1607778618-photo-2020-12-06-22-05-12 copy

بسیاری تصور می‌کردند که ترور قاسم سلیمانی، آغازی بر پایان پروژه نفوذ و قدرت منطقه‌ای ایران است؛ در این بحبوحه، اسرائیل نیز از استراتژی تهاجمی اختاپوس رونمایی کرد و اقدامات تروریستی و خرابکارانه متعددی چه در داخل ایران و چه با حمله به نیروهای وابسته به ایران و از جمله سوریه را به انجام رساند. اما جمهوری اسلامی که درس‌های زیادی از منازعات در محیط آشوبناک منطقه‌ای فرا گرفته با یک ابتکار امنیتی جدید که چندان مورد توجه قرار نگرفت، راهبرد جدیدی را برای پاسخ به تهدیدها و دوام و تثبیت شبکه امنیتی خود در منطقه اتخاذ کرد. این راهبرد چه بود؟

این راهبرد مبتنی بر برجسته کردن مساله فلسطین به عنوان خط مقدم نبرد محور مقاومت علیه دشمن مشترک گروه‌های مقاومت بوده است. در واقع، جمهوری اسلامی ایران نیازمند آن بود خط مقدم جبهه مقاومت را از سوریه به فلسطین انتقال دهد تا از یک سو، با پروژه توافقات ابراهیم مقابله کند و از سوی دیگر، پویایی تازه‌ای در شبکه قدرت منطقه‌ای خود به وجود آورد. بر همین مبنا بود که پس از ترور شهید سلیمانی، ایده «اتاق عملیات مشترک» گروه‌های مقاومت با ابتکار فرماندهی جدید سپاه قدس شکل گرفت تا اهرم امنیتی جدیدی برای پاسخ به معادلات سیاسی جدید منطقه ایجاد کند. معادله جدید همان عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب بود که به عقیده ایران می‌توانست همه گروه‌های فلسطینی و سایر گروه مقاومت را حول محور مقابله با آن جمع کند. این اتاق عملیات مشترک، شامل اعضا و اجزای زیر می‌شود:

1. گروه‌های مقاومت فلسطین با محوریت حماس

2. حزب‌الله در لبنان

3. گروه‌های مورد حمایت در سوریه

4. انصارالله در یمن

5. گروه‌های مقاومت در عراق با محوریت جنبش مقاومت اسلامی نُجَباء

در این میان، سه سطح اقدام برای اتاق عملیات مشترک تعریف شد:

1. فلسطین به عنوان سطح اول و خط مقدم نبرد و مناقشه در برابر اسرائیل.  اولین اتاق عملیات مشترک نیز در این سطح ایجاد و به مرحله عملیاتی رسید و 12 شاخه نظامی گروه‌های فلسطینی این اتاق عملیات را تشکیل دادند. نکته قابل‌توجه اینکه از اتاق عملیات مشترک گروه‌های مقاومت فلسطین در سالروز شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در دی ماه 99 رونمایی شد؛ جایی که 12 شاخه نظامی گروه‌های مقاومت فلسطین، تمرین نظامی «تکیه‌گاه محکم» را برگزار کردند. گروه‌های فلسطینی این تمرین و اقدام نظامی متحد را برای نخستین بار در قالب مانور تجربه کردند و نقطه آغازین اتاق عملیات مشترک تلقی می‌شود. اردیبهشت ماه امسال بود که ارتش اسرائیل اعلام کرد که عملیات نظامی جدیدی با نام «الدرع و السهم» (سپر و پیکان)، را علیه نوار غزه آغاز کرده و حملاتی به مواضع جنبش مقاومت جهاد اسلامی انجام داد. در دومین روز تجاوز اسرائیل به نوار غزه، اتاق مشترک گروه‌‌‌های مقاومت فلسطین از آغاز عملیات «ثأر الاحرار» (انتقام آزادگان) خبر داد و پاسخ راکتی و موشکی مقاومت آغاز شد و تا آخرین ثانیه‌‌‌های آتش‌‌‌بس ادامه داشت. این توافق آتش‌بس، با میانجی‌گری مصر حاصل شد. در این زمان، کارآیی اتاق عملیات مشترک برای سطوح بالای تصمیم‌گیری شبکه محور مقاومت به اثبات رسید و ایجاد اتاق عملیات مشترک در سطح دوم در دستورکار قرار گرفت.

