چیزی فراتر از کسب‌وکار روزمره

لیندا کراتون؛ استاد مدیریت مدرسه بازرگانی لندن
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

یکی از جالب‌ترین کارهایی که من به عنوان یک فرد دانشگاهی انجام می‌دهم، مصاحبه با مدیران عامل شرکت‌ها است. یکی از مصاحبه‌هایی که تا مدت‌ها در ذهن من باقی ماند و اثر زیادی بر من گذاشت، مصاحبه‌ای بود با جان براون، مدیرعامل یک شرکت بسیار مشهور بین‌المللی. یکی از چیزهایی که او به من و همکارم در جلسه مصاحبه گفت، این بود: «سازمان‌ها باید به چیزی بزرگ‌تر و ارزشمندتر از سود سرمایه‌ای که در اختیار دارند، اعتقاد داشته باشند.»

اکنون، من فکر می‌کنم که جمله او، سخنی پرمعنا و گرانبها بود چرا که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان دنیای کسب‌وکار در زمان بررسی وضعیت یک شرکت، به تنها چیزی که توجه می‌کنند، میزان سودآوری و ترقی سرمایه‌های آن است و اینکه شرکت چگونه می‌تواند سود و منفعت بیشتری را به دست آورد. در این میان جالب است که مدیرعامل یک شرکت بزرگ بین‌المللی بگوید: «سازمان‌ها و شرکت‌ها باید نیروی محرکه خوب بودن باشند» و عبارت «نیروی محرکه خوب بودن» از همان موقع ملکه ذهن من شده است.هنگامی که من و همکارم به سراغ کارمندان این شرکت رفتیم و با کارکنان جوان و همچنین مدیران میانی شرکت به گفت‌وگو نشستیم و از آنها خواستیم تا درباره این شرکت برایمان توضیح دهند، مفهوم «نیروی محرکه خوب بودن» در کلام آنها موج می‌زد. ارزش این مساله هنگامی نمایان‌تر می‌شود که بدانیم این شرکت درآمدش از درآمد بسیاری از کشورهای کوچک دنیا بیشتر است و مدیران ارشد و تصمیم‌گیران اصلی آن دارای قدرتی فوق‌العاده هستند. کسانی که باید با چالش‌ها و مشکلات بزرگ و گاه غیرقابل تصور دست و پنجه نرم کنند و مسوولیت‌های سنگینی را بر دوش بکشند.

درس بزرگی که من از این شرکت آموختم این است که توجه به چیزی مهمتر و بزرگ‌تر از سود و منفعت مالی حتی در شرکت‌های عظیم نیز امکان‌پذیر است و اینکه درهر شرکت یا سازمانی می‌توان سخن از «نیروی محرکه خوب بودن» به میان آورد و مهم‌تر از آن اینکه آن را عملی ساخت. می‌توان همه کارمندان یک شرکت یا سازمان را در گفت‌وگوها و هم‌اندیشی‌ها در مورد اینکه یک سازمان، چگونه می‌تواند باشد و چه کارهایی غیر از کسب سود و تحقق منافع مادی می‌توان در آن انجام داد، مشارکت داد. من کاملا به یاد می‌آورم که جان براون در زمان صحبت کردن در مورد روزهای نخستین مطرح شدن ایده «نیروی محرکه خوب بودن» در شرکت با چه خشمی آن روزها را به یاد می‌آورد. او به ما گفت که پس از ارائه برنامه‌ای موسوم به «فراتر از کسب‌وکار» که دارای رویکردی اخلاق‌گرایانه و جامعه‌گرایانه بود، سیلی از انتقادها و تهمت‌ها از جانب مدیران و تحلیلگران شرکت به سوی او سرازیر شد. چرا که آنها معتقد بودند چنین ایده‌ای، فقط یک نوع ژست و شعار غیرقابل اجرا است، اما خوشبختانه این مخالفت‌ها و سرزنش‌ها پس از مدتی فروکش کرد چرا که همگان دیدند که جان براون و همکارانش تحقق این ایده را از خودشان شروع کرده‌اند و سپس آن را به سایر ارکان شرکت تسری دادند.با این حال باید بر این نکته تاکید کرد که پیاده کردن چنین ایده‌هایی تنها از عهده مدیران بزرگ و قدرتمندی ساخته است که به دوردست‌ها می‌نگرند. آنها باید دارای چنان قدرت الهام‌بخش و تاثیرگذاری شگرفی باشند که بتوانند تمام دست‌اندرکاران و عوامل موثر در سازمان را برای پیاده کردن کامل و درست ایده «نیروی محرکه خوب بودن» بسیج کنند.

alavitarjomeh@gmail.com