تاثیرپذیری شرکت از تجدید ارزیابی داراییها
فائزه دادخواهیاصل
کارشناس ارشد مدیریت مالی
تامین مالی از بخشهای با اهمیت یک سیستم مالی در بخش شرکتی است. شرکتها به دلایل متفاوتی از جمله راهاندازی خط تولید جدید، خرید دارایی و تامین سرمایه در گردش نیاز به وجه نقد دارند. افزایش سرمایه یکی از روشهایی است که شرکتها برای تامین مالی به آن روی میآورند.
روشهای افزایش سرمایه میتواند متفاوت باشد و بالطبع، تاثیرات متفاوتی را روی ساختار سرمایه شرکت میگذارد. به معنای بهتر افزایش سرمایه میتواند هم در بازدهی شرکت تاثیرگذار باشد و هم نباشد.
فائزه دادخواهیاصل
کارشناس ارشد مدیریت مالی
تامین مالی از بخشهای با اهمیت یک سیستم مالی در بخش شرکتی است. شرکتها به دلایل متفاوتی از جمله راهاندازی خط تولید جدید، خرید دارایی و تامین سرمایه در گردش نیاز به وجه نقد دارند. افزایش سرمایه یکی از روشهایی است که شرکتها برای تامین مالی به آن روی میآورند.
روشهای افزایش سرمایه میتواند متفاوت باشد و بالطبع، تاثیرات متفاوتی را روی ساختار سرمایه شرکت میگذارد. به معنای بهتر افزایش سرمایه میتواند هم در بازدهی شرکت تاثیرگذار باشد و هم نباشد. افزایش سرمایه از این منابع صورت میگیرد: آورده نقدی سهامداران، مطالبات سهامداران، سود انباشته، اندوختهها و مازاد تجدید ارزیابی داراییها. دو روش ابتدایی افزایش سرمایه در بازدهی شرکت تاثیرگذار هستند. به این معنی که منابع مالی شرکت را افزایش میدهند. اما سه روش دیگر بیتاثیرند، در واقع در منابع مالی شرکت تغییری ایجاد نمیکنند. افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی سهامداران، وجه نقدی را در اختیار شرکت قرار میدهد تا به واسطه آن شرکت بتواند عملیات ارزشآفرینی را اجرا کند و برای شرکت جریان نقدی بیافریند.
اما افزایش سرمایه غیر تاثیرگذار چطور؟ این نوع افزایش سرمایه تاثیری در منابع شرکت ندارد و به نوعی میتوان گفت که وضعیت نقدینگی شرکت همان میزانی خواهد بود که در گذشته بوده است. از بین افزایش سرمایههای غیر واقعی، افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها در شرکتهایی که زیان انباشته بالایی دارند بسیار دیده میشود. در واقع یکی از دلایلی که شرکتها داراییهای خود را تجدید ارزیابی کنند، خروج از شمول ماده 141 قانون تجارت است. اما بهتر است آنچه در شرکت اتفاق میافتد را با ذکر یک مثال بررسی کنیم. شرکت الف طی 10 سال گذشته زمینی به مساحت 10 هکتار را به ارزش 20 میلیون تومان خریداری کرده است. طبق اصل بهای تمام شده در حسابداری، شرکت موظف است که این زمین را به همان ارزش معامله ثبت کند. تجدید ارزیابی داراییها به این معنی است که این زمین مجددا توسط کارشناس رسمی دادگستری برآورد قیمت شود و قیمت زمین به ارزش برآوردی در ترازنامه شرکت به روز شود. این میزان افزوده شده به ترازنامه در بخش حقوق صاحبان سهام نیز منعکس میشود. به تبع این افزایش سرمایه، برای دارندگان سهام شرکت سهم بیشتری صادر میشود. اما چه بر سر سودآوری شرکت میآید؟ آیا این رویداد باعث ارزشآفرینی بیشتری در شرکت میشود یا خیر؟ مساحت زمینی که تحت تملک شرکت است، بدون تغییر است. در واقع منابع شرکت برای سودآفرینی ثابت مانده است. نکته با اهمیتی که در بحث ارزشگذاری وجود دارد این است که هر چیزی که جریان نقدی را بیشتر نکند، ارزش آفرینی نمیکند. بنابراین چون در بحث تجدید ارزیابی داراییها جریان نقدی شرکت تغییر نمیکند، در ارزش شرکت نیز تاثیرگذار نخواهد بود.
بهطور کلی، زمانی که مالکیت تعهدات شرکت را تغییر میدهیم و جریان نقدی تغییر پیدا نمیکند، ارزش شرکت بدون تغییر خواهد ماند؛ مثلا جایگزین کردن بدهی با حقوق صاحبان سهام یا انتشار بدهی برای بازخرید سهم. بهطور مشابه، تغییر ظاهر جریانات نقدی بدون تغییر واقعی در آن -تغییر روشهای حسابداری- ارزش شرکت را تغییر نخواهد داد. بنابراین هر چیزی که وجه نقد را در شرکت افزایش ندهد، ارزش شرکت را تحت تاثیر قرار نخواهد داد و در نتیجه در هر رویدادی که در بعد مالی در شرکت روی میدهد، باید به تاثیری که بر جریانات نقدی میگذارد نیز توجه شود تا بتوانیم تحلیل نزدیکتر به واقعیتی را از رویدادها ارائه کنیم. از این حیث که صورت جریان وجه نقد به سبب اینکه اقلام نقدی را گزارش میکند (نه تعهدی) میتواند در ارزیابیها کمک شایانی به تحلیلگر کند.
ارسال نظر