افراطی خندان پرده نقره‌ای

طرح تزیینی و تلفیقی از عکس پشت صحنه فیلم اخراجی‌ها با لوگوی نیوزویک است

پس از اینکه اخراجی‌ها ۲ رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را شکست، ظاهرا گرد و خاک مسعود ده نمکی فرو ننشست و نسخه ویدئویی فیلم هم با استقبال خوبی روبه‌رو شد. حالا شاید بهتر بشود اخراجی‌ها ۲ و مسعود ده نمکی را تحلیل کرد. یکی از این تحلیل‌ها را هفته‌نامه نیوزویک در تازه‌ترین شماره‌اش نوشته است که حاوی نکات جالبی از زاویه دید این نشریه آمریکایی است.

مجله هفتگی آمریکایی «نیوزویک» در شماره جدید خود در گزارشی تحلیلی به «اخراجی‌ها۲» و«مسعود ده‌نمکی» پرداخت.

در این گزارش که با عنوان «افراطی خندان پرده نقره‌ای» (The Laughing Radical of the Silver Screen) منتشر شده، آمده است: به سختی می‌توان مسعود ده‌نمکی اخمو را، کارگردان یک فیلم کمدی بسیار پرفروش تصور کرد. او سه سال در جبهه‌های جنگ ایران عراق بوده است. «اخراجی‌ها ۲» فیلم جدید او که شبیه «قهرمانان هوگان به سبک ایرانی» است، رکورد فروش را در کشور شکسته و تا هفته پیش بیش از ۱/۶‌میلیون دلار فروش کرده است.

در این گزارش نوشته شده است: در میدان مشهوری در جنوب تهران، سه سینمای رو به روی هم، همزمان این فیلم را نمایش می‌دهند و همه آنها نیز بلیت تمام می‌کنند. ده‌نمکی با لبخند می‌گوید: اول باید مخاطب را جذب سینما کرد و بعد می‌توان راجع به مسائل جدی با آنها صحبت کرد. ترکیب موضوعات کاملا ایرانی و سبک غربی توسط ده‌نمکی فقط در سالن‌های سینما در معرض دید نیست.

ده‌نمکی کیست؟

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:«ده‌نمکی، این مرد لاغر اندام با رفتاری آرام و موقر، تجربیات شخصی خود را از سنگرهای جنگ ایران و عراق در اخراجی‌های ۱ و ۲ به تصویر می‌کشد. او هرگز به طور رسمی آموزش فیلمسازی ندیده و این امر منتقدان فیلم را در تهران آزار می‌دهد، آنها معمولا نقاط ضعف فنی فیلم‌هایش را در مصاحبه‌های مطبوعاتی و تلویزیونی و سابقه ده‌نمکی که بسیار دور از کارهای هنری است وفاصله‌ای که قابل تصور نیست به رخ می‌کشند؛او در ۱۶ سالگی از خانه گریخت تا به نیروهای نظامی بپیوندد و در دوران جنگ، سه سال در خطوط مقدم جبهه بود و در معرض گاز خردل قرار گرفت و آتش خمپاره او را مجروح کرد. پس از طی دوران نقاهت در بیمارستانی در تهران در سال ۱۹۸۶، ده‌نمکی دوباره به خطوط مقدم جبهه بازگشت.دو سال بعد، واحدی که او در آنجا خدمت می‌کرد، یکی از نخستین گروه‌هایی بود که از مرز عراق گذشت و اندکی پس از آنکه ارتش صدام آن شهرستان را با گاز شیمیایی مورد حمله قرار داده بود وارد حلبچه شد. ده‌نمکی سری تکان داده می‌گوید: فاجعه بود آنجا یک شهر عادی بود همه چیز طبیعی به نظر می‌رسید. دیگ‌های غذا روی آتش بودند، ولی کسی نفس نمی‌کشید. پرندگان مرده بودند، حیوانات مرده بودند، مردم مرده بودند. این یکی از تلخ‌ترین خاطرات من است.

