بررسی وضعیت اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز

گروه گزارش- عرفان مردانی، دانش آموخته اقتصاد و کارشناس اقتصاد سیاسی است که با انتقاد از فقیر بودن منابع اقتصاد سیاسی در ایران؛ به بررسی مفاهیم و شاخص‌های اقتصاد سیاسی در ایران پس از انقلاب پرداخت و در سخنرانی خود راهبردها و ظرفیت‌های موجود کشور برای توسعه پایدار را بر مبنای اقتصاد سیاسی تحلیل کرد. وی با تعریف مفاهیم کلیدی چون اقتصاد، سیاست، توسعه و اقتصاد سیاسی به تشریح ادبیات بحث پرداخت و گفت: شاه کلید تعریف اقتصاد سیاسی آنست که «اقتصاد سیاسی برون داد سیاست بر اقتصاد است؛ به مناسبات بین افراد، دولت، حکومت و بنگاه‌های اقتصادی در فرآیندهای تولید و توزیع می‌پردازد». وی با بیان اینکه در اقتصاد دونگاه هنجاری و اثباتی وجود دارد افزود: اقتصاد دستوری همواره مزاحم رشد و توسعه بوده و یکی از عواملی که به لحاظ تاریخی در اقتصاد ایران سیاست‌گذاران را به سمت اقتصادی دستوری هل داده موردی از جنس اقتصاد سیاسی بوده است.

مردانی از خالی بودن مفهوم عمیق اقتصاد سیاسی در منابع فارسی و از جمله در دانشگاه‌های کشور انتقاد کرد و گفت: همواره سه سطح تحلیلی در اقتصاد وجود دارد که هر کدام از اقتصاددانان متعلق به سطحی خاص محسوب می‌شوند و اینکه می‌بینید هیچ دو اقتصاددانی تحلیل یکسان از موضوعات ارائه نمی‌دهند به دلیل تفاوت سطح تحلیلی ایشان است. سطح اول اقتصاد خرد، قدیمی ترین موضوع اقتصادی است که در تحلیل رفتار بنگاه‌های کوچک می‌توان از آن استفاده‌کرد. سطح دوم اقتصاد کلان و سطح سوم اقتصادتوسعه خوانده می‌شود که اگردر سطوح اول و دوم- خرد و کلان-تحلیل و راهکار نداشته باشید و مسایل اقتصادی را نتوانید با متغیرها و شاخص‌های خرد و کلان تحلیل کنید، از ادبیات اقتصاد توسعه استفاده می‌شود.

وی جهت ورود مناسب به موضوع، به توضیح نحله های سیاسی مختلف در عرصه خرد و کلان پرداخت و عوامل تاثیر گذار بر اقتصاد را به دو دسته برون زا و درون زا تقسیم نمود و مؤلفه‎های هر دو دسته را تبیین کرد و افزود: در راستای مفهوم اقتصاد سیاسی توسعه، دولت را به دوگونه با دسترسی محدود و باز در نظر گرفت و شرایط کنونی ایران را در این دسته بندی کاوید. به گفته این کارشناس اقتصادی در سطح کلان چندین متغیر اساسی و مهم وجود دارد: رشداقتصادی، بیکاری و تورم که عمدتا در سطح کلان تحلیل و استفاده می‌شوند و درگیری اصلی بین اقتصاددانان نحوه بکارگیری همین متغیرها و تفاوت در سطوح تحلیلی آنهاست. اقتصاددانان مستقر در بدنه دولت عمدتا از طیف دوم بوده و از طریق بکارگیری شاخص‎های اقتصاد کلان؛ مسایل اقتصادی را برنامه‏ریزی و تحلیل می‌کنند.

مردانی از تابع تولید ملی سخن به میان‌ آورد که متغیرهایی مانند حجم منابع اقتصادی در اختیار همچون سرمایه، فنّاوری و ...حجم تولید را معین می‌کنند و افزایش هرکدام می‌تواند تولید را افزایش‌دهد، اما از زاویه اقتصاد سیاسی، مسئله این‌گونه قابل‌تحلیل نیست وباید دید که ورود چه منابعی با منافع چه کسانی سازگار است و چرا؟ عضو شورای مرکزی سازمان عدالت و آزادی تصریح کرد: زمانی که دولت یازدهم تصدی امور اقتصادی را در دست‌گرفت با تورم بالایی مواجه بود، تحریم و اثرات زیانبار تصمیمات نادرست اقتصادی تا سفره‏های خالی مردم پیش آمده بود. از این رو دولت به کنترل تورم پرداخت تا سرانجام به نرخ تک رقمی تورم رسید. این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: مطابق قاعده اقتصادی هرگاه نرخ بهره افزایش یابد، سرمایه‌گذاری افت می‌کند یا برعکس. درحال حاضر نرخ بهره کاهش پیدا کرده اما اینکه چرا اکنون با وجود کاهش نرخ بهره از سوی دولت و بانک مرکزی سرمایه‏گذاری افزایش پیدا نکرد، سوالی است که اقتصاددانان کلان، پاسخ درستی برای آن ندارند. بنابراین علت جویی رابطه کنونی بین نرخ بهره و سرمایه‌گذاری براساس اقتصاد کلان جواب نمی‌دهد وتحلیل اقتصاد به ناگزیر باید از مسیر توسعه بگذرد.

