کریستین جانفزا

در عصر حاضر امنیت غذایی به مشکل حادی تبدیل شده است که برطرف نمودن آن مستلزم تفکر جدی و سرمایه گذاری گسترده در بخش کشاورزی می‌باشد . در آستانه قرن جدید، ۸۴۰‌میلیون انسان از گرسنگی رنج می‌برند که ۷۹۷‌میلیون آنها در کشورهای در حال توسعه به سر می‌برند. همچنین روزانه در حدود ۲۴‌هزار کودک بر اثر گرسنگی جان خود را از دست می‌دهند. متاسفانه اکثریت این جمعیت آسیب‌پذیر را ساکنان مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه آفریقایی و آسیایی تشکیل می‌دهند که ضمن برخورداری کشورشان از ظرفیت‌ها و منابع طبیعی پایه (آب، خاک، اقلیم، نیروی انسانی ) خود از پیشگامان انقلاب کشاورزی و بنیان‌گذاران تمدن کهن در عرصه جهانی به شمار می‌روند.

رشد روز افزون جمعیت جهان نیز مساله مهم دیگری است که همراه با محدود شدن تولیدات کشاورزی، مشکل کمبود غذا را روز به روز حادتر می‌سازد. بدین معنا که اگر با افزایش تولید همراه نباشد، به فقر و قحطی و گرسنگی و تباهی منجر می‌شود.

یافته‌های کلیدی مطالعات انجام شده در دانشگاه کورنل و انستیتوی تغذیه رم درباره ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که با نرخ رشد ۱/۱‌درصدی، جمعیت این کشور از ۲۶۰‌میلیون نفر فعلی به ۵۲۰‌میلیون نفر در سال ۲۰۵۰ خواهد رسید. با چنین چشم اندازی، سرانه اراضی کشاورزی از ۷۲‌درصد هکتار فعلی با احتساب فرسایش خاک و تغییر کاربری به ۲۴‌درصد هکتار خواهد رسید. بنابراین در سال ۲۰۵۰ کشور آمریکا که با ۴۰‌میلیارد دلار ارزش سالیانه صادرات مواد غذایی بزرگترین صادر کننده جهانی می‌باشد، دیگر مواد غذایی مازاد برای صادرات نخواهد داشت و این زنگ خطری برای بقا‌ی میلیون‌ها انسان در سراسر جهان خواهد بود.

با بررسی کشور ایران به این مهم دست می‌یابیم که میزان رشد جمعیت در ایران یکی از بالاترین نرخ‌های رشد جمعیت در جهان است. پیش‌بینی می‌شود جمعیت ایران در سال ۱۳۹۰ به بیش از ۱۰۰‌میلیون نفر خواهد رسید و این در حالی است که اخبار منتشر شده، امنیت غذایی کنونی کشور را کمتر از ۱۴‌درصد اعلام نموده است. این رقم نشان دهنده این می‌باشد که قسمت عظیمی از جمعیت کشور از غذای کافی محرومند.

افزایش قیمت محصولات کشاورزی

در سال‌های اخیر به علت افزایش قیمت محصولات کشاورزی و کمبود تولید و عرضه غذا، روند فقر در کشورهای در حال توسعه ادامه دارد، به طور که تخمین زده می‌شود تا ۲ سال آینده ۱۰۰‌میلیون نفر مجددا مبتلا به فقر شوند.

در سال ۲۰۰۶، ۶۰ قلم از کالاهای کشاورزی، بیش از ۱۴‌درصد افزایش قیمت داشتند که در سال ۲۰۰۷ این رقم به ۳۷‌درصد رسید. افزایش بهای ذرت از اوایل پاییز سال ۲۰۰۶ آغاز شد و در عرض چند ماه به بیش از ۷۰‌درصد رسید. بهای گندم و سویا نیز طی این مدت به سرعت رو به افزایش گذاشت و اکنون به یک رکورد بی‌سابقه در دهه‌های اخیر دست یافته است. بهای روغن‌های خوراکی (روغن سویا، روغن نخل و...) که یکی از اقلام اصلی در رژیم غذایی فقرا است نیز افزایش یافته است. بر بهای برنج هم در سال گذشته بیش از ۱۰۰درصد افزوده شد. با بالارفتن بهای مواد غذایی، بهای داده‌های کشاورزی نیز در حال افزایش است. بنابراین دامنه سود برای کشاورزان به قدر انتظار نیست. این مشکل برای کشاورزانی که مجبورند علوفه دام‌های خود را به چند برابر قیمت سابق بخرند، بیشتر است.

در ایران نیز افزایش قیمت مواد غذایی به بحران کمبود غذا دامن زده است، لذا توجه به این مساله و تلاش برای پایین آوردن قیمت مواد غذایی، از اهمیت بالایی برخوردار است.

بر اساس بررسی‌های کارشناسان، گرانی مواد غذایی در ایران (در شهریور) ۸۷ رکورد حداقل ۱۰ سال گذشته را شکسته است. شاخص بهای خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها در مناطق شهری ایران در شهریور ماه ۸۷ به عدد ۷/۲۰۵رسید که در مقایسه با مرداد ماه، شش‌درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل ۷/۴۰‌درصد افزایش نشان می‌دهد.

افزایش قیمت مواد غذایی نه تنها افراد فقیر بلکه افراد با درآمد متوسط را نیز تحت تاثیر قرار داد و موجب شد تا سرمایه‌گذاران بین المللی پس از رکود بخش مسکن در سال ۲۰۰۷ به سوی بازار محصولات کشاورزی روی آورند.