این تجربه تلخ به ده‌نمکی کمک کرد تا حس صمیمانه عمیقی بین سربازان هم‌قطارش ایجاد کند. دوستی‌های آن دوران به گونه‌ای بود که انگار صد سال است که همدیگر را می‌شناسند. غیرقابل توصیف است. ۲۱ سال از پایان جنگ می‌گذرد؛ ولی هنوز اغلب با هم هستیم. برخی از دوستان پاهای مصنوعی، دست یا بازوان مصنوعی و چشم شیشه‌ای دارند. ولی مساله جالب این است که وقتی دور هم جمع می‌شویم، فقط می‌خندیم.»

نیوزویک نوشته است: «سوابق احمدی‌نژاد و ده‌نمکی مشابه هم هستند: هر دو در نارمک بزرگ شده‌اند، محله کارگرنشین در جنوب شرقی تهران و هر دو در سنین نوجوانی راهی جبهه شدند. از سوی دیگر قابل پیش‌ بینی بود که موفقیت خبرساز ده‌نمکی با فیلم «اخراجی‌ها۲»، فقط بر فهرست منتقدانش افزوده است. برخی از آنها سربازان قدیمی هستند که این تصویر غیرتحسین‌آمیز از جنگ را توسط او دوست ندارند.»

نیوزویک نوشته است: طی دهه ۱۹۹۰، ده‌نمکی برای روزنامه‌های افراطی که برخی از آنها متهم به ایجاد خشونت علیه فعالان سیاسی بودند، کار می‌کرد. او مایل است اشاره کند که یکی از روزنامه‌ها به‌نام «شلمچه» توسط سیاستمداران اصلاح‌طلب تعطیل شد و دیگری به نام «جبهه» توسط محافظه‌کاران تعطیل گردید. هنوز، برای آنهایی که او را در دهه ۱۹۹۰ می‌شناختند، خاطرات ناخوشایند در اذهان مانده است. ده‌نمکی می‌گوید که از گذشته‌اش احساس پشیمانی نمی‌کند. او می‌گوید: از هر کاری که کرده‌ام دفاع می‌کنم و هر دروغی را رد می‌کنم. او درباره دو مساله تاکید دارد: عدالت و ستیز با فساد که نیروی محرکه او در دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش بودند. حس عدالت‌خواهی او را به سمت ساخت نخستین فیلمش، فقر و فحشا سوق داد، یک مستند بحث‌انگیز حاوی مصاحبه‌هایی با چند فاحشه. فیلم توقیف شد، ولی کپی‌های غیرمجاز آن در سرتاسر کشور پخش شد. هنوز منتقدان می‌گویند که اگر پیشینه ده‌نمکی نبود، او هرگز موفق نمی‌شد چنین مستندی را بسازد یا به چالش خط قرمزهای جنگ ایران و عراق در دو فیلم اخراجی‌ها بپردازد. ده‌نمکی انتقادات را به راحتی می‌پذیرد.

فیلم‌های «اخراجی‌ها»، ماجراهای گروهی آدم‌های ناجور متلک‌گو را دنبال می‌کند که سروکارشان به خطوط مقدم جبهه می‌رسد. بین آنها، یک معتاد، یک جیب‌بر و چند خلاف‌کار خرده‌پا وجود دارد. به نظر می‌رسد که یک روحانی خوش‌قلب تنها آدم منطقی این دو فیلم است که آوازهای مبتذل و شوخی‌های مستهجن این گروه را با صبوری تحمل می‌کند.»

نیوزویک نوشته است: «در هر دو فیلم نیش و کنایاتی دیده می‌شود، ولی بخش عمده آن شوخی‌های بی‌حد است و صحنه‌هایی که تحول شخصیت‌ها را نشان می‌دهد و حس ملی‌گرایی آن، فیلم را به سوی ملودرام می‌کشاند. در فیلم نخست، مجید سوزوکی راهی جنگ می‌شود که معشوق خود را تحت تاثیر قرار دهد و رفقای نزدیکش فرمانبردارانه به‌دنبال او راهی می‌شوند.

