قنات؛ شاخصی برای قرار گرفتن در برابر خشکسالی
گفته‌اند «آب» الفبای آبادانی است اما نگاهی به طرح‌های مربوط به آب در کشورما نشان از آن دارد که هیچ‌ کدام از طرح‌های مربوط به آب در ایران متوجه آبادانی نبوده و با‌گذشت چندین سال از عمر آنها یا تجربه دو دهه اخیر نتیجه معکوس هم داشته است. ایرانیان دهه‌های اخیر چنان با منابع پایه خود رفتار کرده‌اند که گویی هیچ تصوری از پایان آن نداشته‌اند و همه چیز را جاوید پنداشته‌اند. این برخلاف رفتار ایرانیان اعصار گذشته است. آنهایی که در شهرسوخته سیستم‌های انتقال آب طراحی کردند و با سازه‌های سفالین لوله‌کشی آب ایجاد کردند یا آنهایی که قنات را طراحی کردند و با کمترین میزان تبخیر آن در دل کویر و گرمای آن آب را انتقال دادند. اما آیا ایرانیانی که به دانش تولید «بتن» دست یافتند و کانال‌های بتنی برای انتقال آب ساختند از این نکته غافل بودند که ایران کشوری گرم و خشک است و به راحتی در تابستان‌هایش همه آب‌های سطحی تبخیر می‌شوند؟
۷۰ درصد آب کشور تبخیر می‌شود
آنچه اینک از تبخیر آب‌های قابل استحصال در ایران است میزانی قابل توجه است. صحبت از ۳۰۰ میلیارد متر مکعب تبخیر سالانه است؛ یعنی ۷۰ درصد آبی که به کشور وارد می‌شود. این در حالی است که 5/85 درصد پهنه کشور را مناطق خشک و بیابانی تشکیل داده‌اند.
چندی قبل «شاهرخ شجری» رئیس بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس در گفت‌وگو با «ایرنا» تاکید کرد: میزان بارندگی ایران کمتر از یک سوم متوسط بارندگی جهان است و متاسفانه متوسط تبخیر سالانه ایران نیز سه برابر متوسط تبخیر جهانی است.
این در حالی است که طبق آمارها، متوسط میزان بارندگی سالانه جهان حدود 850 میلیمتر و این مقدار در ایران برابر با 250 میلیمتر و چیزی کمتر از یک سوم متوسط میزان بارندگی سالانه جهان است.
در چنین شرایطی ما با تکیه بر دانش بتن ۱۵۲ سد در کشورمان ساخته‌ایم که آب قابل توجهی را پشت آنها محصور می‌کنیم و عملا آن را در معرض آن شرایط اقلیمی گرم و خشک قرار می‌دهیم تا «خورشیدخانم» آنها را تبخیر کند.
علاوه بر این ما در ایران بدون توجه به شرایط اقلیمی و بدون تکیه بر برنامه‌های استراتژیک در حوزه آب اقدام به حفر چاه کرده ایم. این اقدام در حالی صورت گرفته است که از سفره‌های زیرزمینی به «ذخیره احتیاطی ملل» یاد می‌شود و عملا این فرصت را در معرض تاراج قرار داده‌ایم. آن هم با توسعه کشاورزی که هیچ راندمان و بهره‌وری مناسبی ندارد. برای آنکه بهتر این موضوع را درک کنیم و بیشتر لمسش کنیم بد نیست آمار حفر چاه را در کشور
مرور کنیم.
در آخرین روز تیرماه امسال «محمد حاج‌رسولی‌ها»، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران در نشستی خبری از میزان حفر چاه و مقایسه آن در دهه‌های اخیر خبر داد. براساس آمار این مقام مسوول در سال ۶۳ و ۶۴ مجموع چاه‌های حفر شده در ایران ۱۶۴ هزار حلقه چاه بود با ۲۴ میلیارد مترمکعب برداشت سالانه که این رقم اکنون به ۷۶۰ هزار حلقه چاه با ۴۸ میلیارد مترمکعب برداشت رسیده است.
این در حالی است که به گفته این مقام مسوول در طول ۷ سال خشکسالی کشور، افزایش تولید آب داشتیم اما افزایش بهره وری نداشتیم.
از سوی دیگر مطابق آمار موجود در سال 1383، تعداد 211 دشت از 609 دشت کشور یعنی(34 درصد) از سوی شرکت‌های آب منطقه‌ای استان‌ها ممنوعه اعلام شده است. این آمار در سال 1390 به 290 دشت ممنوعه یعنی (47 درصد) افزایش یافته که این موضوع در حقیقت شدت بحران منابع آبی را در کشور نشان می‌دهد. بر‌اساس آمار وزارت نیرو، متوسط سهم برداشت از منابع آب زیرزمینی نسبت به کل منابع آبی در کل کشور برابر با 55 درصد است که این نسبت در بعضی از استان‌های کشور بالاتر است، از جمله در استان فارس این سهم برابر با 75 درصد است.
