بازگشت به توازن ممکن است؟

امین رضایی‌‌‌نژاد، پژوهشگر مسائل چین درخصوص مزایای پیوستن به این دو سازمان به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری‌‌‌های شانگهای و بریکس را می‌توان دو نقطه عطف در تاریخ سیاست خارجی کشور دانست. نقطه عطف از این منظر که دو رژیم با مدیریت کاملا شرقی حاضر شدند با پذیرش عضویت ایران در این دو سازمان خطر افزایش تضاد منافع با رقبای غربی خود را بپذیرند.» وی افزود: «با توجه‌‌‌ به سابقه تعاملات دوستان شرقی با ما، این موضوع نشان می‌‌‌دهد که عضویت ایران در هر دو سازمان «حتما» منافعی را برای کشورهای عضو به همراه دارد که هزینه پذیرش این خطر را به طور قابل‌‌‌قبولی کاهش می‌‌‌دهد.»

رضایی‌‌‌نژاد در توضیح اینکه آیا این منافع ماهیت دوجانبه به خود خواهد گرفت و ایران نیز مانند اعضای سازمان همکاری‌‌‌های شانگهای و بریکس از منافع قابل‌‌‌توجهی برخوردار خواهد بود؟، گفت: «البته این سوالاتی است که باید پیش از پذیرش عضویت در این دو سازمان به آن پاسخ داده می‌‌‌شد و احتمالا دستگاه‌‌‌های مسوول در عرصه سیاست خارجی با مطالعه پژوهش‌‌‌های پشتیبانی که برای این موضوع و توسط مراکز پژوهشی بی‌‌‌طرف تولید شده و باتوجه ‌‌‌به مقدورات و محذوراتی که خود به آنها آگاه هستند، نسبت به قبول عضویت در این دو سازمان اقدام کرده‌‌‌اند.» وی در نهایت گفت: «هر دو رژیم مذکور مانند تمام رویدادهای عرصه سیاست بین‌الملل یک‌‌ ‌چشم‌انداز مثبت هستند به‌‌‌شرط آنکه بتوان از آن به‌‌‌خوبی استفاده کرد.»

ناهنجاری‌های دیپلماتیک

با این حال تاکید بر سیاست چرخش به شرق همزمان باعث عدم‌توازن در روابط خارجی ایران و تکیه صرف به روسیه و چین و منجر به بروز یکسری ناهنجاری‌ها در سیاست خارجی شد. بیانیه چین با شورای همکاری و ادعاها درخصوص جزایر در دسامبر ۲۰۲۲ و دو بار همراهی روس‌ها با دولت‌های عربی و تاکید بر حل اختلافات ایران و امارات بر سر جزایر ایرانی از طریق مذاکره یا رجوع به دیوان بین‌المللی دادگستری را می‌توان بخشی از این عدم‌تعادل در سیاست خارجی دانست. روابطی که محصول بدتر شدن روابط با آمریکا و پایتخت‌های اروپایی در طول یکسال گذشته بوده است. نزدیکی چین و روسیه به رقبای منطقه‌ای ایران ماحصل سیاست خارجی بده بستان محور روس‌ها و چینی‌ها در منطقه است که البته نظم چند همسویی و پایان دوران بلوک‌بندی‌ها و ائتلاف‌های متصلب و پایدار آن را تشدید هم کرده است. اینکه چشم‌انداز سیاست خارجی با قدرت‌های بزرگ در ۲۰۲۴ چه خواهد بود؟

عضویت ایران در دو سازمان بین‌المللی چه مزیت‌هایی را نصیب کشور می‌کند؟ چه کنیم که مزیت نسبی نصیب ما شود؟ چه می‌توان کرد که در سال ۲۰۲۴ این ناهنجاری‌های مزمن در سیاست خارجی بیش از این نشود. چشم‌انداز روابط ایران با آمریکا و اروپا در ۲۰۲۴ به کدام سو خواهد رفت؛ از جمله مهم‌ترین سوالات پیش رو است.محمد جواد قهرمانی، پژوهشگر مسائل چین درخصوص این عدم‌تعادل در سیاست خارجی به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «پذیرش به عنوان عضو دائم سازمان همکاری شانگهای و موافقت با عضویت در بریکس این ادراک را حداقل در میان طیفی از نخبگان سیاسی کشور ایجاد کرده که سیاست «نگاه به شرق» می‌تواند دستاوردهای عینی و ملموسی در پی داشته باشد. اما تاکنون شواهد و قرائن خلاف این امر را نشان می‌‌‌دهد. مهم‌ترین دلیلِ فقدان نتایج ملموس، به عدم‌اتخاذ یک رویکرد متوازن در سیاست خارجی کشور بر‌‌‌می‌‌‌گردد.»به گفته قهرمانی، این عدم‌توازن خود محصول سه ادراک در بین تصمیم‌گیران است که تجدیدنظر در آنها ضروری است: ادراک اول این است که جایگاه این کشورها در عرصه قدرت و ثروت بین‌المللی به طور کلی دگرگون شده است. بیشترین تمرکز در این موضوع چین است.