در سال ۲۰۰۷، این فیلم رکورد فروش را شکست تا وقتی که دی‌وی‌دی قاچاق فیلم وارد بازار شد و سود هنگفتی نصیب قاچاقچیان آن کرد. آغاز فیلم دوم درست از همانجایی است که فیلم اول به پایان می‌رسد. سربازان عراقی این گروه را دستگیر کرده و به اردوگاه زندانیان جنگی می‌فرستند. زمانی که آنها در اردوگاه هستند، گروهی از زندانیان جنگی گروه دیگر را لو می‌دهند و به نظر می‌رسد که بین ایرانیان همان‌قدر خصومت است که نسبت به نگهبانان عراقی خصومت دارند.

در این گزارش نوشته شده است: «سال‌ها، دولت ایران سبکی از فیلم‌ها را به‌نام فیلم‌های دفاع مقدس پایه‌گذاری کرده که در این فیلم‌ها سربازان ایرانی به صورت رزمندگان مقدس بی‌عیب و نقص و تمام عیار نمایش داده می‌شوند. در دو فیلم اخراجی‌ها، ده‌نمکی این اسطوره را درهم می‌شکند و سربازان را آدم‌هایی معمولی نشان می‌دهد که ممکن است دارای نقاط ضعفی هم باشند. او می‌گوید: من جنگ را از زاغه‌های مهمات و پناهگاه‌های زیرزمینی آن می‌شناسم و در کنار چنین آدم‌هایی بوده‌ام. پس دیدگاه من شبیه دیدگاه فرمانده‌هان نیست.

این تصویر به‌وضوح مخاطبان را به لرزه درآورده است. در محله‌های کارگرنشین جنوب تهران مخاطبان بارها و بارها به دیدن فیلم می‌آیند تا از مسخره‌بازی‌های سربازان بخندند و در خواندن سرود پایانی فیلم همراهی کنند. تحلیل‌گران در تهران معتقدند که حداقل بخشی از محبوبیت فیلم به‌خاطر کشش گسترده به نوعی اصول اخلاقی طبقات محروم است که رییس‌جمهور احمدی‌نژاد از آن دفاع می‌کند، اصول اخلاقی که ده‌نمکی در هر دو فیلم از آنها پشتیبانی می‌کند.»

مسخره این چیه ساختی؟!

سعید ابوطالب نماینده سابق مجلس که در جنگ همراه با ده‌نمکی خدمت می‌کرده و در حمله برای تسخیر شهر بصره در عراق در سال ۱۹۸۷ با او همراه بوده، می‌گوید: «وقتی قسمت اول «اخراجی‌ها» اکران شد، به همراه ده‌نمکی به دیدن فیلم رفتم در حال تماشای فیلم عصبانی شده، به طرف او برگشتم و به او فحش و لعنت دادم. گفتم: مسخره این چیه ساختی؟ رفاقت آن دو پابرجاست، ولی ابوطالب از دیدن «اخراجی‌ها۲» امتناع کرد. حتی با این که سینمایی در نزدیکی منزلش آن را نمایش می‌دهد. او می‌گوید: به نظر من این فیلم اهانت نسبت به سرباز قدیمی است. این فیلم اهانت به فیلم‌های دفاع مقدس نیز هست.

او با لبخند می‌گوید: نمی‌توانند بپذیرند که یک تازه‌وارد موفق شده رکوردهای تاریخ سینمای ایران را بشکند، آن هم بدون تحصیل رشته سینما. ده‌نمکی یک گام سبک شناختی از ایام نظامی خود دور شده، ولی حتی این گام به گفته ابوطالب، حرف‌هایی دارد: کسی که با فریاد پیامش را منتشر می‌کرد، حالا به چیزی با فرهنگ روی آورده است. حالا از هنر برای بیان آنها استفاده می‌کند. این خیلی مهم است.‌ میلیون‌ها جوان ایرانی با دیدن کشش داخلی فیلم‌ها، جلب می‌شوند.»