خلأ سیاستگذاری برای مهاجرت همسایگان

می‌توان گفت که حضور مهاجران افغانستانی در کشور و همچنین بازار کار با فرصت‌ها و تهدیدهایی همراه است. برای مثال وجود نیروهای متخصص در میان مهاجران، وجود نیروی کار ارزان و تحریک رشد اقتصادی به‌دلیل سرمایه‌گذاری مهاجران می‌تواند از جمله فرصت‌های مربوط به حضور مهاجران در ایران باشد. این در حالی است که مواردی مانند ورود قاچاقی و عدم شناسایی بسیاری از مهاجران، تغییر ترکیب جمعیتی برخی از شهرها و محدود کردن فرصت‌های شغلی برای شهروندان ایرانی تهدید محسوب می‌شود. به‌دلیل اهمیت این مساله، سیاستگذاران باید بتوانند برنامه جامعی برای رسیدگی به پدیده مهاجران افغانستانی تدوین کنند. برای مثال در اولین گام می‌توان از ورود غیر قانونی مهاجران افغانستانی به کشور جلوگیری کرد و در گام بعدی به شناسایی مهاجرانی که در حال حاضر در کشور حضور دارند، پرداخت.

ناامنی؛ مهم‌ترین دلیل مهاجرت

همزمان با آغاز درگیری ارتش شوروی با مجاهدهای افغانستان در سال۱۳۵۸، تعداد قابل توجهی از مردم افغانستان تصمیم‌گرفتند برای رهایی از ناامنی و فقر از این کشور مهاجرت کنند. در شرایط جنگی آن روزهای افغانستان، ایران و پاکستان به‌عنوان کشورهای هم‌مرز گزینه مناسبی برای مهاجران این کشور به شمار می‌آمدند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال‌های گذشته، شدت ناامنی در افغانستان تاثیر بسیار زیادی روی جریان ورود و خروج مهاجران افغانستانی به ایران داشته است. هرچند به‌دلیل مهاجرت‌های غیر قانونی و عدم شناسایی تعداد قابل توجهی از مهاجران افغانستانی، آمار دقیقی از تعداد این مهاجران در ایران وجود ندارد، اما نتایج سرشماری‌های مختلف در ایران نشان می‌دهد که هر زمانی که به دلایل مختلفی ناامنی در افغانستان افزایش یافته، مهاجرت شهروندانش به ایران نیز بیشتر شده است.

بر اساس همین آمار در سال۱۳۷۰ حدود ۳میلیون نفر از مهاجران افغانستانی در ایران زندگی می‌کردند؛ اما سرشماری بعدی که در سال ۱۳۷۵ صورت گرفته است، نشان می‌دهد که تعداد این مهاجران به یک‌میلیون و ۴۰۰هزار نفر کاهش یافته است. می‌توان گفت که دلیل اصلی این کاهش جمعیت، مهاجرت مجدد شهروندان افغانستان به کشور خودشان در بازه زمانی پس از پایان جنگ افغانستان و شوروی و همچنین پیش از برقراری اولین حکومت طالبان بوده است. بررسی آمارهای رسمی از سرشماری ایران نشان می‌دهد که پس از سال‌های مذکور، تعداد مهاجران افغانستانی ساکن در ایران، هیچ‌گاه به کمتر از یک‌میلیون و ۲۰۰هزار نفر نرسیده است.

آخرین آمار سرشماری ایران مربوط به سال۱۳۹۵ است. بر اساس اطلاعات این سرشماری حدود یک‌میلیون و ۵۸۳هزار نفر از مهاجران افغانستانی در ایران ساکن بوده‌‌اند. برخی معتقدند که تعداد مهاجران در آن سال هم بیش از عدد مذکور بوده است. در هر حال این تعداد برای زمان پیش از استیلای دوباره طالبان بر افغانستان است. پس از آغاز حکومت دوم طالبان در سال۱۴۰۰ موج دیگری از مهاجرت از افغانستان به مقصد ایران آغاز شد. هرچند عدد دقیقی در این باره وجود ندارد اما برخی معتقد بودند که پس از سقوط افغانستان و استیلای طالبان حدود ۲میلیون نفر شهروند افغانستانی وارد ایران شده‌اند. در تیرماه سال جاری، احمد وحیدی، وزیر کشور درباره تعداد مهاجران افغانستانی در ایران گفت: «آمار را نمی‌توانیم دقیق بگوییم؛ ولی برآوردها درباره تعداد مهاجران افغانستانی در ایران بیش از ۵میلیون نفر است.»

