بر اساس تخمین‌های معیار، سهم کل درآمدی که به ۱۰درصد طبقه بالای درآمدی جامعه تعلق می‌گیرد، حدود ۶۴ درصد در خاورمیانه است که در مقایسه با ۳۷درصد در اروپای غربی، ۴۷درصد در ایالات متحده، ۵۵درصد در برزیل و ۶۲درصد در آفریقای جنوبی (دو کشور اخیر اغلب به‌عنوان نابرابرترین کشورهای جهان شناخته می‌شوند)، نسبت بسیار بالایی را به خود اختصاص می‌دهد. به نوعی خاورمیانه در سال‌های اخیر از نابرابرترین مناطق در جهان بوده است. این شاخص (۶۴درصد) نشان می‌دهد که از هر ۱۰۰دلاری که در خاورمیانه ایجاد می‌شود، ۶۴دلار به ۱۰درصد طبقه بالای درآمدی جامعه تعلق می‌گیرد. بنابراین خاورمیانه در سال‌های اخیر به مکان نابرابری برای امرار معاش مبدل شده است.

علاوه بر این، مانند سایر مناطق به‌شدت نابرابر، خاورمیانه با ساختار اجتماعی دوگانه مشخص می‌شود. یک گروه بسیار ثروتمند در بالای هرم وجود دارد که سطح درآمد آنها به‌طور کلی با همتایان آنها در کشورهای با درآمد بالا قابل مقایسه است و توده بسیار فقیرتری از جمعیت با درآمد ناچیز در سطح پایین هرم طبقاتی وجود دارد. این ساختار منعکس‌کننده فقدان یک «طبقه متوسط» گسترده است؛ زیرا ۴۰درصد متوسط توزیع درآمدی با درآمد بسیار کمتری نسبت به ۱۰درصد بالا در میانه باقی مانده است. مطابق داده‌ها سهم درآمدی طبقه به ظاهر متوسط در خاورمیانه به زیر ۳۰درصد در سال۲۰۱۸ تنزل کرده است؛ به این معنی که از هر ۱۰۰دلار درآمد کمتر از ۳۰دلار به طبقه متوسط تعلق می‌گیرد. از طرفی وضعیت توزیع درآمد در سال‌های اخیر نیز چندان دچار تغییر و تحول مثبت نشده است. بنابراین می‌توان گفت با پدیده مرگ طبقه متوسط در کشورهای خاورمیانه از جمله ایران مواجه هستیم. در این مساله خاورمیانه مشابه برزیل و هند است که همواره در طول تاریخ به‌عنوان نابرابرترین مکان‌های جغرافیایی یاد شده‌اند.

منشأ نابرابری شدید در گروه‌های مختلف کشورها متفاوت است. در خاورمیانه، عمدتا به‌دلیل جغرافیای مالکیت نفت و تبدیل درآمدهای نفتی به دارایی‌های مالی این نابرابری دائمی است. از طرفی نفت الزام به توسعه ساختارهای مالیاتی را در خاورمیانه به مساله‌ای حاشیه‌ای تبدیل کرده است. از طرفی شکاف بزرگ در درآمد متوسط بین کشورهای خلیج‌فارس و سایر کشورهای خاورمیانه نکته جالبی را آشکار می‌سازد. به‌عنوان مثال، در سال۲۰۱۶، کشورهای عربی خلیج‌فارس ۱۵درصد از کل جمعیت منطقه را تشکیل می‌دادند؛ درحالی‌که تقریبا نیمی از کل درآمد منطقه را دریافت می‌کردند. در مقابل، نابرابری شدید در آفریقای جنوبی به میراث سیستم آپارتاید مربوط می‌شود که تا اوایل دهه۱۹۹۰، فقط اقلیت سفیدپوست (حدود ۱۰درصد از جمعیت که تا به امروز تقریبا با ۱۰درصد گروه درآمدی برتر مطابقت دارد) دارای حق تحرک طبقاتی و مالکیت کامل بودند. در برزیل، میراث نابرابری نژادی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. برزیل آخرین کشور بزرگی بود که برده‌داری را در سال۱۸۸۷ لغو کرد، در زمانی که بردگان حدود ۳۰درصد از جمعیت آن را تشکیل می‌دادند.

نتایج گزارش همچنین نشانی از نابرابری بزرگ درون کشوری است. با این حال، با توجه به کیفیت پایین منابع موجود و فقدان داده‌های مالی، توانایی برای اندازه‌گیری صحیح آن هنوز محدود است. این مشکل به‌ویژه در کشورهای خلیج‌فارس حاد و قابل توجه است؛ جایی که داده‌های نظرسنجی سهم رو به رشد جمعیت مهاجر را که اکثریت بزرگی از آنها را کارگران کم‌درآمدی تشکیل می‌دهند که در شرایط سخت زندگی می‌کنند و درآمد بسیار کمتری نسبت به شهروندان درجه یک دریافت می‌کنند، به درستی نشان نمی‌دهند. داده‌های نظرسنجی در کشورهای خلیج‌فارس تنها ۲۰ تا ۳۰درصد از کل درآمد ملی را پوشش می‌دهد.تمرکز شدید درآمد در سطح منطقه‌ای نیاز به افزایش سرمایه‌گذاری‌های حمایت‌کننده از فقرا در بهداشت، آموزش و زیرساخت‌ها و توسعه مکانیسم‌های توزیع مجدد منطقه‌ای را برجسته می‌کند.

باید مطرح شود که چنین مکانیسم‌هایی در حال حاضر وجود دارد؛ اما آنها باید به‌صورت سیستماتیک‌تر اجرا شوند. علاوه بر این، سیستم‌های مالیاتی اکثر کشورهای منطقه به‌طور عمده بر مالیات‌های غیرمستقیم رو به افول متکی هستند و تنها در چند جزء شامل مالیات‌های تصاعدی مستقیم است. به‌ویژه، مشاهده فقدان تقریبا یک سیستم مالیات بر ارث تصاعدی در اکثر کشورهای منطقه قابل توجه است. با این حال، این یک ابزار قدرتمند تاریخی برای محدود کردن تداوم سطوح نابرابری شدید درآمد و تامین مالی خدمات رفاهی است. در نهایت، درحالی‌که برآوردهای گزارش قوی‌تر از آمارهای رسمی نابرابری مبتنی بر نظرسنجی است، تاکید می‌شود که دسترسی به داده‌های بیشتر و بهتر در خاورمیانه بسیار مهم است؛ جایی که فقدان شفافیت، مشکل پاسخ‌گویی دموکراتیک را با بحران‌های بسیاری مواجه کرده است.

 

تحلیل و داده‌های این گزارش بر مبنای مقاله آلواردو، آسواد و پیکتی با عنوان «اندازه‌گیری نابرابری در خاورمیانه» تهیه شده است.