هفته‌ای که گذشت، گلچین‌ روزگار گلی دیگر از معدود بازماندگان برنامه «گلها» را از بوستان موسیقی چید. نادر گلچین از خوانندگان صاحب سبک ولی مهجور در سال‌های اخیر، به کاروان استادان صاحب‌نامی پیوست که نوای ساز و صدای آوازشان، لذتی همراه با حسرت برای خیل علاقه‌مندان به موسیقی به یادگار گذاشته‌اند؛ حسرتی ناشی از بی‌بدیلی این هنرمندان و نگرانی از نبود جایگزینی همتراز با آنان. نادر گلچین ۸۱ سال پیش در رشت به‌دنیا آمد. موسیقی را از کودکی فرا گرفت و تنها ۱۲ سال داشت که در رادیو با هنرمندان گیلانی به اجرای برنامه پرداخت. همزمان با موسیقی در نوجوانی به تئاتر علاقه‌مند شد و علاوه بر خواندن،‌ در نمایش‌هایی در زادگاهش بازی کرد. اجرای همین نمایش‌ها از او چهر‌ه‌ای فرهنگی ساخت و وی را با ادبیات بیشتر مانوس کرد آنچنان که سال‌ها بعد در این زمینه زبانزد هنرمندان شد. فریدون شهبازیان درباره او گفته است: «گلچین آنقدر محفوظات و سواد ادبیات بالایی داشت که هیچ گاه نیاز نداشتم درباره شعر با او صحبت کنم.»

مهاجرت گلچین به تهران در سال ۱۳۳۹ نقطه عطفی در زندگی هنری او محسوب می‌شود چرا که فعالیت با اداره هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر سرآغازی برای حضور در برنامه گل‌ها و در پی آن مقدمه‌ای برای همکاری با برجسته‌ترین هنرمندان کشور چون فرامرز پایور، منصور صارمی، پرویز یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، علی‌اصغر بهاری، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فضل‌الله توکل و منصور نریمان را برای وی فراهم کرد. نادر گلچین با اینکه در دهه نخست پس از انقلاب کم‌لطفی‌هایی دید که او را واداشت عملا از چرخه فعالیت موسیقی کناره‌گیری کند، کارنامه پرباری از خود به‌جا گذاشته است. وی در طول فعالیت‌های هنری خود، بیش از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد که برخی از آنها جزو جاودانه‌های موسیقی ایرانی به‌شمار می‌رود و در حافظه علاقه‌مندان چندین نسل ثبت شده است. از میان آثاری از این دست می‌توان به یوسف گم‌گشته، ناوک مژگان، قصه شهر عشق، مسبب، من دیگه بچه نمی‌شم و آلبوم‌های گریز، نفس باد صبا و زلف بنفشه اشاره کرد.

تحریرهای شمرده، استفاده درست و شناخت واقع‌بینانه از محدوده صدایش به این ویژگی منجر شد که از تمامی ظرفیت‌های حنجره‌اش بهره ببرد. همچنین تسلط وی بر تلفیق شعر و موسیقی باعث می‌شد اشعار را با شمردگی و متانتی خاص ادا کند. صدیق تعریف، خواننده موسیقی سنتی ایران، درباره سبک موسیقی نادر گلچین گفته است: «نادر گلچین صاحب امضا بود، یعنی شبیه هیچ‌کس نبود، چه خواندنش، چه تکنیکش، چه نوع صدایش. تم و رنگ صدایش.»

هر چند در دهه‌ اخیر مسوولان فرهنگی مهربان‌تر از گذشته با وی رفتار کردند و برای فعالیت مجدد وی فضا مهیا شد ولی گذرعمر و بیماری انگیزه‌ای برای ادامه کار برایش باقی نگذاشت. خود وی با مناعت طبع بدون گله‌گذاری دراین‌باره گفته بود: «من عضوی از وزارت فرهنگ و هنر بودم سالها در این وزارتخانه با ارکسترهای مختلف همکاری داشتم. آن موقع به اقتضای جوانی حس و حال فعالیت در من زیاد بود ولی با نزدیک شدن به ایام پیری خود به خود میل به فعالیت‌های هنری کاهش یافت. در ظاهر این‌طور نشان نمی‌دهم ولی به قول شاعر، بر ظاهر آباد من امید مبند، من خانه ویرانه‌ام از من بگریز»هنرمند برجسته بودن و به انزوا کشیده شدن، باری است که هر دلی طاقت کشیدنش را ندارد مگر آنکه با سیر و سلوک، مسلح به آرامشی فرزانه‌وار باشد. از این‌رو می‌توان نادر گلچین را از نوادر دوران دانست. کامبیز روشن‌روان، موسیقی‌دان در همین زمینه عنوان کرده است: «هیچ‌وقت ندیدم از شرایط نامطلوب موسیقی گله و شکایت کند. او هنرمندی بود که همواره از زیبایی‌ها سخن می‌گفت و دوست داشت هنر موسیقی از این زاویه مورد توجه قرار گیرد.»

گلچین و مرغ سحر

در سال‌های اخیر اغلب جوانان تصنیف «مرغ سحر» را با صدای استاد شجریان شنیده‌اند ولی لازم به یادآوری است که پس از ملوک‌ضرابی‌پیش قمرالملوک وزیری که نخستین خوانندگان این سروده ملک‌الشعرای بهار بودند، نادر گلچین پس از گذر ایام سومین خواننده‌ای بود که آن را ضبط و اجرا کرد؛ به نحوی که می‌توان او را زنده‌کننده دوباره این تصنیف دانست. استاد حسن کسایی نوازنده برجسته نی سال‌ها بعد ضمن ارسال تقدیرنامه‌ای برای نادر گلچین، نشان «مرغ طلایی» را به دلیل برترین اجرای تصنیف جاودانه «مرغ سحر» به وی اهدا کرد. کسایی در متن این تقدیرنامه نوشته بود: «از مجموعه ترانه‌هایی که در عمر ۸۱ ساله خود شنیده‌ام، شعر و آهنگ مرغ سحر ساخته مرتضی نی داود و سروده ملک‌الشعرا بهار با تنظیم فرامرز پایور و صدای نادر گلچین، نه تنها سرآمد بوده که کلام موثر بهار، زنگ دل می‌زداید و برای زخم دل، مرهمی است بی‌نظیر. «مرغ سحر» داستان خستگی و ناله‌اش قصه‌های بی‌پایان ماست.» پس بی‌دلیل نیست که خیل علاقه‌مندانش در بدرقه‌ او به خانه ابدی‌اش این تصنیف را همراه با هنرمندان با هم زمزمه کردند.