ضروری هستند. همچنین نشان خواهیم داد که از این نوع منبع چه چیزهایی درباره تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران می‎توانیم بیاموزیم. نخست اینکه، ظاهرا تمبرها در ایران نشانه‎ای بود از تلاش‎های صورت‌گرفته در زمینه مدرن‎سازی ایران در نیمه نخست دوران حکومت ناصرالدین‌شاه. از همان اوایل دهه۱۸۴۰ میلادی، میرزا تقی‌خان امیرکبیر، طرحی برای سازمان‎دهی خدمات منظم پستی میان شهرهای ایران، با تعیین هزینه‎های ثابت برای حمل و نقل ارائه کرد؛ ولی ۲۰سال دیگر باید طی می‎شد تا سرانجام برنامه امیر تحقق یابد. در واقع چند سال پیش از اینکه سازمان‎دهی دوباره خدمات پستی ایران (تحت سرپرستی یکی از مقام‎های عالی اداره پست اتریش) انجام گیرد، در سال۱۲۴۴ش/۱۸۶۸م هیاتی از ایران به فرانسه فرستاده شد تا درباره طراحی و چاپ تمبرهای پستی مذاکره کنند.

طرحی که از سوی این هیات پذیرفته شد، حاصل کار ضرابخانه سلطنتی در پاریس بود و نقش شمشیر و شیر و خورشید در درون یک حلقه را بر خود داشت.

طرح مزبور به احتمال بسیار زیاد متاثر از سکه‌‎های ایران در دوران معاصر بود و تا حد بسیار زیادی از الگوی نخستین تمبرهای پستی اروپایی تبعیت می‌‎کرد که آنها نیز خود از طراحی سکه‌‎ها الگو گرفته بودند. البته این بُعد اهمیتی فرعی داشت، چه اینکه تمبرهای پستی پیش از هر چیز، همانند پول، ارزی قانونی برای پرداخت هزینه ارسال پستی نامه‌‎ها بودند.

ازاین‌رو، ظهور نمادهای حاکمیت سیاسی، نظیر شیر و خورشید، در وهله نخست دال بر ادعای دولت درباره کنترل انحصاری امور مالی‌‎اش بود. افزون بر این، تمبرها بازتاب‌دهنده اشکال جدیدی از ادراک از خویشتن و بازنمایی خود بودند که شاهان قاجار از همان اوایل دوران دستیابی‌‎شان به قدرت به آن متوسل شده بودند. یکی از اقدامات سلسله قاجار در بدو تاسیس‌‎اش برای تحکیم کنترل خود بر کل قلمرو ایران تثبیت حضور نمادین شاه از طریق ایجاد بناهایی با وجوه نمایشی و یادمان‌‎های عمومی در مناطق گوناگون متعدد بود. خیلی زود این امر به دیگر ابزارهای ارتباطی مدرن و سنتی تعمیم یافت. برای نمونه، در همان زمان تصویر شاه روی سکه‌‎ها نمایان شد و اندکی بعد روزنامه‌‎های دولتی شروع به نشر تصاویری از وزرا و کاخ‌‎های سلطنتی کردند.

 ظهور تصویر ناصرالدین‌شاه روی تمبرهای پستی از سال۱۸۷۶ تنها یکی دیگر از عناصر این سیاست تبلیغاتی گسترده دولتی بود. با این همه، تمبرها به‌عنوان ابزار تبلیغ سیاسی، بسی بیشتر از آثار معماری و روزنامه‌‎ها می‌‎توانستند تجسم‌گر دولت مدرنی باشند که در آن دوره در ایران رو به ظهور گذاشته بود. تمبر به‌عنوان یکی از اقلامی که از اروپا وارد شده بود تا نظام خدمات پستی را عقلانی سازد، هم به ایرانیان و هم به غربی‌‎ها نشان می‌‎داد که اکنون ایران در حال تبدیل شدن به دولتی مدرن با نهادهای کارآمدی بود که در آن زمان در کشورهای اروپایی وجود داشتند. البته تمبرها تجسم نمادین یکی دیگر از ویژگی‌‎های حاکمیت سیاسی مدرن نیز بودند؛ تلاش دولت برای اعمال کنترل کامل بر تمامی قلمرو و رعایایش به مدد نهادهای همه‌‎جا حاضر. تمبر پستی که تصویر شاه و نمادهای اقتدار دولتی را با خود به سراسر ایران می‌‎برد، باعث می‌‎شد تا تک‌‎تک سکنه کشور هم شاه خویش را بشناسند و هم ادعای اقتدار دولت را. تمبر هم یک نماد و هم ابزاری برای مدرن‌‎سازی ساختاری بود.

