مهاجرت+copy

از نگاه تحلیلگران، نقش عوامل اقتصادی از جمله نبود ‌تناسب بین درآمد و هزینه‌‌‌های زندگی، قوانین محدودکننده از جمله اجبار به خدمت در بخش دولتی و تبعیض‌‌‌ و نابرابری درآمدی، در مهاجرت کادر درمان پررنگ بوده است. از طرف دیگر شرایط آموزشی از جمله نبود امکانات، ظرفیت بالا، سهمیه‌‌‌های مختلف و رانت، دانشجویان را به مهاجرت مجاب کرده یا از ادامه تحصیل آنها در دستیاری جلوگیری می‌کند. این وضعیت آسیب‌‌‌های اجتماعی را در میان این قشر از جامعه بالا برده است، حتی  طبق ادعای روزنامه اعتماد، در سال‌های اخیر در ایران با نرخ بالای خودکشی در شاغلان دوره دستیاری مواجه بوده‌‌‌ایم.

 طبق ادعای این نشریه، اخیرا نرخ خودکشی پزشکان مرد و زن، به ترتیب 40 و 130‌درصد افزایش پیدا کرده است؛ آماری که از وجود فشار روانی بالا بر این قشر خبر می‌دهد. این آمار و شماری دیگری از روندهای حاکم بر جامعه، باعث شده‌اند تا عمده کادر درمان به امید بهبود شرایط زندگی و اقتصادی، انگیزه مهاجرت یافته و تلاش برای مهاجرت به کشورهای توسعه‌‌‌یافته را در دستور کار خود قرار دهند؛ موضوعی که البته در کنار تبعاتی که برای سیستم سلامت ایران دارد، اثرات مثبت شامل یادگیری از نظام‌‌‌های سلامت برتر برای کادر متخصص ایرانی و افزایش ارتباطات بین‌المللی شبکه درمان کشور را نیز به همراه می‌‌‌آورد. خیلی از پزشکان پس از اتمام دوره عمومی تمایلی ندارند در دوره‌‌‌های دستیاری شرکت کنند، به طوری که به‌منظور تکمیل ظرفیت دستیاری تخصصی دوره پنجاهم در رشته‌‌‌های کودکان، بیهوشی و طب اورژانس، دستورالعمل اجرایی نحوه پذیرش دستیار به صورت کارورزی مستقیم جهت بهره‌‌‌برداری ارسال می‌شود.

کشورهای در حال توسعه که از تخلیه پرسنل آموزش‌دیده نگران شده‌‌‌اند، اغلب اقداماتی را برای جلوگیری از خروج پزشکان خود انجام می‌دهند. خودداری از اسناد مسافرتی، تحمیل دوره‌‌‌های اجباری خدمت پس از کسب صلاحیت، اوراق مالی و خدمات فلج‌کننده و حتی تهدید به پیگرد قانونی اکنون توسط برخی کشورهای در حال توسعه برای جلوگیری از خروج پزشکان مورد استفاده قرار می‌گیرد. هرچند بسیاری از کارشناسان در ثمربخش بودن این رویکرد تردید دارند.

 به نظر می‌رسد که اثرات این مراحل حتی در صورت موفقیت‌آمیز بودن، فقط موقتی باشد؛ زیرا اقدامات محدودکننده به‌ندرت بیش از یک دوره زمانی معین موفق می‌‌‌شوند و با شکست آنها، بدون شک تدابیر محدودکننده‌تری اعمال خواهد شد که به نوبه خود به‌طور موقت جلوی خروج را می‌گیرد و سپس کارآیی خود را از دست می‌دهد.  این اقدامات راه‌حل بلندمدتی برای مشکل اصلی ارائه نمی‌دهند و حتی در مدت کوتاهی که موثر هستند، -همان‌طور که در سریلانکا اتفاق افتاده است- فقط گروهی از پزشکان ناراضی را ایجاد می‌کنند که در اجرای یک سرویس خدمات بهداشتی و درمانی کارآمد در کشورهای در حال توسعه کاربرد چندانی ندارند. مطابق آمار پژوهش رصدخانه مهاجرت ایران، 54‌درصد از سرمایه انسانی شاغل و محصل در بخش سلامت ایران، تمایل زیاد و خیلی زیاد به مهاجرت نشان داده‌‌‌اند که در این بین 24درصد تصمیم به مهاجرت گرفته‌‌‌اند، 61درصد هنوز تصمیم نگرفته‌‌‌اند و تنها 12درصد اذعان کرده‌‌‌اند که تصمیم دارند بمانند. خروج سرمایه انسانی متخصص می‌‌‌تواند بر سطح رفاه اجتماعی تاثیرگذار باشد و آثار بسیار دردناکی در سال‌های آینده بر وضعیت سلامت کشور بگذارد.