تغییر در طبیعت با انتقال آب
در سال‌های اخیر، ایرانیان کاری عجیب و غریب را هم انجام داده‌اند؛ آنچه از آن به‌عنوان «انتقال آب بین حوزه‌ای» یاد می‌شود. برای مثال آب کارون را به قم و اصفهان انتقال داده‌ایم. آب به یزد برده‌ایم و خلاصه هرجا از لحاظ برنامه‌ریزی استراتژیک کم آورده‌ایم و مطالعه‌نکرده کاری را آغاز کرده‌ایم و جمعیت و صنعت را توسعه داده‌ایم برای جبران آن به سراغ انتقال آب رفته‌ایم. اگر دولت نهم و دهم استمرار می‌یافت، چه بسا از دریای خزر که خود دریاچه‌ای محدود است آب را به کویر انتقال می‌دادیم تا استان سمنان از برکت مدیریت این‌چنینی بهره‌مند شود! حتی با شروع دولت تدبیر و امید، زمزمه انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه هم شنیده می‌شد.
در ماه‌های اخیر که بحث انتقال آب بین حوزه‌ای بیشتر و بیشتر مورد انتقاد قرار گرفته و مطالبات اجتماعی تحت عنوان «نجات کارون»، «نجات زاینده‌رود» و نظایر آن شکل گرفته و حتی زنجیره‌های انسانی برای توجه بیشتر ایجاد شده، دکتر «معصومه ابتکار» معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم در این مورد اظهارنظرکرده است. او در صفحه شخصی خود نوشته است: اولویت ما در کشور اصلاح روش آبیاری،کاشت محصولات کم آب‌بر، کاهش مصرف آب و بازگشت آب به دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه‌ها است.
این می‌تواند معنای دیگری هم داشته باشد و آن اینکه ما سهم طبیعت را از طبیعت گرفته‌ایم و به مناطقی که اقلیم آن متناسب با توسعه و افزایش جمعیت و توسعه صنعت نبوده برده‌ایم. عملا این آب سبب شده اکوسیستم‌های طبیعی را برهم بزنیم، کما اینکه ما در سیستان آب را به زحمت استحصال می‌کنیم و برای آب رودخانه هیرمند برنامه انباشت در چاه‌نیمه‌ها را تدارک دیده‌ایم؛ اما قطره‌ای از این آب برای حفظ تالاب هامون تا‌کنون به کار نیامده و صرفا به افزایش جمعیت در زاهدان و شهرهایی که ظرفیت جمعیت‌پذیری نداشته‌اند منجر شده است.
پیشینه‌ای که هنوز درخشان است
قنات‌های ایران شهره عام و خاص بوده‌اند. سیستمی زیرزمینی برای انتقال آب که دست‌کم اگر باعث نشست آب به درون زمین می‌شدند آب را به سفره‌های زیرزمینی می‌رساندند نه اینکه به تبخیر آن کمک کنند. حالا در ایران با وجود لوله‌های فلزی، فارسیتی، انواعی از پلاستیک و سازه‌های بتنی فقط خبر از تخریب قنات‌ها شنیده می‌شود. در حالی که گفته می‌شود هنوز هم با احیای قنات‌ها می‌توان به احیای زندگی در این شرایط گرم و خشک پرداخت.
از سوی دیگر قنات‌های ما پتانسیل علمی و گردشگری دارند که می‌توانند برای مناطقی که هنوز از این سیستم قدیمی بهره‌مندند ایجاد درآمد و توجه کنند.
در ایران در حال حاضر ۳۴ هزارحلقه قنات وجود دارد. عمیق‌ترین قنات ایران، قنات قصبه‌ گناباد است که مادر چاه آن ۳۵۰ متر عمق دارد و حتی زلزله‌های بزرگ نیز تاکنون به آن آسیبی نرسانده است.
طولانی‌ترین قنات ایران قنات «زارچ» یزد با طول ١٠٠ کیلومتر و تعداد آن ۲هزار و ۱۱۵ حلقه چاه است.
پرآب‌ترین قنات ایران، قنات «اکبرآباد» فسا در استان فارس است.
عجیب‌ترین قنات ایران قنات دوطبقه‌ «مون» اردستان است که حدود ٨٠٠ سال پیش احداث شده است. این قنات چاه‌های مشترک ولی مادر چاه‌ها و مظهر متفاوت دارد.