این جنبه از تمبرها، به‌عنوان یکی از تجلیات حاکمیت سیاسی، در دوره انقلاب مشروطیت به وضوح نمایان شد؛ دوره‌ای که طی آن جنبش‎های انقلابی نظیر مشروطه‌خواهان تحت رهبری ستارخان در تبریز و سید عبدالحسین لاری تمبرهایی مختص به خود منتشر کردند تا مخالفت خود را با دولت مرکزی اعلام دارند. رهبران جنبش‎های خودمختاری‎طلبانه در سال‎های پس از جنگ جهانی اول، نظیر جنبش آزادیستان به زعامت شیخ‌محمد خیابانی در تبریز یا نهضت جنگل در گیلان نیز چنین کردند. به این قرار، تمبرهای پستی به‌عنوان تجلی حاکمیت دولت، در خدمت تحقق همان وظیفه‎ای درآمده بودند که سکه‎ها در دوره‎های قبلی آن را برعهده داشتند. تمبرها نه تنها نمادی از مدرن‎سازی دولت و جامعه ایران بودند، بلکه رفته‌رفته و به‌گونه‎ای غیرمستقیم منعکس‌کننده ستیزی میان طبقه سیاسی حاکم و طبقه نوینِ روشنفکران مدرنیست بودند که منشأ آن تحولات اجتماعی و سیاسی جدید بود. اقداماتی که در راستای مدرن‎سازی انجام گرفت یا در واقع تقلیدهایی که از نهادها و اندیشه‎های غربی برای واکنشی موثر به تهدید استعمار صورت پذیرفت، پیشرفتی واقعی در وضعیت ایران به بار نیاورد. بسیاری از روشنفکران ناسیونالیست ساختارهای سیاسی و اجتماعی موجود را مسوول این شکست می‎دانستند و با شدت و حرارت به نخبگان سیاسی، خصوصا حکام قاجار حمله می‎کردند و شاهان این سلسله را به سبب آنکه، با شیوه استبدادی حکومت خویش، مانع هرگونه پیشرفتی بودند، ملامت می‎کردند. در گفتار سیاسی ناسیونالیست‎های نوگرا، درک سنتی از دولت و تعریف آن با اتکا بر شخص حاکم به باد پرسش گرفته‌شده و نمادهای سنتی حاکمیت دولتی معنای خود را از دست داده بودند. از نظر این محافل روشنفکرانه، پرتره محمدعلی شاه با تاج و کسوت شاهی دیگر نمایانگر اقتدار دولت نبود، بلکه بیش از هر چیز تجسم‎بخش نظام سیاسی‎ای بود که مسوول وضعیت تاسف‎برانگیز کنونی کشور بود. ازاین‌رو نباید جای شگفتی باشد که انقلاب مشروطیت، علاوه بر شکل‎دهی مجدد به بنیادهای ساختاری و ایدئولوژیک حاکمیت دولت، باعث ایجاد نخستین تغییر اساسی در شمایل‎نگاری (iconography) تمبرهای ایرانی شد. تمبرها رخدادها و تحولات سیاسی‎ای را که در آن سال‎ها به وقوع می‎پیوست، مستقیما منعکس‌ نمی‎کردند، بلکه نقش‎مایه‎هایشان حاکی از این بود که بر اثر این رخدادها تغییری پردامنه در فرهنگ سیاسی ایجاد شده است.

