میثم هاشم‌خانی

«احیای خوشه‌بندی درآمدی خانوارها»، خبری است که در روزهای اخیر، نقل محافل مختلف شده؛ از محافل کاملا عامیانه گرفته تا محافل تخصصی و کارشناسی. گویا مدیران ارشد اجرای طرح هدفمندی، عزم قاطع دارند که ... ... برای افزایش سهم خانوارهای کم‌درآمد از یارانه نقدی، به جای بهره‌گیری از ظرفیت کمیته امداد و بهزیستی برای شناسایی خانوارهای کم‌درآمد، بر شناسایی خانوارهای پردرآمد پافشاری کنند، آن هم به شیوه‌هایی که جزئیات آن بسیار مبهم و غیرشفاف است.

ارسال انبوه پیامک‌های انصراف از دریافت یارانه که در روزهای اخیر برای بسیاری از شهروندان ارسال شده و ظاهرا ارسال آنها ادامه دارد، اعتراض‌های مختلفی را به همراه داشته است که قطعا اکثریت قاطع خوانندگان، موارد متعددی از چنین نارضایتی‌هایی را شنیده‌اند؛ افرادی که مالک اتومبیل و خانه نبوده و فیش حقوقی آنها هم کمتر از ۶۰۰ هزار تومان است، اما پیامک انصراف از دریافت یارانه را دریافت کرده‌اند و در عین‌ حال سرگردانند که این پیامک به منزله اجبار به انصراف از دریافت یارانه است، یا اینکه مجاز هستند به دریافت یارانه ادامه بدهند.

در چنین وضعیتی، از یک طرف نامشخص بودن ملاک انتخاب شهروندانی که باید از دریافت یارانه انصراف بدهند، از طرف دیگر نامشخص بودن اجبار یا اختیار دریافت‌کنندگان این پیامک‌ها برای انصراف از دریافت یارانه، بر دامنه این نارضایتی‌ها افزوده است. علاوه بر اینها، با توجه به آنکه ظاهرا بخش بزرگی از این «پیامک‌های یارانه‌ای» برای ساکنان شهرهای بزرگ ارسال شده، یعنی شهروندانی که بار سنگین ناشی از افزایش هزینه‌های حمل و نقل پس از اجرای طرح هدفمندی را بر دوش می‌کشند و اکنون هم باید از دریافت یارانه انصراف دهند، همین مساله می‌تواند به نارضایتی افکار عمومی دامن بزند.

بسیاری از کارشناسان اقتصادی دغدغه‌مند، به خوبی به خاطر می‌آورند که در ماه‌های پایانی سال ۸۸ نیز اعلام نتایج خوشه‌بندی درآمدی خانوارها، اعتراض‌های فراوانی را در میان شهروندان به همراه داشت. چه بسا اگر با تدبیر هوشمندانه مدیران ارشد طرح هدفمندی، خوشه‌بندی خانوارها به سرعت به تعلیق در نمی‌آمد، اعتراض‌های شهروندان و انبوه لطیفه‌هایی که در چند روز ابتدایی اعلام نتایج خوشه‌بندی به سرعت شایع شدند، شرایط افکار عمومی را به سمت تعلیق کامل اجرای طرح بزرگ و ارزشمند هدفمندی یارانه‌ها پیش می‌برد. با این اوصاف، جای تعجب فراوان دارد که ظرف چنین مدت کوتاهی، تا چه میزان حافظه تاریخی ما کمرنگ شده و جو منفی سنگین ناشی از اجرای طرح خوشه‌بندی در ماه پایانی سال ۸۸ را فراموش کرده‌ایم؛ و چگونه می‌خواهیم با احیای خوشه‌بندی، انتظار داشته باشیم که حمایت افکار عمومی از مراحل بعدی طرح هدفمندی استمرار یابد؟

با همه این اوصاف، و با وجود آنکه نگارنده اعتقاد قاطع دارد که پافشاری بر اجرای خوشه‌بندی خانوارها می‌تواند کلیت اجرای مراحل بعدی طرح ارزشمند هدفمندی یارانه‌ها را با مشکل مواجه سازد، اما بدون تردید نیت اصلی حامیان خوشه‌بندی خانوارهای دریافت‌کننده یارانه نقدی، نیتی منطقی و موجه است.

آنان می‌خواهند سهم دهک‌های درآمدی پایین از یارانه نقدی را افزایش دهند. اما آیا رویه فعلی، یعنی خوشه‌بندی خانوارها و محروم‌سازی بخشی از خانوارها از دریافت یارانه نقدی، می‌تواند چنین هدفی را محقق کند؟ به نظر می‌رسد برای دستیابی به چنین هدفی، راه‌های بسیار مناسب‌تری هم وجود دارد.

برای مثال می‌توان درآمدهای جدید حاصل از افزایش مجدد قیمت انرژی در مراحل بعدی طرح هدفمندی را به گسترش بیمه‌های درمانی، بیمه بیکاری، و ایجاد یک نظام جامع تامین اجتماعی در کشور اختصاص داد؛ بیمه‌هایی که اطمینان نسبی وجود دارد عموما دهک‌های درآمدی پایین متقاضی استفاده از آنها هستند.

همچنین یک راه‌ بسیار مناسب دیگر برای افزایش سهم خانوارهای کم‌درآمد از یارانه نقدی، آن است که از ظرفیت‌های کمیته امداد و بهزیستی به نحو شایسته‌تری استفاده شود. لازم به توجه است که هم‌اکنون صدها هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند و صدها هزار خانوار متقاضی دیگر نیز، پشت درهای بسته باقی مانده‌اند؛ خانوارهایی که اگر درآمد حاصل از اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه‌ها، فقط برای افزایش یارانه نقدی آنان صرف شود، اطمینان کامل نسبت به افزایش سهم خانوارهای نیازمند از یارانه نقدی وجود خواهد داشت. و دست آخر اینکه باید توجه کنیم سازوکار کمیته امداد و بهزیستی برای شناسایی خانوارهای نیازمند، طی سال‌ها تجربه به پختگی مناسبی رسیده و سازگاری مناسبی با انتظارات افکار عمومی کشور دارد. برای مثال، آیا شما تا به حال حتی یک لطیفه در مورد نامنصفانه بودن نحوه انتخاب خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی موجود شنیده‌اید؟