حسن تفضلی، اکبر لاجوردیان و دکتر علی خوئی از صاحبان صنایع نساجی و اعضای اتاق بازرگانی در سال‌۱۳۴۵ به حج رفتند. در ایام فراغت و دیدار از مغازه‌ها متوجه شدند که انواع سجاده‌ها به ارزش چندین‌میلیون دلار از بلژیک و ایتالیا به عربستان‌سعودی صادر می‌شود. لاجوردیان با تاجری ملاقات کرد که بزرگ‌ترین واردکننده سجاده در مکه بود. وی فکر تولید سجاده را با او درمیان گذاشت. تاجر عربستانی اطلاعات خود را با لاجوردیان درمیان گذاشت تا در کارخانه مخمل کاشان سجاده موردنظر وی را تولید کند.

 آنها اقدام به وارد‌کردن ماشین‌آلات تولید سجاده از بلژیک و نصب آن در ایران کردند و پس از سه سال، قادر به تولید آن شدند. این سجاده‌ها آن چنان مورد استقبال قرار گرفت که تمام‌تولیدات به‌جای صادرات در بازارهای داخلی به‌فروش می‌رسید.‌کار به‌جایی رسید‌که مخمل وارداتی را به‌نام مخمل کاشان می‌فروختند و شرکت برای شناسایی تولید داخل در گوشه‌ای از سجاده پرچم سه رنگ ایران را طراحی می‌کرد.

کمبود مواد اولیه پلی‌استر در دنیا باعث شد ژاپن و آلمان در سال‌۱۳۵۱-۱۳۵۰ صادرات آن را محدود کنند، همین مساله مشکلاتی برای برخی از کارخانه‌های نساجی در ایران ایجاد کرد. تفضلی در سال‌۱۳۵۱ برای خرید چند‌تن مواد اولیه شخصا به ژاپن سفر کرد. وی با اویا مدیرعامل شرکت تجین ملاقات کرد؛ او هـم بـه احترام تفضلی و سفر وی به ژاپن ۵۰‌تن مواد پلی‌استر به وی فروخت. چون شرکت‌های تولید مواد اولیه مجبور بودند بازار داخلی را تامین و پس از آن، محصولات را صادر کنند، داریوش انصاری مدیر پوشینه‌بافت با چند تخته قالیچه نائین به اروپا رفت تا سهمیه کوچکی از خرید پلی‌استر شرکت هوخست و بایر آلمان را بگیرد.

همین مساله زمینه تاسیس کارخانه بزرگ پلی‌اکریل را فراهم کرد. این کارخانه با سرمایه‌گذاری مشترک خانواده لاجوردی، صنایع  بهشهر، بانک توسعه صنعتی و معدنی و ۴۰‌درصد شرکت دوپان به‌منظور تولید پلی‌استر و اکریلیک تاسیس شد. برای ساخت آن چهارصد و پنجاه‌میلیون دلار سرمایه‌گذاری شد و کارخانه پلی‌اکریل طی ۳۰ ماه ساخته شد؛ به‌طوری  که اولین محصول آن در اردیبهشت ۱۳۵۷ به بازار آمد.

 در خرداد ۱۳۵۳ فرح دیبا از کارخانه‌های نساجی کاشان بازدید کرد؛ هنگام بازدید چهار نفر از صاحبان صنایع حسن تفضلی، اکبر لاجوردیان، محمدتقی و سید‌محمد فقیهی که از موسسان کارخانه کاموا بودند، با وی دیدار کردند و از او اجازه خواستند برای تربیت مهندس و تکنیسین مورد‌نیاز کارخانه‌های کاشان یک مجتمع آموزش صنعتی مشابه دانشکده کار بلژیک احداث کنند. همچنین خواستار آن شدند که تامین‌اجتماعی بیمارستانی تاسیس کند؛ چراکه ده‌هزار کارگر بیمه‌شده در کارخانه‌های بزرگ کاشان وجود داشت؛ در ضمن خواستار رسیدگی به مساله وجود املاح در آب لوله‌کشی شدند و دیگر خواسته آنها تاسیس فرودگاه در کاشان بود. در پایان این دیدار، لاجوردیان ۶‌هزار متر زمین به فرح دیبا اهدا کرد که وی آن را برای پارک کودک اختصاص داد.

مدیریت دولتی پس از ۳۴ سال‌ در صنایع ریسندگی و بافندگی کاشان و شرکت مخمل و ابریشم کاشان به اهدافش نرسید؛ حتی نتوانست شرکت را تا حدی سرپا نگهدارد که کارگران، حداقل حقوق را دریافت کنند و بیکار نشوند. شرکت از سال‌۱۳۷۷ دچار بحران شد. مطالبات کارگران از جمله بخشی از حقوق و مزایا - که از سال‌۱۳۸۳ پرداخت نشده بود، در مهر ۱۳۸۶ تصفیه شد. کارگران نتوانستند چهارماه حقوق بگیرند. در شهریور ۱۳۸۹ مدیرعامل کارخانه ریسندگی توانست پس از مذاکره با فرماندار، بانک صادرات وزرای صنایع و اقتصاد و نماینده‌شهر پنج‌میلیارد‌تومان وام برای تامین نقدینگی و خرید مواد اولیه دریافت کند. کارگران بخشی از ۲۲ ماه حقوق معوقه خود را - که بین بیست تا پنجاه و پنج‌هزار‌تومان در هفته بود - از شرکت دریافت کردند.