یکی از نخستین نشانه‎های این تغییر، جایگزینی پرتره شاه روی تمبرها با نشان شیر و خورشید، پس از خلع محمدعلی‌شاه توسط مجلس در سال۱۲۸۸ بود.

این اقدام در وهله نخست راه‌حلی اضطراری بود، چه اینکه دیگر نمادهای حاکمیت ملی هنوز در دسترس نبودند. ولی با انتخاب این نقش‎مایه می‎شد پیام انقلاب را نیز منتقل کرد: اکنون، دولت دیگر با شخص شاه تعریف نمی‎شد، بلکه با حکومت و نهادهایش تعریف می‎شد. این درک جدید از دولت و ملت به‌صورت مفصل‎تر روی دو مجموعه تمبری اعمال شد که به مناسبت تاج‌گذاری احمدشاه تدارک دیده شدند.

 شمایل‎نگاری این مجموعه‌ها به شکلی کاملا واضح و نمایان بازتاب‎دهنده آن گفتمان‌هایی درباره هویت ملی و مشروعیت سیاسی بود که در عصر مشروطیت غلبه یافته بودند. یکی از وجوه این تعریف جدید از ملت ظهور درکی تاریخی از هویت ملی ایرانی بود که قویا متاثر از آشنایی با مطالعات شرق‎شناختی اروپاییان و بازکشف تاریخ ایران پیش از اسلام بود. مقصود از این علاقه جدید به تاریخ تبدیل گذشته به نقشه‎ای برای آینده کشور بود. فرهنگ و یادمان‎های تاریخی عصر ساسانی و خصوصا هخامنشی صرفا به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی تلقی نمی‌شدند. شکوه زوال‌یافته ایران کهن نیز به‌عنوان طرحی بدیل در برابر وضعیت کنونی که مشخصه آن ضعف سیاسی و عقب‎ماندگی بود، مورد اشاره قرار می‎گرفت و اخلاقیات سیاسی شاهان باستانی به‌عنوان جایگزینی برای استبداد قاجاری تلقی می‎شد.

انتخاب تصاویر و نمادهای پادشاهی از ویرانه‎های تخت جمشید برای استفاده در طراحی تمبرهای جدید با این هدف صورت می‎گرفت که میان مطالبات و انتظارات مشروطه‌خواهان با خاندان سلطنتی آشتی برقرار شود. مقصود از شمایل‎نگاری این تمبرهای جدید اشاره به این نکته بود که به تخت نشستن احمدشاه نشانه آغاز عصری نو در تاریخ کشور است. همچنین به این نکته اشاره داشت که تحت حکومت وی عدالت، رفاه و امنیت حاکم خواهد شد.

افزون بر این، مجموعه دوم تمبرها که (به سبب وقوع جنگ جهانی اول) امکان تحویل به‌موقع آن به ایران وجود نداشت و ازاین‌رو هرگز منتشر نشد، قرار بود حکومت قاجار را با ارجاع به تاریخ، ولی به شیوه‎ای سنتی‎تر، مشروعیت بخشد. مجموعه مزبور با نمایش پرتره‎هایی از شاهان ایرانی، از نادر تا احمدشاه و مناظری از معماری شاهانه سده‎های گذشته، نظیر عالی‌قاپو، چهل‌ستون و کاخ انزلی، تا حد بسیار زیادی از شیوه‎های همان پروپاگاندایی تبعیت می‎کرد که در عصر ناصری رایج شده بود. از سوی دیگر، در این مجموعه سه منظره از ساختمان مجلس وجود داشت و منظور از آن این بود که مشروطیت و حاکمیت مردم تبدیل به عنصری اساسی از مشروعیت سیاسی در این دوره شده‎اند. از این تمبرها که اسنادی درخور توجه از تاریخ تفکر سیاسی و نمونه‌هایی مهم از توسعه پروپاگاندای شمایل‎نگارانه بودند، در سال‎های بعدی هیچ نمونه دیگری از آنها که برنامه سیاسی مشابهی را در پیش گیرد، تولید نشد.