در پایتخت نیز قنات‌ها نقش محوری در آبرسانی داشته‌اند، اما هیولایی که اینک یک ابرشهر شده است و از تهران قدیم کمتر نشانه‌ای را در خود حفظ کرده قنات‌های این منطقه را هم بلعیده است. قنات‌های تهران و ری که دشت ورامین را آبیاری می‌کردند تا ٣٠ سال قبل جزو پرآب‌ترین قنات‌های دنیا بودند ولی در ٢٠ سال گذشته به دلیل تخریب مادر چاه‌ها و عدم لایروبی از رونق افتاده‌اند.
خالی آب در آمایش سرزمین
یکی از مشکلاتی که از مرور آنچه در مطالب بالا داشتیم می‌توان به آن اشاره کرد غیبت ارزیابی‌های مرتبط با آب در برنامه‌ریزی‌های کلان کشور و چشم‌اندازهای بلندمدت ایران بوده است.
محمد حاج‌رسولی‌ها مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران درخصوص مشکلات عدم طرح آمایش سرزمین گفته است: عدم توجه به آب در آمایش سرزمین یکی از مشکلات بوده به‌طوری که بدون توجه به اینکه صنایع آب‌بر باید در نقاطی ایجاد شوند که آب مورد نیاز آنها وجود داشته باشد، صنایع را در نقاط مختلف کشور گسترده کردیم و بدون توجه به ظرفیت هر منطقه انواع کشت را توسعه دادیم.
اگر بخواهیم به آنچه حاج‌رسولی‌ها گفته است توجه کنیم باید به موضوع ساخت و توسعه شرکت‌های تولید فولاد در کشور اشاره کنیم کما اینکه شرکت ذوب‌آهن اصفهان و فولاد مبارکه در استان اصفهان و در نزدیکی‌های زاینده‌رودی قرار دارند که اینک با خشک شدن مواجه شده است.
در همین حال با توسعه و برداشت از معدن گل‌گهر سیرجان عملا تامین آب مورد نیاز این صنعت از طریق خرید آب چاه‌های کشاورزی منطقه عملیاتی شده است که مشخص نیست ارزیابی زیست‌محیطی داشته است یا نه. همچنین توسعه فولاد در خراسان رضوی که یکی از سه استان بحرانی کشور در زمینه کم‌آبی است بدون توجیه می‌نماید. این در حالی است که در سال‌های اخیر توسعه پتروشیمی نیز به صنایع فولاد افزوده شده و زوجی آب‌بر را در صنعت شکل داده‌اند.
حاج‌رسولی‌ها با بیان اینکه جانمایی احداث صنایع در کشور نامناسب بوده، افزود: صنایع آب بر مثل پتروشیمی‌ها باید در سواحل ایجاد شوند اما در کل کشور گسترده شده‌اند.
حاج‌رسولی‌ها با بیان اینکه باید در برداشت چاه‌های آب در حوزه دریاچه ارومیه کنتور هوشمند نصب شود، گفت: نصب کنتور هوشمند با هزینه مشترک در بخش کشاورزی اجرایی نیست و نمی‌توان کشاورز را مجبور کرد که ۵ میلیون تومان هزینه کند تا کنتور هوشمند نصب کند بنابراین باید قانون را بازنگری کنیم.
حاج‌رسولی‌ها با اشاره به مشکلات اقتصاد آب گفت: قبلا به وزارت نیرو اجازه صحبت در مورد اقتصاد آب هم نمی‌دادند. اما اکنون فضا باز شده که بتوانیم روی این مساله بحث کنیم.
بازگشت به سابقه ایرانیان
چه بپذیریم و چه مثل بسیاری از مسوولان کشور پیش‌بینی ناسا را در مورد ۳ دهه خشکسالی پیش رو را تکذیب کنیم نمی‌توانیم از تغییرات اقلیمی چشم بپوشانیم. موضوع گرم شدن زمین هم هست. با نگاهی به سال‌های اخیر می‌توانیم به یک حساب دو دوتا چهارتای ملموس برسیم. اگر ساکن تهرانید در یک دهه اخیر چندبار شاهد بارش برف سنگین در تهران بوده‌اید؟ اوضاع اقلیمی رو به گرم شدن دارد ولی رو به ترسالی و سردشدن ندارد. بنابراین چاره‌ای نداریم ببینیم آن سال‌هایی که ایرانیان نه نفت داشتند و نه فولاد و نه پتروشیمی چگونه این مرز و بوم را آباد کردند؟