مشاور معاونت اقتصادی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به تاریخچه شکل‌گیری و نظریات نئوکلاسیک‌ها اشاره کرد و درخصوص مشکلات پیش روی اقتصاد متعارف افزود: اقتصاد متعارف، دولت را برون‌زا فرض می‌کرد، درحالی‌که برای رفتار دولت باید مدلی تعریف شود و درون‌زا -یا حداقل بخشی از آن درون‌زا- تفسیر شود. علاوه بر این، جریان متعارف نوسان مازاد عرضه و مازاد تقاضا را باعث تصفیه بازار می‌دانست، درحالی‌که نیروهایی موجودند که از تصفیه بازار جلوگیری می‌کنند. سومین موضوع اما آن بود که اقتصاددانان متعارف فرض می‌کردند همه از عملکرد آزاد مکانیسم قیمت‌ها منتفع می‌شوند، درحالی‌که در دنیای واقعی این‌گونه نیست. مجموعه این دلایل باعث شد که اقتصاد سیاسی نئوکلاسیک ظهور یابد و با توجه به آن تحولات تعیین زاویه نگاه به اقتصاد ایران اهمیت دارد.

مردانی از سطوح چهارگانه توسعه به عنوان یک سطح تحلیل یادکرد و در بحث توسعه نیز چهار مرتبه رشد خام، رشد پیچیده، تحول فکری، تحول رفتاری را مدنظر قرار داد. نکته ویژه سخنرانی وی، بیان مصادیق عینی و همچنین دادن ارجاعات مختلف به شاخص های گوناگون در دولت های پس از انقلاب بود و با ترسیم نمودار تداخل سیاست در اقتصاد، وضعیت اضطراب انگیز و روزگار تلخ اقتصاد ایران را به شکل کاملی تشریح کرد. وی بیان‌داشت: اکنون در یکی از حساس‌ترین دوره‌های گذار بعد از مشروطیت به سر می‌بریم؛ شاید تنها دوره‌ای باشد که همزمان با چهار گذار روبه‌رو هستیم. تقاطع چهار گذار درونی و بیرونی برای اولین بار در کشور و در فرآیند توسعه اتفاق افتاده است: گذار بین نسلی، گذار از جامعه سنتی به مدرن، گذار از عصر صنعتی به عصر انفورماتیک وگذار انرژی از فسیلی به غیرفسیلی که این کارشناس حوزه اقتصاد سیاسی با طرح آنها افزود: قبل از اینکه دیگر مولفه‌های اقتصادی و اجتماعی برای توسعه را دخالت دهیم، باید ببینیم در کجای فرآیند توسعه واقع شده‌ایم؟

مردانی تاکید کرد که توسعه دو بعد و چهار سطح دارد: بعد اول بعد اقتصادی، رفاهی و مادی است که اصطلاحاً جامعه‌شناسان به آن مدرنیزاسیون- نوسازی-می‌گویند؛ بعد دوم، فکری، فرهنگی و رفتاری است که تحولات در فرهنگ، فکر و رفتار را مدنظر دارد که جامعه‌شناسان به آن مدرنیته یا نوگرایی می‌گویند. همچنین چهار سطح توسعه شامل رشد خام، رشد پیچیده، تحول فکری و تحول رفتاری است. وی درخصوص عقاید نهادگرایان گفت نوسان جاری اقتصاد مانند نوسانات قیمت‌های نسبی، نوسان بیکاری ناشی از عدم‌کفایت تقاضا و به‌طورکلی متغیرهای جاری یک‌ساله را با همین دیدگاه فردگرایی بازارگرایانه می‌توان به‌خوبی تبیین کرد. ولی اگر دید بلندمدت و ساختاری شد، دیگر این دیدگاه پاسخگو نیست. درواقع نهادگرایی تلاش برای توضیح متغیرهای ساختاری و تاریخی است.