این امر تا حدی ناشی از وضعیت فلج‎کننده‎ای بود که ایران به سبب رخدادهای جنگ جهانی به آن دچار شده بود؛ ولی حاصل این واقعیت نیز بود که الگوهای کهن طراحی و پروپاگاندای شمایل‎نگارانه هنوز هم در ۱۰سال نخست حکومت رضاشاه در تمبرها استفاده می‎شدند.

این امر در نگاه نخست شاید شگفت‎انگیز به نظر برسد، آن هم با توجه به اینکه حکومت جدید گسستی کاملا بارز را میان خود و گذشته رقم زده بود. ولی سبک حکمرانی رضاشاه، با تصمیمات خودکامانه و تمرکز مطلق قدرت در شخص شاه، تفاوت چندانی با سبک حکمرانی شاهان قاجار نداشت.

ازاین‌رو، کاملا طبیعی بود که پرتره شاه به‌عنوان نماد دولت ایران به شیوه‌‎ای کاملا سنتی روی تمبرهای جدید نیز ظاهر شود و در همین حال پرتره احمدشاه روی تمبرهای جدید مخدوش می‎شد یا تمبرهای دارای نشان شیر و خورشید، مهر «حکومت موقت‌پهلوی» می‎خوردند. طی زمان پیام سیاسی این تصاویر زرق و برق بیشتری یافت، آن هم از طریق هم‎کناری پرتره شاه با عناصری که جلوه‎های بیشتری از تظاهرات سیاسی نظام حاکم به‌دست می‎داد.

پایتخت‎های هخامنشی که رفته‌رفته در دهه۳۰ در کنار پیکره شاه قرار می‎گرفتند، در خدمت همان هدفی بودند که عناصر معماری باستانی در مجموعه تاج‌گذاری احمدشاه دنبال می‎کردند؛ یعنی این پیام که رژیم فعلی حاکم تالی اسلاف «فاسد»ش نبود، بلکه متکی بر بنیادهای اخلاقی سنت کهن و مقدس پادشاهی بود که در بطن فرهنگ ایرانی وجود داشت. موضوع جدید دیگری که در این زمان وارد شمایل‎نگاری تمبرهای ایرانی شد مفهوم دولت - ملت مدرنِ متمرکز و نمادهای گوناگونی بود که نماینده این مفهوم بودند.

تلاش دولت برای دستیابی به کنترل کامل بر تمام کشور و کل اقشار و گروه‎های قومی جامعه و تبدیل ایران به یک ملت قدرتمند و صنعتی‎شده که بتواند از پس نیروهای بزرگ جهانی برآید، احتمالا مهم‎ترین ویژگی روند نوسازی در دوره پهلوی بود. در این دوره، یکسان‌سازی فرهنگی و اداری ایران پیش‎فرض رسیدن به این اهداف تلقی می‎شد. «کلاه پهلوی» که در دهه۱۹۲۰ معرفی شد و هدف از آن جایگزین کردن سرپوش‎های سنتی با یک سرپوش مدرن و هم‎شکل بود که طبق الگوی «غربی» طراحی شده، نیز یکی از ابزارها و نمادهای این سیاست بود. در چارچوب این نمادگرایی نوظهورِ قدرت، نمایش پرتره شاه روی تمبرها نیز می‌‎توانست پیام جدیدی را منتقل سازد. رضاشاه با بر سرگذاشتن کلاه پهلوی نه تنها با اقتدار خویش به‌عنوان یک حاکم مطلقه به دولت مشروعیت بخشید، بلکه تجسم ملتی در حال مدرن شدن بود که حکومت وی متضمن ساخت آن بود. این پیام در مجموعه‎ای یادمانی که موضوع آن بزرگداشت دهمین سال رسیدن رضاشاه به تاج و تخت بود، درج شد.

انتشار این مجموعه که وزیر پست و تلگراف و تلفن پیشنهاد آن را داده بود، تحت مدیریت اعضای اصلی کابینه انجام گرفته و مضامین آن با دقت انتخاب شده بود. این مجموعه شایان توجه دقیق‎تری است؛ زیرا نخستین مجموعه تمبر ایرانی است که یک برنامه سیاسی از پیش اندیشیده‌شده را به نمایش می‎گذارد و نیز به این خاطر که افکار نخبگان سیاسی ایرانی در دوره رضاشاه و فهم آنان از خود را به نمایش می‎کشد.

