بورس پارچه ایرانی در بازار تهران
سعیده وحیدنیا
عکس: سعیده وحیدنیا
اینجا بازار پارچه واقع در بازار بزرگ تهران است که از چهار سوق کوچک شروع می‌شود و تا مولوی که چسبیده به بازار بزرگ است، ادامه دارد.

اینجا جمعیت از هر قشری وجود دارد و در واقع مرکز تمام اصناف است. کم‌کم وقتی به سختی راه را از میان جمعیت باز می‌کنی و به داخل بازار پارچه می‌رسی، حجره‌های زیادی را می‌بینی که داخل آن‌ها پر از طاقه‌های پارچه از هر جنس و طرحی است. در واقع اینجا اصلی‌ترین بازار پارچه در ایران است و تمامی فروش پارچه آنها به صورت عمده است. اینجا نیز همانند سایر صنف‌ها با مشکلاتی از قبیل گرانی، تورم کسادی بازار، فروش پایین، بالا رفتن تعرفه‌های گمرکی، مواجه است.
رحیمی، یکی از فروشندگان پارچه در بازار بزرگ اصلا دید خوشایندی نسبت به فروش پارچه ندارد و می‌گوید: به علت بالا رفتن قیمت پارچه کمتر کسی پارچه را در اولویت خرید خود قرار می‌دهد، مردم ابتدا به فکر ضروریات زندگی خود هستند تا تهیه پارچه، در صورتی که مراسم مهمانی، یا مناسبتی یا خرید ازدواج باشد، مردم به سراغ خرید پارچه می‌روند.
وی می گوید:بیشتر پارچه‌ها همانند سایر اجناس و سایر موارد از کشور چین وارد می‌شود. البته پارچه‌های تولید ترکیه و تایلند هم وجود دارند، ولی در کل به جرات می‌توان گفت ۹۰درصد بازار پارچه کشور را منسوجات چینی پر کرده اند.با این حال رحیمی بازار پارچه ایران را قابل تقدیر می‌داند و کیفیت پارچه‌های ایرانی را بسیار خوب و قابل رقابت با سایر کشورهای خارجی توصیف می‌کند و می‌گوید: پارچه‌ بافان ایرانی برای رقابت با یکدیگر هم که شده سعی می‌کنند بهترین پارچه را به بازار عرضه کنند؛ اما متاسفانه وقتی که به ویترین مغازه‌های مختلف پارچه‌فروشی سر می‌زنیم و پارچه‌های رنگارنگ را که زیر نور زرد و سفید جلوه‌گری می‌کنند، واری کنید یا وقتی به عنوان خریدار وارد مغازه می‌شوید و دست روی هر کدام از این پارچه‌ها که بگذارید، با لبخند رضایت‌بخش فروشنده روبه‌رو می‌شوید که همراه با ادای این جمله که پارچه بسیار خوبی را انتخاب کرده‌اید، احسن به حسن سلیقه شما! تاکید می‌کند که پارچه انتخاب شما خارجی است، دوام عالی دارد و رنگش از بین نمی‌رود و ... برای توجیه قیمت بالای آن همین واژه خارجی بودن و مرغوبیت عالی کافی است. اگر پارچه ارزان‌قیمتی را انتخاب کنید، بلافاصله پارچه دیگری را می‌آورد و تاکید می‌کند که ایرانی است و کیفیت فرنگی را ندارد؛ چه جای سوال و چه جای جواب که صنعت نساجی‌مان در حال نابودی است.
اما گویا کارخانه‌های پارچه بافی ایرانی دوباره دارند جان می‌گیرند و کیفیتی چون پارچه‌های خارجی و بلکه بهتر هم ‌دارند.
امروز نیز در بازارهای مولوی، بازار بزرگ و مغازه‌های رنگارنگ زرتشت در تهران انواع مختلفی از پارچه‌ها را می‌توان یافت که البته بنابر دلایل اشتباه، پارچه ایرانی و سایر کالاهای ایرانی مورد پسند مردم ایرانی نیست و در حق این صنعت کهن و دیرینه که زمانی شهرت جهانی داشته اجحاف شده است و بازار پارچه را نیز همچون دیگر اجناس، کالاهای ترک و چینی پوشش‌دهی می‌کنند.
ضمن آنکه تورم و گرانی که همه چیزها را در برگرفته است، بازار پارچه را نیز راحت نگذاشته و با بالارفتن تعرفه‌های گمرکی، خواه ناخواه بالا رفتن قیمت برای مصرف‌کننده را نیز به همراه داشته است.در زیر جدول قیمت‌هایی از پارچه‌های ایرانی و خارجی در دو سال 86 و 87 و تفاوت قیمت‌ها را در این دو سال مشاهده می‌کنید.
پیشینه بازار پارچه در ایران به هزاره‌های پیش از میلاد برمی‌گردد. نمونه‌های کشف شده در کاوش‌ها گواه روشنی است بر این مطلب. نخستین شواهد باستان‌شناختی درباره منسوجات ایران مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد است که در ناحیه سه‌گابی کردستان از درون تابوت‌های اجساد کودکان کشف شده، همچنین در آثار کشف شده از تپه‌سیلک، آینه‌ای کشف شده که رشته‌هایی از کتان روی سطح آن دیده می‌شود. در شوش لایه‌هایی متعلق به ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد، دو سر نیزه از نقوش پارچه‌هایی پوشیده شده بودند و بسیاری موارد دیگر که از حوصله موضوع این گزارش خارج است.در دوران قاجار نیز سیر پیشرفت بافت پارچه ایرانی را شاهد بودیم، البته نه در حد عصر صفوی و تیموری. اما از همین دوران است که ورود پارچه‌های خارجی رونق می‌گیرد.استفاده از پارچه‌های فاستونی و ساتن در این برهه است که متداول می‌شود. معروف است که امیرکبیر در زمان صدارت خود خرید پارچه‌های خارجی را تقبیح کرده و از مردم می‌‌خواست از پارچه‌های داخلی استفاده کنند، از همین رو پارچه ترمه‌ای که در آن زمان بافته می‌شد، به شال امیری معروف می‌شود و ... اما به جرات می‌توان شروع سیر نزولی و قهقرایی بافت پارچه در ایران و ورود پارچه‌های خارجی را مربوط به عصر پهلوی دانست. یعنی دورانی که ورود انبوه لباس‌های خارجی، پالتوها، کت و شلوارها و... باب می‌شود؛ البته در این دوران هم شاهد قدم‌هایی جهت حمایت دوباره از پارچه‌های ایرانی و داخلی بودیم، اما متاسفانه چندان مثمرثمر واقع نشده و این داستان همچنان ادامه دارد تا به امروز که شاهد مهجور شدن پارچه ایرانی که زمانی شهرت آفاق برای خود داشته است، هستیم. طرح نقشه پارچه‌های ایرانی نیز چون بافت آن قدمتی دیرین، همچون قدمت بافت پارچه دارد.در واقع قرون نهم و دهم هجری را دوران طلایی هنر بافت پارچه نامیده‌اند. در این دوره‌ها شهرهای بسیاری به بافت خاص یک پارچه شهرت داشته‌اند. برای نمونه اصفهان مرکز تولید پارچه‌های قلمکار و زربافت بوده، در کاشان مردم در انواع پارچه‌های مخمل و ابریشم تبحر داشته‌اند که گفته می‌شود تنها در یکی از حومه‌های کاشان به نام هارون، هزاران کارگر ابریشم‌باف مشغول کار بوده‌اند.