در سال‌۱۳۸۶ طلب کارگران از کارخانه شانزده‌میلیارد‌تومان بود‌که پنج‌میلیارد‌تومان آن، طلب کارگران بازنشسته و یازده ‌میلیارد‌تومان آن متعلق به‌کارگران شاغل بود. این کارخانه توانست در زمان دولت نهم با مساعدت نهادهای، سیاسی، دوازده‌ میلیارد‌تومان تسهیلات از بانک دریافت کند. نه‌تنها کارگران نساجی کاشان بلکه سایر کارگران نساجی به دلیل دریافت‌نکردن حقوق خود دچار مشکل شده‌بودند.

شرکت درنظر داشت تعداد پرسنل خود را از ۱۳۰۰نفر به ۸۵۰ نفر کاهش دهد‌ تا به این وسیله بین درآمد و هزینه شرکت تا حدودی تعادل ایجاد کند، کارگران و مدیران کارخانه، تنها ۴۰ تا ۵۰‌درصد از حقوق ماهانه خود را دریافت می‌کردند.

سرانجام، در اواسط دهه‌هشتاد دو شرکت به‌جایی رسید‌که دیگر قادر به پرداخت حقوق و حق‌بیمه کارگرانشان نبود و بابت بیمه کارگران شصت ‌میلیارد‌تومان به سازمان تامین‌اجتماعی بدهکار شد. مدیران شرکت از طریق تسهیلات-گاهی بدون‌بهره - سی‌و پنج‌میلیارد‌ریال برای بازخرید ۷۰۰ کارگر نساجی هزینه‌کردند.

آنها با فروش سرمایه‌های شرکت بازخرید پرسنل و بازنشسته‌کردن پیش از موعد کارگران کوشیدند زیان انباشته را کاهش دهند. این دو شرکت در سال‌۱۳۵۷، حدود ۶۵۰۰ پرسنل داشتند‌ که پس از ۳۲سال‌به هزار نفر رسید‌ و سهامداران آنها به دوازده‌هزار نفر افزایش یافتند. پیش از تاسیس کارخانه‌های، نساجی مردم کاشان در جست‌وجوی کار به اصفهان می‌رفتند.

 رویای فعالان صنعتی‌ مثل تفضلی و لاجوردی آن بود که با تاسیس این کارخانه، اهالی کاشان برای کار به شهرهای دیگر نروند و در شهر بیکاری وجود نداشته باشد؛ حتی برای کارهای ساختمانی و نیروی کار، کارگر از سایر استان‌ها به کاشان بیاید. آنها به دلیل کمبود کارگر در کاشان پیش‌شرط ۶ کلاس سواد و معافیت از نظام را کم‌تر رعایت کردند. مشکل کمبود کارگر به حدی بود که برای کارخانه راوند کاشان، ریسندگی اراک و پوشینه بافت قزوین‌هزار کارگر ماهر از کره‌جنوبی آوردند. دو کارخانه را به علت کمبود کارگر در کاشان به اراک و شهر صنعتی قزوین منتقل کردند؛ بر همین اساس سطح دستمزدهای روزانه در کاشان در اوایل دهه‌پنجاه به ۱۶ تا ۱۸‌تومان افزایش یافت. ۳۰ سال‌پس از مدیریت سازمان‌های دولتی با وجود سرمایه‌گذاری عظیمی که صورت‌گرفت هر دو کارخانه بزرگ نساجی کشور، رو به افول نهاد. کارگران کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان، روزگاری جزو خوش شانس‌ترین کارگران نساجی‌کاشان بودند.

تفضلی بین کارگران، به ارباب مشهور بود؛ دائما تکرار می‌کردند: تا ارباب بود، کارگران با جان و دل کار می‌کردند و کسی، شرمنده زن و بچه‌اش نبود. پارچه تولید کارخانه با برترین کیفیت تولید می‌شد و بازاریان برای خرید آن هماهنگ و منظم بودند. وقتی رفت، به‌تدریج همه‌چیز افول کرد.

در سال‌۱۳۶۰ ‌ تفضلی در کارهای نیکوکارانه مشارکت داشت. باشگاه ورزشی کارگران ریسندگی و بافندگی کاشان را تاسیس کرد؛ هدف او پر‌کردن اوقات فراغت کارگران و خانواده‌های آنها بود حدود ۴۰۰ ورزشکار این باشگاه و با کمک مربیان چندین مقام، استانی کشوری و جهانی را در رشته‌های مختلف ورزشی به‌دست آوردند.

 ادامه دارد