شاه: شما [در ژاپن] راه‌آهن ساخته‌اید؟

من: بله ساخته‌ایم.

شاه: این کار به وسیله خارجی شده است یا به دست ژاپنی؟

من: همه‌کار به‌دست ژاپنی‌ انجام شده است.

شاه: چند کیلومتر راه‌آهن ساخته‌اید؟

من: از توکیو تا یوکوهاما به مسافت ۱۸مایل و از کوبه تا اوئتسو به مسافت ۷۰مایل خط‌ آهن ساخته شده و خطوط دیگر در دست ساخت است.

شاه: آیا ابزار کار را از کشورهای دیگر آورده‌اید؟

من: ریل را از خارج خریدیدم، اما چیزهای دیگر را خودمان فراهم کردیم.

شاه: شما در ژاپن ماشین‌خانه قطار یا لوکوموتیو می‌سازید؟

من: در آغاز کار از خارج خریدیم. اما حالا خودمان می‌توانیم بسازیم.

شاه: [در این کار] به افراد فنی خارجی نیاز دارید؟

من: اوایل به خارجی‌ها نیاز بود، اما اکنون همه امور را خود ژاپنی‌ها می‌گردانند.

شاه: شنیده‌ام شما دو مرجع مملکتداری را با هم دارید؛ یکی امپراتور که رئیس آیینی کشور است و دیگری فرمانروای لشکری یا «شوگون» که اداره سیاسی مملکت را در دست دارد. آیا درست است که نهضت احیای قدرت امپراتور به تازگی صورت گرفته و آیا این نهضت به معنی تحول در نظام سیاسی مملکت است؟

من: پادشاهی ژاپن از دیرباز میان یک خاندان نسل به نسل تداوم داشته است. ما در مملکتمان دو پادشاه نداریم. از حدود سده دوازده در ژاپن نظام حکومت لشکری برقرار شد که در آن شوگون یا سپهسالار کارها را اداره می‌کرد و امپراتور در حمایت این سپهسالاران بود. امپراتور مِیجی [امپراتور کنونی] که روی کار آمد، نظام سپهسالاری را بر هم زدیم [و قدرت فائق به امپراتور بازگشت]...

شاه: آیا قانون‌اساسی تازه در ژاپن پس از به سلطنت رسیدن امپراتور میجی تصویب و اعلام شد یا که قانون‌اساسی از مدت‌ها پیش تدوین شده بود؟

من: قانون‌اساسی ما از ۲۵۰۰سال پیش تاکنون هیچ‌گاه عوض نشده و فقط اصلاح‌هایی در آن شده است و آن را با احوال و سیاست روز سازگار ساخته‌ایم...

شاه: قشون ژاپن چه تعداد سرباز دارد؟

من: نیروی زیر پرچم ۵۰هزار نفر است و ۵۰هزار نفر هم افراد ذخیره داریم...

شاه: شما می‌دانید که چین چه عده سرباز دارد؟

من: عده قشون چین را ۸۰۰هزار نفر می‌گویند؛ اما در واقع این همه نیست. بیشتر قشون آنها به شیوه قدیم است. عده قشون طرز اروپاییشان، تا آنجا که با یاد دارم، حدود ۵۰هزار نفر است.

شاه: شیوه قشون ژاپن چطور است؟

من: در آغاز ما شیوه و سازمان نظامی فرانسه را گرفتیم. اما آهسته‌آهسته شیوه خاص خودمان را طرح انداختیم.

شاه: آیا همه سربازان ژاپنی به شیوه اروپایی مجهزند؟

من: بله، این‌طور است.

در اینجا شاه از جایش برخاست و به سوی ما آمد شاه به من گفت که اعضای هیات ژاپنی را معرفی کنم. من آنها را یک به یک اسم بردم شاه می‌شنید و از برابر هر یک می‌گذشت و سر تکان می‌داد پس از آنکه معرفی انجام شد، شاه پرسید:

شاه: آیا همه بازرگان‌های هیات شما برای بررسی وضع بازار ایران به اینجا آمده‌اند؟

من: بله، البته دولت امپراتوری ژاپن ما را مامور ساخته است که درباره رابطه بازرگانی مذاکره کنیم.

شاه: آیا کسانی از همراهان شما می‌خواهند در ایران بیشتر بمانند؟

 من: همه ما مدت کوتاهی اینجا می‌مانیم در این سفر هیچ یک از ما زیاد در ایران نخواهد ماند.

شاه در راه بازگشتتان از ایران در اروپا هم می‌مانید یا که مستقیم به ژاپن می‌روید؟

 من: قرار است که یک‌راست به ژاپن برگردیم مقصد اصلی ما در این سفر ایران بود.

شاه: ما در غرب آسیا ساکنیم و شما در شرق آسیا هستید. میان ما از شرق تا غرب آسیا فاصله است. اما هر دومان در اصل ملت آسیایی هستیم و باید طرح خوبی برای پیشرفت و ترقی کشورهایمان، ایران و ژاپن که هر دو ملت آسیایی‌اند تدبیر کنیم. برای داشتن روابط نیکو، باید با ژاپن تجارت و دادوستد داشته باشیم.

از شما می‌خواهم که این تمایل قلبی مرا به امپراتور و یکایک وزیران دولت ژاپن برسانید. لطفا به آنها بگویید که این آرزوی من است.

 من: فرمایش شاهنشاه وسعت نظر و گشاده‌دلی اعلیحضرت را می‌رساند. کلام همایونی مرا تحت تاثیر نهاده و در دلم نقش بسته است. سخنان ملوکانه را از یاد نخواهم برد و آن را به اعلیحضرت امپراتور و هر یک از وزیران دولت ژاپن گزارش خواهم داد. یقین دارم که روابطمان نتایج خوبی به بار خواهد آورد.

منبع: سفرنامه یوشیدا ماساهارو: نخستین فرستاده ژاپن به ایران دوره قاجار (۹۸- ۱۲۹۷ه.ق)، هاشم رجب‌زاده با همکاری نی‌ئی‌یا، تهران، آستان قدس‌رضوی، ۱۳۷۳