به گفته این کارشناس اقتصادی اندیشمندانی مثل بوکانان در نظریه انتخاب عمومی یا اولسون در نظریه انتخاب جمعی یا نورث در نظریه تاریخی- نهادی، از دل اقتصاددانان نئوکلاسیک بیرون آمدند. آنان معتقدند اقتصاد نئوکلاسیکی چند نکته را به‌عنوان پیش‌فرض قلمداد می‌کند که باعث می‌شود نتواند مسئله اصلی را درک کند. مردانی باور دارد نهادگرایان جدید معتقدند این سه پیش‌فرض غلط است و واقعیت ندارد. به همین دلیل مجبوریم اقتصاد سیاسی نئوکلاسیکی را بسازیم که این خود را در نظریه‌هایی مثل رانت جویی بوکانان، انتخاب جمعی اولسون یا نظریه نورث نشان می‌دهد.

وی همچنین تاکیدکرد: مطابق نظریه نورث اگر در کشوری نظامیان بخواهند قدرت سیاسی را در اختیار بگیرند و توزیع دوباره قدرت برقرار شود،‌ سیستم به یک پله قبل از خود برمی‌گردد. نورث چندین بار تأکید می‌کند که مسئله اصلی برای تحقق توسعه، مهار خشونت است ونباید کاری کرد که خشونت از کنترل خارج شود چراکه تمام دستاوردهای توسعه بر باد خواهد رفت. چرا که نورث معتقد است برای جلوگیری از استفاده گروه‌ها از خشونت، آن‌ها را در رانت‌های موجود شریک کنید تا حفظ وضع موجود فقط آرمانی نبوده و منفعت هم داشته باشد. این گروه‌ها با شراکت در سهم سعی می‌کنند بازی را به هم نزنند. اگر کسی با حس حذف شدن بخواهد بازی به هم بزند باید خود را برای دور بعدی خشونت آماده کنید. این توصیه نورث البته محافظه‌کارانه است.

او خطاب به روشنفکران می‌گوید: مسئله اصلی شما تبدیل نظام دسترسی محدود به دسترسی بازنیست، بلکه توسعه یافتن در چارچوب همین دسترسی محدود است. اگر این مساله را محقق کنید، دسترسی باز به دست خواهد آمد. ولی برای انجام این کار باید خشونت را کنترل کنید. علاوه بر آن هرچه تعداد شرکا بیشتر شود و قواعد بازی بهتر تعریف شود کشور بیشتر تثبیت خواهد شد. وی در بخشی دیگر از سخنان خود در تقسیم بندی راهبردهای سه گانه توسعه سیاسی اظهارداشت:اولین راهبرد افزایش مشارکت مطابق مدل فرانسوی است که یک‌دفعه همه جامعه را وارد عرصه تصمیم‌گیری سیاسی می‌کند. دوم، قانونمند کردن و گسترش رقابت، که مدلی انگلیسی است ودر ابتدا بین نخبگان و سرآمدان قواعد بازی تعریف می‌شود، تقسیم‌کار صورت می‌گیرد و سپس به‌تدریج بدنه جامعه را وارد مشارکت می‌کند. سوم هم ترکیب دو راهبرد قبلی به‌صورت توأمان است. به گفته مشاور معاون وزیرکار، حرف نورث این است که توسعه اقتصادی را باید از طریق مدل انگلیسی توسعه سیاسی به دست آورد. یعنی اول تثبیت کنید، رقابت قانونمند بین سرآمدان به وجود بیاورید یا به عبارتی حاکمیت دوگانه را کارکردی کنید.

عرفان مردانی در پایان با بیان اینکه بنابر تعاریف اقتصاد سیاسی ما هنوز در چارچوب یک نظام با دسترسی محدود بالغ هستیم، گفت: ما کاملاً مستعد برگشت به مراحل پایین‌تر هستیم؛ چرا که به تفکیک جزیی بین حوزه اقتصاد و سیاست رسیده‌ایم. ولی در عمل خیلی به آن پایبند نیستیم. کارشناس حوزه اقتصاد سیاسی تاکیدکرد: اگرچه دولتی با منطق اقتصادی، تصمیم‌گیری اقتصادی می‌کند اما دولتی دیگر ممکن است دقیقاً با منطق سیاسی، تصمیم‌گیری اقتصادی ‌کند و درهر صورت این حوزه‌ها باید تفکیک شوند. ولی ما در حوزه اقتصادی این مسایل را تفکیک نکردیم؛ همچنان که بخشی از منابع ما از قبل توزیع‌شده و برسر بخشی دیگر رقابت وجود دارد.