اما اگرچه پکن توانسته سهم خود از منابع قدرت و ثروت جهانی را افزایش دهد، اما تصمیم‌گیران این کشور نسبت به ضعف‌‌‌های خود در برابر آمریکا و نیازمندی‌‌‌های فناورانه خود آگاه هستند و می‌‌‌دانند در شرایط کنونی تشدید رقابت بدون همکاری با قطب برتر نظام بین‌الملل، می‌تواند هم به سوء محاسبه بینجامد و هم این کشور را از مسیر رشد باز دارد.وی افزود: «ادراک دوم این است که به سبب وجود اشتراک ادراکی میان ایران، روسیه و چین امکان شکل‌‌‌گیری ائتلاف سه جانبه در برابر غرب وجود دارد. اما همان‌طور که جنگ اوکراین نیز نشان داد ادراک واحدی میان سه کشور نسبت به وضع موجود نظام بین‌الملل وجود ندارد. در این میان، اگرچه مسکو و تهران نشان داده‌‌‌اند که خواهان تبدیل شدن به کنشگران تسهیلگرِ تغییر وضع موجود هستند اما چین با وجود تلاش برای ارائه هنجارهای نوین، همچنان بر هنجارها و قواعد کنونی نظام بین‌الملل تاکید می‌‌‌کنند. همین امر به عدم‌حمایت گسترده پکن از مسکو در جنگ اوکراین منجر شد.»

قهرمانی همچنین گفت: «موضوع سوم، ادراکی است از نقش و جایگاه سازمان‌ها و نهادهایی که اخیرا تهران به آنها پیوسته است. اما نکته قابل‌توجه اینکه، فقدان انسجام یکی از مشخصه‌‌‌های این سازمان‌ها و رویکردهای متفاوت کنشگران عضو است که سبب می‌شود با وجود تاثیر حداقلی که می‌توانند بر کاهش انزوای تهران داشته باشند، در عمل دستاورد ملموسی برای کشور نداشته باشند. به نظر می‌رسد وجود این ادراک‌‌‌ها از شکل‌‌‌گیری رویکردی متوازن ممانعت کرده و تا عدم‌تغییر این رویکرد، انتظار تغییر در سیاست این کشورها منطقی نخواهد بود.طهمورث غلامى، پژوهشگر مسائل آمریکا درباره چشم‌انداز مناسبات تهران و واشنگتن در سال ٢٠٢٤ گفت: بر روابط ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۴ سایه‌های سنگینی حاکم خواهد بود که برخی از آنها از گذشته نشأت می‌‌‌گیرند و برخی معطوف به آینده است. علاوه بر پیشینه انباشت مشکلات حل نشده، مسائل دو سال گذشته همچنان وزن سنگینی در تعیین آینده روابط دو کشور دارند.

وى افزود: تداوم و پیچیده شدن مساله‌‌‌ هسته‌ای، جنگ روسیه علیه اوکراین و ادعای حمایت ایران از روسیه، ناآرامی‌های داخلی ایران در ۱۴۰۱ و نیز جنگ حماس و اسرائیل و پیامدهای منفی آن از جمله عوامل گذشته و حال هستند که روابط تهران - واشنگتن را در سال ۲۰۲۴ شکل می‌‌‌دهند.غلامى تاکید کرد: علاوه بر عوامل پیشینی، یک عامل معطوف به آینده هم روابط ایران و آمریکا را شکل خواهد داد و آن انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. در کنار عوامل پیشینی و عامل معطوف به آینده عامل سومی نیز هست که به حوادث شگفتی‌ساز و غیرقابل پیش‌بینی اشاره دارد که وقوع آن در دنیای سیاست و به‌ویژه مناطق شکننده و سیالی مانند خاورمیانه بعید نیست. این کارشناس معتقد است که از مجموع عوامل سازنده روابط ایران و آمریکا چنین بر می‌آید که روابط دو کشور در سال پیش رو به سوی تشدید تنش و تقابل بیشتر حرکت خواهد کرد. شاید در نگاهی خوش‌بینانه بتوان گفت بر روابط دو کشور رکود حاکم خواهد شد. وى ادامه داد: بر این مبنا، تا انتخابات آمریکا در ماه نوامبر، نباید انتظار تحول معناداری  در روابط دو کشور داشت.