گسترش خشکسالی و وابستگی به واردات

یکی از عوامل مهمی که می‌تواند بر گسترش شکاف منفی عرضه و تقاضای غذا نقش به‌سزایی داشته باشد، خشکسالی است که خسارت چشمگیری به تولیدات کشاورزی تحمیل نموده است، از جمله آن می‌توان به خسارت یک‌هزار و ۴۸۴‌میلیارد تومانی استان خراسان رضوی اشاره نمود که در اثر سرما و خشکی ۱۰۰‌درصد باغ‌های انار، انجیر و زیتون و ۹۵‌درصد باغ‌های انگور، ۶۵‌درصد باغ‌های گردو، ۳۴‌درصد پسته و ۴۲‌درصد زعفران از بین رفته است.

خشکسالی مناطق بیابانی را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. یکی از بارزترین مشکلات مناطق بیابانی کشور، پایین بودن میزان بارندگی و پراکنش نامنظم بارش‌ها می‌باشد. این پدیده با خشکسالی و کاهش شدید بارندگی توام شده و رطوبت ذخیره شده در عرصه‌های بیابانی را به شدت کاهش داده است و در چنین وضعیتی کانون‌های بحرانی فرسایش بادی و نیز عرصه جنگل‌های دست کاشت در مناطق بیابانی تحت تاثیر قرار گرفته‌اند، به طوری که سال گذشته بیش از ۵۰۰‌میلیارد ریال خسارت به فعالیت‌های بیابان‌زدایی کشور وارد شده است ضمن اینکه این پدیده منجر به وارد آمدن خسارت به ۹‎/۷‌درصد منابع زیستی در کانونهای بحرانی فرسایش بادی شده است.

علاوه بر این، خشکسالی در مناطق بیابانی سبب افزایش هزینه مبارزه با ملخ کوهان‌دار در استان‌های سمنان، اصفهان، قم، خراسان رضوی، یزد، تهران و کرمان در سطح یک‌میلیون و ۳۰۰‌هزار هکتار و موریانه و سایر آفات و امراض در جنگل‌های دست کاشت مناطق بیابانی گشته است. هجوم بیشتر ساکنین مجاور جنگل‌های دست کاشت جهت بهره برداری علوفه ای و سوخت به این عرصه‌های بیابانی، همچنین از بین رفتن اغلب عملیات بذرپاشی و بذرکاری به واسطه فقدان بارندگی در زمان اجرا از دیگر خسارت‌هایی است که به دنبال وقوع خشکسالی در مناطق بیابانی حادث شده است.

در سال جاری به منظور جلوگیری از افزایش و یا جبران بخشی از خسارت ناشی از خشکسالی در مناطق بیابانی، گونه‌های مقاوم به خشکی و با نیاز آبی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است، ضمن اینکه زمان نهال کاری به قبل از بارندگی‌های فصلی تغییر یافته است.

اخبار حاکی از ادامه روند خشکسالی در سال آینده می‌باشد و اگر تولیدات کشاورزی را افزایش ندهیم تامین غذا برای جمعیت کشور وابستگی بیشتری به واردات خواهد داشت.

وابستگی به واردات گندم یکی از مسائل مهمی است که باید بدنبال راه حل آن بود. در سال جاری خشکسالی میزان تولید گندم را نسبت به سال گذشته در حدود ۴۰‌‌درصد کاهش داده است، لذا برای برطرف نمودن نیاز کشور، قرارداد خرید ۵‌میلیون تن گندم از کشورهایی همچون آمریکا، کشورهای اروپایی و آسیای میانه بسته شده است و طبق برنامه ماهانه یک‌میلیون تن باید به کشور وارد شود.

وابستگی به واردات در شرایطی که پیش بینی می‌شود حتی بزرگترین کشورهای صادرکننده دنیا از جمله آمریکا در آینده ای نه چندان دور دیگر مواد غذایی مازاد برای صادرات نداشته باشند، هشداری جدی برای بقای ‌میلیون‌ها انسانی است که نیاز به محصولات کشاورزی وارداتی دارند.

با توجه به پیش‌بینی بسیاری از کارشناسان، بسیاری از کشورهای اصلی صادر کننده مواد غذایی از جمله آمریکا در آینده نزدیک به دو دلیل عمده ذیل دیگر قادر به صادرات غذا نخواهند بود.

۱) غالب کشورها در آینده‌ای نزدیک برای تأمین غذا جمعیت روز افزون کشور خودشان دچار مشکل خواهند بود و لذا توان تولید مواد غذایی مازاد برای سایر کشورها را نخواهند داشت.

۲) گران شدن سوخت باعث روی آوردن برخی کشورها به استفاده از سوخت‌های گیاهی گردیده است و این مساله روز به روز در حال گسترش است، بطوریکه بسیاری از محصولات کشاورزی خود را به جای صادرات برای تولید سوخت استفاده می‌نمایند.

اختلاف منفی میان صادرات و واردات در کشورهای کمتر توسعه یافته روزبه روز در حال افزایش است.

چنین وضعیتی کم و بیش برای سایر کشورهای تولیدکننده مواد غذایی که سهمی در بازار صادرات جهانی دارند قابل پیش‌بینی است، کاهش صادرات مواد غذایی برای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران که بخشی از محصولات کشاورزی و مواد غذایی مورد نیاز خود را از طریق واردات تهیه می‌نماید، مساله‌ای بسیار قابل توجه است، لذا می‌بایست از هم اکنون در جهت کاهش میزان واردات از طریق سرمایه‌گذاری بیشتر در بخش کشاورزی و افزایش تولید اقدام نمود.