رابطه میان کاملگرایی و خجالت چیست؟
خجالت یکی از ویژگیهای شخصیتی درون هر فرد است که در افراد درونگرا بسیار بیشتر از افراد برونگرا دیده میشود؛ و این حالت اگر از حد فراتر برود و از حالت حیا خارج شود تبدیل به شرم میشود، بنابراین خجالت گستردهتر از شرم و حیا است و میتوانیم آن را به دو بخش مثبت و منفی تقسیم کنیم. حیا احساسی مثبت است که موجب میشود افراد حریم و پاکی خود را حفظ کنند و فردی را که حیا دارد با حیا مینامیم. شرم احساسی منفی است که از اشتباهات یا فکر «اشتباهی بودن» میآید و کسی را که شرم دارد شرمنده یا شرمسار میخوانیم.
خجالت یکی از ویژگیهای شخصیتی درون هر فرد است که در افراد درونگرا بسیار بیشتر از افراد برونگرا دیده میشود؛ و این حالت اگر از حد فراتر برود و از حالت حیا خارج شود تبدیل به شرم میشود، بنابراین خجالت گستردهتر از شرم و حیا است و میتوانیم آن را به دو بخش مثبت و منفی تقسیم کنیم. حیا احساسی مثبت است که موجب میشود افراد حریم و پاکی خود را حفظ کنند و فردی را که حیا دارد با حیا مینامیم. شرم احساسی منفی است که از اشتباهات یا فکر «اشتباهی بودن» میآید و کسی را که شرم دارد شرمنده یا شرمسار میخوانیم. در این مقاله منظور از فرد خجالتی، فردی است که شرم دارد.
از چه زمانی خجالتی میشویم؟
گذشته از اینکه بخشی از خجالتی بودن درون هر انسانی وجود دارد، افراد از دوران کودکی و تحت تربیت خانوادگی و اجتماع خود خجالت را یاد میگیرند. هر چه موارد بیشتری برای پنهان کاری یا تظاهر، بایدها و نبایدهای عصبی بیشتر و چارچوبهای ناسالم بیشتری در خانواده یا جامعه فرد باشد، وی با شرم و حیای بیشتری بزرگ میشود.
از طرفی دیگر، افرادی که با خجالت مسموم یا شرم بزرگ میشوند، افرادی هستند که احساسات منفیای نسبت به خود و داشتههای خود دارند و دائما در حال پوشاندن بخشهایی از وجود خود و اطرافیان یا زندگیشان هستند. شرم انسان را به پنهان کاری دعوت میکند و پنهان کاری استرس و افسردگی را در فرد تقویت مینماید. افرادی که در کودکی شرم و خجالت مسموم را یاد میگیرند، پنهان کاری را نیز همراه با آن آموزش میبینند و در آینده خود سانسورگران حرفهای میشوند. این افراد به تدریج تبدیل به فردی «کامل گرا» میشوند. بنابراین، اصولا انسانهای خیلی خجالتی و شرمنده انسانهایی کامل گرا نیز هستند.
اگر خجالتی هستید پس کاملگرا هم هستید زیرا افراد خجالتی غالبا دید عیبجو و شرمساری نسبت به بسیاری از موارد، حتی طبیعی ترین موارد انسانی مانند اعضای بدن، صدا، ظاهر، رفتار و... دارند و سعی میکنند که آنها را پنهان کرده و همیشه (به نظر خود) خوب و کامل به نظر بیایند، هر چند که غالبا در حالتی از رنج زندگی میکنند. اگر کاملگرا هستید بدانید که در پس این کامل گرایی، شرم پنهان شده است.
افراد خجالتی غالبا یک چارچوب برای خود تعیین میکنند و باورشان بر این است که خود یا دیگران اگر طبق آن چارچوب باشند که خوب است، اما اگر مثل آن چارچوب ایدهآل نباشند بنابراین ناقص هستند، یا باید خود را پنهان کنند یا باید کاری کنند که کامل به نظر بیایند.
آنها غالبا از داشتههای خود خجالت میکشند و گمان میکنند که تمام مردم دنیا ایستادهاند و آنها را تماشا میکنند تا عیب و ایرادی در آنها پیدا کنند. آنچه خجالتیها باید یاد بگیرند این است که «هیچ کسی در هیچ جای دنیا نه وقت آن را دارد و نه علاقهای که تمام زندگی خود را صرف نگاه کردن و توجه به شما کند. مردم دنیا به کار خود مشغولند و شما را نگاه نمیکنند، پس شما هم کار خود را انجام دهید.»
افراد خجالتی از اینکه بد، زشت، ناکافی و پذیرفته نشدنی باشند هراس دارند. بنابراین، ریشههایی از اختلال مهر طلبی را نیز میتوان در آنها پیدا کرد. این افراد باید بیاموزند که «در هر انسانی چیزی هست که خوشایند نیست و در هر انسانی ویژگیهایی هست که برای عدهای مطلوب و خواستنی محسوب میشود، اما از آن مهمتر این است که قرار نیست ما برای دیگران و طبق نظر دیگران زندگی کنیم. هرطور که زندگی کنیم همیشه یک عده از ما انتقاد میکنند و عدهای دیگر ما را تحسین میکنند و نظر هیچیک از آنها لزوما درست یا استاندارد جهانی نیست.» خجالتیها و کاملگراها غالبا از اشتباه کردن میترسند و همین باعث میشود که یا اصلا کاری را انجام ندهند و فرار کنند یا همیشه تمایل داشته باشند کارها را به کامل ترین شکل ممکن انجام دهند. خجالت و شرم در ما دو حالت را بهوجود میآورد:
۱- یا تبدیل به فردی درونگرا و کم رو میشویم.
۲- یا تبدیل به فردی پر سر و صدا اما عصبی و شکننده می شویم.
در هر دو صورت بسیار مهم است که روی بینشهای خجالت آمیز خود کار کرده و آنها را اصلاح کنیم. باید ترس خود از اشتباه کردن، کافی نبودن، پذیرفته نشدن، زشت بودن، کامل نبودن و... را کنار بگذاریم تا از شر شرم در امان بمانیم.
ارسال نظر