در زدیم و صدایی نبود

شاپور جورکش شاعر، مترجم، منتقد و پژوهشگر ادبی و نمایش‌نامه‌نویس، متولد ۱۰ بهمن ۱۳۲۹ در شهرستان فسا در فارس بود.  او تحصیلات خود را تا دریافت مدرک فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز ادامه داد و مدتی تا سال ۱۳۵۸ در دانشگاه تدریس می‌کرد. همچنین گروه ترجمه شیراز را تاسیس کرده و در آن‌جا فعال بود. جورکش در گفت‌وگو با کتاب ماه ادبیات و فلسفه درباره چگونگی تشکیل این گروه چنین گفته است: این گروه در سال ۷۶ شکل گرفت و اگر لطف دکتر حسینعلی نوذری نبود شاید تشکیل این گروه عملی نبود. او که مسوول بخش پژوهش موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران است، توضیح داده: ترجمه چند کتاب را به من سفارش دادند و از آنجا به فکر افتادم که از انرژی بالقوه دوستان استفاده کنم. کار گروه در آغاز با کتاب‌های تاریخی شکل گرفت.

این کتاب‌ها امکان تشکیل گروه را داد اما پس از آن به این نتیجه رسیدیم ترجمه آثار نقد و نظر ادبی بهترین کاری است که می‌تواند انجام شود. این کارها توسط خود گروه انتخاب می‌شود. کار جورکش پیش از انقلاب تئاتر بود اما بعد از آنکه تئاتر در شیراز با موانعی روبه‌رو شد، او کار فردی‌تری را برای بیان و بروز انتخاب کرد، و به سمت شعر رفت. پس از آن، ادبیات عرصه فعالیت شاپور جورکش شد. البته همچنان سرپرستی کمیته تئاتر دانشگاه شیراز را از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ به عهده داشت. تدریس در کارگاه تئاتر کودک تلویزیون مرکز شیراز از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸ از دیگر فعالیت‌های او بود. معروف‌ترین کتاب شاپور جورکش «بوطیقای شعر نو» نام دارد که با رویکردی تازه شعر و شاعری نیما یوشیج را بررسی می‌کند. این کتاب توسط انتشارات ققنوس منتشر شده‌ و از معروف‌ترین کارها در زمینه شعر نیما یوشیج است.

جورکش دراین‌باره گفته: شعر نیمایی گفتن کار سختی است. چون شاعر باید مثل نمایش‌نامه‌نویس پرسونا بیافریند تا هر کدام از شخصیت‌ها با هنجارهای طبقه و فرهنگ خاص خودش صحبت کند. شعر نیما صدای تازه و میدان دید تازه است که باید در آن به جای افراد مختلف نشست و با زبان آنها صحبت کرد و از دید آنها جهان را دید؛ از دید یک کارگر، روحانی، وکیل و... همان‌طور که نیما در شعر «افسانه» از دید عاشقی صحبت می‌کند که با موضوع شعر مواجه شده ‌است. یا مثل «سه تابلوی مریم» میرزاده عشقی که افراد مختلف راجع به یک موضوع حرف می زنند. سرودن چنین شعرهایی واقعا سخت است. همچنین کتاب «زندگی، عشق و مرگ از دیدگاه صادق هدایت» نیز از کارهای شاخص حوزه هدایت‌پژوهی است که در سال ۷۴ توسط نشر آگه به چاپ رسیده ‌است.

جورکش همچنین دو منظومه شعر با نام‌های «هوش سبز» (انتشارات نوید) و «نام دیگر دوزخ» (انتشارات آگه) به چاپ رسانده‌ است. «دموکراسی و هنر»، «درآمدی تاریخی بر نظریه‌های ادبی از افلاطون تا بارت»، «پست‌مدرنیسم» و «خفیه‌نگاری خشونت در سرزمین آدم‌لتی‌ها» از دیگر آثار این شاعر، منتقد ادبی و مترجم هستند. او در بخشی از یک شعر نوشته بود:

ما آمدیم در زدیم، در زدیم و صدایی نبود

جز هماهم ارواح، در انجماد برهوت

 و قهقهه‌ای از درون که

 در

 بادیه

 می‌رفت

 و باز

می‌گشت.

جورکش از منتقدانی بود که به گسست در ادبیات ایران اعتقاد داشت. او پیش‌تر گفته بود: دوتا کارگر داشتند توی خیابان کار می‌کردند؛ یکی آسفالت را دریل می‌زد زمین را گود می‌کرد و دیگری بلافاصله گودال را پر می‌کرد. عابری پرسید چه می‌کنید. یکی‌اش گفت: ما هر روز سه نفر بودیم یکی زمین می‌کند، یکی لوله کار می‌گذاشت و من گودال را پر می‌کردم. امروز نفر وسطی مرخصی رفته. ادبیات ما جز در بخش عرفان و مشروطه، پر از گسست است. نیما، هدایت و خیام و نظامی را که ندید بگیریم، بقیه ادبیات ما بدون گسست، دنباله‌رو استادان پیش از خویش است.

پیش از من به نظرم آقای هوشنگ ماهرویان در مقاله‌ای بر «ری را» اشاره می‌کرد که «نیما یک‌تنه مدرنیسم ما را پایه‌ریزی کرد.» اما شعر نیمایی تخم و ترکه‌ای نداشت. در ادبیات داستانی ما هم که ادعا می‌شود دنباله‌رو هدایت است، عملا اغلب داستان‌نویسان پیرو جمال زاده‌اند. جورکش گفته بود که شاگردان نیما از جمله شاملو نتوانستند آنچه را که خود نیما درباره میدان دید تازه در شعر نو گفته بود درک کنند. این منتقد ادبی البته مخالفان و منتقدان جدی بسیاری داشت و جدال‌ها و حاشیه‌های بسیاری پیرامون موضع‌گیری‌های او وجود داشت. اختلافاتش با منیرو روانی‌پور، علی باباچاهی، رضا براهنی و ... در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه رسانه‌ها و محافل ادبی قرار گرفته بود.