میلیاردها برای هیچ!

در همین راستا مدیران وقت استقلال لابد از سر زرنگی تفاهم‌نامه‌ای با کاوه امضا کردند که حالا کل باشگاه را اسیر کرده است. استقلال در این تفاهم‌نامه متعهد شده بود بین دو نیم‌فصل (یعنی در همین پنجره زمستانی جاری) رضایی را جذب کند و با او قراردادی به طول یک فصل‌ونیم ببندد. نکته عجیب اینکه مصطفی آجورلو به عنوان مدیرعامل تعهد داده بود در صورتی که این اتفاق رخ نداد و به هر دلیلی رضایی جذب نشد، ۱۰ میلیارد تومان به عنوان غرامت به این بازیکن بپردازد! حالا استقلال در همین وضعیت اسیر شده است؛ جایی که ریکاردو ساپینتو علاقه‌ای به جذب رضایی ندارد و معتقد است تنها جای خالی باقی مانده در فهرست تیم باید با یک نفر دیگر پر شود. در صورتی که این اتفاق رخ بدهد، استقلال مفت و مسلم باید ۱۰ میلیارد تومان خسارت به کاوه رضایی بدهد؛ احتمالا یکی از راحت‌ترین پول‌هایی که یک بازیکن در تاریخ فوتبال ایران دریافت کرده است!

اتفاق اخیر اما حواشی دیگری هم دارد؛ اینکه تفاهم‌نامه منتشر شده بین استقلال و کاوه رضایی نشان می‌دهد قرار بوده این بازیکن در ازای یک فصل و نیم حضور در جمع آبی‌پوشان، چیزی حدود ۴۵ میلیارد تومان دریافت کند! این ارقام آن‌قدر عجیب و غریب هستند که حتی با کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت همه‌چیز هم توجیه نمی‌شود. فراموش نکنیم مدیران وقت استقلال در حالی حاضر شدند چنین رقم هنگفتی را برای جذب رضایی تعهد کنند که این بازیکن فصل آخر حضورش در لیگ بلژیک، برای تیم گمنام لوان تنها ۱۳ بازی انجام داده و البته هیچ گلی نزده بود! چرا باید چنین بازیکنی با این کارنامه، ارزش پرداخت این همه پول را داشته باشد و تازه باشگاه از هولش ۱۰ میلیارد تومان هم خسارت بابت عدم عقد قرارداد تقبل کند؟

با توجه به نرخ ارز در زمان عقد این تفاهم‌نامه، قرارداد رضایی معادل چیزی حدود یک‌ونیم میلیون دلار می‌شده که حقیقتا چشمگیر است و جای بحث دارد. ریخت‌وپاش‌های کلان و بی‌ضابطه در فوتبال ایران در حالی صورت می‌گیرد که خروجی این رشته ورزشی واقعا قابل توجه نیست. کسی آخرین موفقیت بین‌المللی تیم‌های ملی و باشگاهی ایران را به یاد نمی‌آورد، مسابقات لیگ داخلی چندان چنگی به دل نمی‌زند و البته سیر حضور لژیونرهای ایرانی در اروپا هم از نظر کمی و کیفی کاملا نزولی بوده است. از همه اینها که بگذریم، باشگاه‌ها درآمدی برای جبران این همه هزینه ندارند؛ حق پخش تلویزیونی که داده نمی‌شود، تبلیغات محیطی ناچیز است و اغلب مسابقات هم بدون تماشاگر برگزار می‌شود. با این تفاسیر آیا به ما حق نمی‌دهید برای دستمزدهای ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ میلیاردی از تیتر «میلیاردها برای هیچ» استفاده کنیم؟