بهنام ناصح
عضو گروه فرهنگ و هنر

از قدیم‌الایام بحثی فلسفی و بی‌پایان درباره ماهیت پدیده‌های علمی جدید و تکنولوژی و تاثیر آن بر زندگی، بین اندیشمندان رایج بوده است. عده‌ای به ابزارهای جدیدی که هر روزه به مدد پیشرفت علم به زندگی انسان‌ها راه می‌یابند تنها به چشم وسایلی می‌نگرند که فی‌نفسه فاقد ارزش‌اند و سود یا زیان آن را وابسته به نحوه استفاده از آن می‌دانند و برای تبیین این تفکر به مثال همیشگی «چاقو» در جراحی و آدمکشی متوسل می‌شوند. در مقابل گروهی دیگر چنین دیدگاهی را سطحی‌نگرانه می‌دانند و معتقدند هر وسیله‌ای با خود نیاز، فرهنگ و هنجاریجدید می‌آورد و از این رو در مواجهه با تکنولوژی و ابزار جدید لازم است هوشیارانه‌تر عمل کرد و منتظر تبعات بعدی آن در جامعه بود. با توجه به دیدگاه دوم شاید لازم باشد نگاهی دوباره به گوشی‌های همراه و فناوری‌های جانبی آن انداخت؛ وسایلی که کمتر از یک دهه است به زندگی عموم مردم راه یافته‌اند و گذشته از تبعات مطلوبی که از نظر ثبت ساده وقایع، افزایش سواد بصری عمومی و ایجاد پدیده شهروند خبرنگار ایجاد کرده‌اند، پدیده‌‌‌های نوظهوری چون سلفی گرفتن را نیز در پی خود داشته‌اند؛ پدیده‌ای که نوعی فرهنگ خودشیفتگی، تظاهر و تفاخر را نیز در جامعه رشد داده است. این پدیده این روزها به ویژه در مواجهه افراد با شخصیت‌های شناخته شده، مانند هنرمند و ورزشکاران پا را از عملی غیرمتعارف فراتر گذاشته و به نوعی جنون نزدیک شده، تا آنجا که سلفی‌گرفتن با فرد مشهور، به انداختن عکس با جنازه و خانواده متوفی هم کشیده شده است و فاجعه‌بارتر اینکه گاه خود فاعل این عمل، فردی شناخته شده است! شاید مشاهده چنین اعمالی زنگ خطری باشد برای جامعه و جامعه‌شناسان تا با دقت بیشتری به آن‌چه در دست داریم و آنچه می‌کنیم بنگریم