2. در اینجا حزب‌الله لبنان به عنوان سطح دوم اتاق عملیات و بازیگر موازنه‌گر با توان ایجاد بازدارندگی موثر و فعال در برابر اسرائیل به‌ویژه در وضعیت مناقشه وارد عمل شد. در همین راستا، توافق شد، گروه‌های مقاومت فلسطین برای انجام هرگونه عملیات علیه اسرائیل، ضمن هماهنگی‌ها در اتاق عملیات سطح یک، اتاق عملیات مشترک با حزب‌الله را با محوریت سید‌حسن نصرالله (ضمن حفظ استقلال در تصمیم‌گیری و اقدام) تشکیل دهند. بر همین اساس، در دو سال گذشته و در بازه‌های زمانی متعدد، جلسات متعددی میان رهبران حماس و جهاد اسلامی با سید حسن نصرالله در لبنان برگزار شد که تا پیش از آن کم‌سابقه بود. ورود محدود حزب‌الله به نبرد اخیر گروه‌های مقاومت فلسطین بر اساس توافقی بوده که پیش از این در اتاق عملیات مشترک حاصل شده بود.

سید حسن نصرالله متعهد به ورود حزب‌الله لبنان به صحنه نبرد با اسرائیل در سه سطح شد: 1. فعال نگه داشتن جبهه شمالی به صورت محدود با هدف موازنه قوا در برابر اسرائیل و ایجاد بازدارندگی. در این سطح، تحرک جنگی حزب‌الله معطوف به استفاده از سلاح‌های سبک و حمله در سطح است و نه عمق، 2. سطح دوم بعد از حمله زمینی احتمالی اسرائیل به غزه (در صورتی که بقای حماس با خطر عینی مواجه شود) آغاز می‌شود. یعنی استفاده از سلاح‌های سنگین‌تر برای ضربه به عمق. اما نه با هدف قرار دادن نقاط استراتژیک یا حساس. در این سطح، حزب‌الله از نیروهای ویژه به جای گسیل گسترده نیرو به درون سرزمین‌های اشغالی استفاده می‌کند، 3. سطح سوم به پاسخ اسرائیل منوط است. اگر تل‌آویو لبنان را به صورت گسترده مورد هجوم هوایی قرار دهد، زیرساخت‌ها را هدف قرار دهد، آمریکا وارد صحنه نبرد شود یا به ایران حمله‌ای صورت گیرد، حزب‌الله علاوه بر حمله به اهداف استراتژیک و نقاط حساس نظامی، با پیوستن نیروهایی از سوریه، نیروی زمینی خود را همراه با حملات موشکی به حرکت درمی‌آورد. الگوی رفتاری حزب‌الله در منازعه با اسرائیل، بر پاسخ فوری به تهاجم، تناسب در پاسخ به تهاجم و ابهام در استفاده از ابزارها استوار است.

3. گروه‌های مقاومت در سوریه، عراق و یمن به عنوان سطح سوم و منطقه‌ای نبرد به‌ویژه در وضعیت تشدید تنش. بر اساس توافقات انجام شده میان گروه‌های مقاومت، در صورتی که حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان با تهدید معتبر و وجودی مواجه شوند، سایر گروه‌های مقاومت در منطقه (‌عراق، سوریه و یمن) به صورت جبهه واحد و متحد، بر اساس ظرفیت‌های متقارن و نامتقارن خود وارد عمل خواهند شد و عملیات مشترک منطقه‌ای آغاز می‌شود. بر همین اساس، با افزایش مداوم ورود نیروها، جنگنده‌ها و ناوهای آمریکا در منطقه، شاهد آن بوده‌ایم که گروه مقاومت در سراسر منطقه حملاتی به صورت پراکنده برای تغییر در محاسبات نظامی آمریکا و ایجاد بازدارندگی آغاز کرده‌اند.  آنچه در این میان قابل‌توجه است اینکه یک نیروی نظامی به عنوان مبتکر اتاق عملیات مشترک، ضمن تعریف و تقسیم وظایف برای هر کدام در سطوح سه‌گانه، هماهنگی و برنامه‌ریزی کلان و پشتیبانی لجستیکی، نظامی و اطلاعاتی را برعهده گرفته است.  اتاق عملیات مشترک جبهه مقاومت در منطقه در سه سطح فوق‌الذکر، استراتژی چند‌وجهی شامل اجزای زیر را دنبال می‌کند: 1. ایجاد بازدارندگی با حملات محدود، 2. ابهام در پاسخ به تهاجم و تهدید، 3. جبهه واحد در پاسخ به تهدید وجودی، 4. اقدام واحد در وضعیت حاد امنیتی، 4. تصمیم‌گیری واحد در وضعیت مناقشه، 5. سیاستگذاری واحد در وضعیت ثبات، 6. توزیع ریسک و تقسیم کار در پاسخ به تهدید. هر کدام از این اجزای استراتژی چندوجهی تعریف‌شده در اتاق‌های عملیات سه‌گانه، نیازمند توضیحات مبسوط است.