نقوش ۹ تمبر این مجموعه بازتاب‌دهنده شمایل‎نگاری سیاسی رایج در آن زمان

(برای نمونه در مجلات و روزنامه‌ها) هستند که نمادهای فرهنگی و فنی پیشرفت در آنها غلبه داشت - مانند تصاویری از ماشین‎آلات صنعتی، راه‎آهن و خطوط تلگراف-  یا مظاهر تجارت و علم. می‎توان گفت، این تمبرها مجموعه‎ای از کلیشه‎های شمایل‎نگارانه را به نمایش می‎کشید.

در این مجموعه، حتی یادآوری گذشته باشکوه به‌عنوان یکی از موضوعات رایج شمایل‌نگارانه نیز فروگذاشته نشده، چنان‌که روی یکی از تمبرها ویرانه‎های پرسپولیس به نمایش درآمده است.

تمبرهای دیگر دستاوردهای دهه قبل، نظیر صنعتی‎سازی (کارخانه سیمان ری)، نظام حمل‌ونقل مدرن (راه آهن)، حاکمیت ملی (نیروی هوای و دریایی)، ارتباطات (ساختمان پست و تلگراف)، رفاه اجتماعی (بیمارستان مسلولان رامسر) و نوسازی جامعه طبق معیارهای غربی (نمادهای عدالت و آموزش) را نمایش می‎دادند.

پیام سیاسی‎ای که این شمایل‎ها انتقال می‎دادند، دوپهلو بود: از یکسو، این نمادها نمایانگر مطالبات هر دو گروه روشنفکران اصلاح‎گرا و انقلابی از دوره ناصرالدین شاه تا زمان خود رضاشاه بود و به‌گونه‎ای کنایی اشاره به این داشت که آمال این گروه‎های روشنفکر در دوره رژیم جدید رنگ واقعیت به خود گرفته‎اند.

از سوی دیگر، یک نظام سیاسی اقتدارگرا و در پاره‎ای اوقات حتی استبدادی، با ردیف کردن نهادهای دولت متمرکزِ مدرن تمام ابزارهای اعمال قدرت خویش را نمایان می‎ساخت. به‎علاوه، این دوپهلویی بازتاب‌دهنده شرایط کسانی بود که مسوول انتشار این مجموعه بودند و حتی می‎تواند روشن سازد که چرا آنها چنین تصمیمی گرفته‎اند.

بسیاری از اعضای سابق نهضت مشروطیت، تحت تاثیر شکست نظام پارلمانی در دوره جنگ جهانی اول، به این نتیجه رسیده بودند که تغییر جامعه ایران تنها در صورت حاکمیت یک دولت مرکزی قدرتمند امکان‎پذیر است و از همین رو از به قدرت رسیدن رضاشاه پشتیبانی کردند تا اهداف سیاسی خود را محقق سازند. در میان کسانی که تصمیم گرفتند تا به تخت نشستن رضاشاه را در قالب مجموعه‎ای از تمبرها گرامی دارند تنها سیاست‎پیشگانی نظیر محمود جم حضور نداشتند، بلکه شخصیت‎هایی برجسته چون محمدعلی فروغی بنیان‌گذار دانشگاه تهران، علی‌اکبر داور پیشگام نظام قضایی مدرن یا نظام الدین حکمت (مشارالدوله) وزیر پست و تلگراف که تا سرحد مرگ پایبند به اجرای وظایفش بود نیز حضور داشتند. هنگامی که این مردان بر آن شدند تا سالگرد سلسله جدید را با اشاره به دستاوردهای رژیم رضاشاه جشن بگیرند، نه فقط می‎خواستند یاد و خاطره‎ای نیک از خود به جای گذارند، بلکه احتمالا به دنبال آن نیز بودند تا همکاری خود با این نظام سیاسی را توجیه کنند.