خلأ قوانین مهاجرتی در کشور

مهاجرت پدیده‌ای است که قدمت زیادی دارد. انسان‌ها از دیرباز برای به‌دست آوردن شرایط بهتری برای زندگی، محل زندگی خود را ترک می‌کردند و به محلی می‌رفتند که شرایط رفاهی بهتری برای آنها فراهم باشد. جنگ و درگیری میان کشورها نیز یکی از مهم‌ترین عوامل مهاجرت انسان‌ها در طول تاریخ بوده است. با این حال با گذشت زمان، بسیاری از کشورها قوانین و مقرراتی را برای پذیرفتن مهاجران تدوین و اجرا کردند. حتی کشورهای مهاجرپذیری مانند استرالیا و آلمان قوانین زیادی در زمینه مهاجران دارند و مهاجران با پذیرفتن و اجرای این قوانین می‌توانند از حقوق شهروندی کشور میزبان بهره‌مند شوند.

در چنین شرایطی دولت‌ها از شرایط مهاجرانی که پذیرفته‌اند، آگاه هستند و می‌توانند سیاستگذاری‌ها لازم را در این زمینه انجام دهند. در واقع هم نیاز کشور پذیرنده مهاجر در زمینه نیروی کار برآورده می‌شود و هم مهاجر می‌تواند از امکانات کشور پذیرنده بهره ببرد. اما این رابطه در ایران هیچ‌گاه برقرار نبوده است. ایران و افغانستان ۹۴۵کیلومتر مرز مشترک دارند. تعداد قابل توجهی از شهروندان افغانستانی که قصد مهاجرت به ایران را دارند به‌صورت قاچاقی وارد خاک ایران می‌شوند. این افراد پس از ورود به خاک ایران نیز مدرک شناسایی ندارند و اغلب اوقات سیاستگذار از حضور و فعالیتشان بی‌خبر است.

این مساله موجب می‌شود که دولت نتواند کنترلی در زمینه مدیریت مهاجران داشته باشد. البته می‌توان گفت که خلأهای قوانین مهاجرتی در ایران و همچنین مهاجرپذیر نبودن اقتصاد ایران نیز این مساله را تشدید می‌کند. بی‌توجهی سیاستگذاران در این زمینه می‌تواند نارضایتی شهروندان ایرانی را به دنبال داشته باشد. برای مثال افزایش جمعیت مهاجران بدون توجه به ظرفیت‌های موجود در کشور می‌تواند موجب کاهش کیفیت خدمات عمومی برای شهروندان شوند.

مثلث افزایش مهاجران در بازار کار

تحولات اقتصادی و سیاسی در چند سال گذشته موجب شده است فعالیت‌های شهروندان افغانستانی دربازار کار ایران گسترش و تنوع بیشتری پیدا کند. برای مثال در سال‌های ابتدایی دهه۱۳۹۰ کسر قابل توجهی از این افراد به کارهای ساختمانی اشتغال داشته و در مناطق پایین‌ شهر زندگی می‌کردند. این در حالی است که در دوسال گذشته تعداد فروشنده‌های افغانستانی در مرکز و حتی شمال شهر تهران نیز افزایش یافته است. این مساله معلول اتفاقات مختلفی است. ابتدا آنکه پس از سقوط افغانستان در مردادماه سال۱۴۰۰ و روی کار آمدن طالبان تعداد قابل توجهی از مهاجران افغانستانی وارد ایران شدند و طبیعتا این افراد برای گذران زندگی به شغل نیاز داشتند.

همین مساله موجب شد تا تعداد نیروی کار افغانستانی در ایران افزایش پیدا کند؛ اما این تنها یک وجه از ماجرا است. پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم تمرکز بر سیاست‌های مالیات‌ستانی افزایش یافت. این به معنای آن بود که کسب‌وکارهایی که تا پیش از این از پرداخت مالیات شانه خالی کرده‌ بودند نیز باید مالیات پرداخت می‌کردند. همین مساله یکی از انگیزه‌هایی بود که موجب شد کارفرمایان را به فکر کاهش هزینه‌های خود بیندازد. دومین انگیزه نیز قانون حداقل دستمزد در ایران بود. برای مثال در سال۱۴۰۱ حداقل دستمزد وزارت کار ۵۷درصد افزایش یافت. این ۳ مساله یعنی افزایش تعداد مهاجران افغانستانی، افزایش بیش از ۵۰درصدی حداقل دستمزد و تمرکز بر مالیات‌ستانی از عواملی بود که برخی از کارفرمایان را به این نتیجه رساند که استخدام مهاجران افغان می‌تواند هزینه‌هایی را که بر او تحمیل می‌شود، بکاهد. چشم‌پوشی از پرداخت هزینه‌های بیمه و پرداخت دستمزدی بدون رعایت چارچوب حداقل حقوق از جمله انگیزه‌های مذکور بود.

تهدیدها و فرصت‌های حضور مهاجران در ایران

یکی از اولین فرصت‌هایی که درباره پدیده مورد بحث وجود دارد آن است که تعداد قابل توجهی نیروی کار ماهر در میان مهاجران افغانستانی وجود دارد. برای مثال بسیاری از مهاجران از تحصیلات آکادمیک برخوردارند و می‌توانند در حیطه تخصصی خود به‌کار گرفته شوند. بخش دیگری از این مهاجران توانایی سرمایه‌گذاری در مشاغل مختلفی دارند و با به‌وجود آوردن و به دنبال آن اداره کردن کسب‌وکارهای کوچک و رشد مخارجشان می‌توانند رشد اقتصادی را تحریک کنند. حتی انگیزه اصلی کارفرمایان برای استخدام این افراد یعنی کاهش هزینه تمام‌شده کالا و خدمات نیز خود یک فرصت اقتصادی است. از سوی دیگر تقاضا برای مشاغلی که نیازی به مهارتی ندارند از سوی شهروندان ایرانی کمتر است و مهاجران افغانستانی خلأ موجود در این زمینه را کم می‌کنند.

با این حال همین مساله می‌تواند یک تهدید نیز محسوب شود. برای مثال ایران کشوری است که به دلایلی مانند تحریم‌های اقتصادی با چالش‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر موجب شده است بیکاری در کشور به یک مساله خیلی جدی تبدیل شود. اشتغال مهاجران افغانستانی با دستمزد پایین‌تر موجب می‌شود که فرصت‌های شغلی برای شهروندان ایرانی به‌ویژه در موقعیت‌های تخصصی‌تر محدود شود. از سوی دیگر تعدادی از مهاجرانی که در حال حاضر در ایران شغل دارند به‌صورت قاچاقی وارد ایران شده و مدارک شناسایی ندارند و این مساله می‌تواند در شرایط مختلف مشکل‌آفرین شود.

برای مثال امکان برنامه‌ریزی توسط سیاستگذار برای این مهاجران از بین می‌رود. نکته مهم دیگر در زمینه ترکیب جمعیتی مکان‌هایی است که مهاجران در آنجا زندگی می‌کنند. با افزایش جمعیت مهاجران افغان در ایران، ترکیب جمعیتی در برخی از محله‌هایی که در آن ساکن هستند به نفع آنها تغییر کرده است. تفاوت‌ها و تعارض‌های فرهنگی این مهاجران و شهروندان ایرانی می‌تواند زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و مشکل‌آفرین شود. در نهایت می‌توان گفت ایران کشوری است که با پایین نگه داشتن قیمت کالاهایی مانند سوخت و نان به شهروندان خود یارانه می‌دهد. به عبارت دیگر مهاجران غیرقانونی در حالی از این یارانه استفاده می‌کنند که شناسایی نشده‌اند و دولت هیچ کنترلی روی آنها ندارد.

لزوم تدوین برنامه جامع

در حال حاضر مدیریت و سیاستگذاری در زمینه مهاجران افغان‌ یک مساله جدی محسوب می‌شود. مانند تمام مسائل نگاه‌های مختلفی درباره این موضوع وجود دارد. برای مثال تعدادی از افراد، حضور مهاجران افغانستانی در ایران را تماما تهدید و برخی تماما فرصت می‌دانند. با این حال بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که این مساله دربردارنده تهدید‌ها و فرصت‌های مختلفی است. برای مثال در اولین قدم سیاستگذاران باید به فکر یک برنامه جامع در زمینه مدیریت مهاجران باشند. یکی از مهم‌ترین محورهای این برنامه جلوگیری جدی از ورود قاچاقی مهاجران به کشور است. این مساله یعنی جلوگیری از مهاجران قاچاقی به کشور در کشورهای مهاجرپذیر نیز صادق است. به‌صورت کلی باید سیاستگذاران اقداماتی در زمینه شناسایی و سپس مدیریت مهاجران بردارند. مطالعات نظرات کارشناسان می‌تواند در این زمینه کمک بزرگی باشد.