مردم نباید به درگاه دولت گدایی کنند
سینا قنبرپور دکتر سیدحسن حسینی، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران می‌گوید: «پرداخت یارانه نقدی به شیوه‌ای که در سه‌سال گذشته در کشور ما به اجرا درآمده است، دو پیامد نامناسب اجتماعی داشت که اگر قرار باشد دولت یازدهم این شیوه پرداخت را حذف کند یا دایره شمول آن را به طبقاتی خاص محدود کند باید برای این دو پیامد و رفع آنها برنامه‌ریزی داشته باشد.
پرداخت یارانه دو پیامد منفی و نامناسب داشت که یکی تداوم و افزایش قدرت دولت مرکزی بود و دیگری آسیب‌واردکردن به جایگاه و جوهره انسان‌ها.» گفت‌وگویی که پیش‌روی شما است به شیوه‌ای توجه دارد که می‌تواند یک روش غلط را در یک تا دوسال آینده اصلاح کند که می‌خوانید.
وقتی موضوع هدفمندی یارانه‌ها مطرح شد دولت قبل فقط یک بخش‌هایی از آن را به اجرا درآورد. سوخت و حامل‌های انرژی گران شدند و در مقابل به مردم رقمی ناچیز پرداخت شد. رقم بسیار ناچیزی که در برابر هزینه‌های سرسام‌آور تورم و تزریق پول به جامعه قابل برابری نیست. حال دولت می‌خواهد یارانه‌ها را حذف کند. آیا این کار عاقلانه است؟
پرداخت یارانه نقدی به شیوه‌ای که در سه‌سال گذشته در کشور ما به اجرا درآمده است دو پیامد نامناسب اجتماعی داشت که اگر قرار باشد دولت یازدهم این شیوه پرداخت را حذف کند یا دایره شمول آن را به طبقاتی خاص محدود کند باید برای این دو پیامد و رفع آنها برنامه‌ریزی داشته باشد. پرداخت یارانه دو پیامد منفی و نامناسب داشت که یکی تداوم و افزایش قدرت دولت مرکزی بود و دیگری آسیب‌واردکردن به جایگاه و جوهره انسان‌ها.
ببینید من یک معلم هستم و درآمد بسیاری ندارم که بخواهم بگویم از نظر مالی تامین هستم؛ اما از ابتدای این طرح برای دریافت یارانه ثبت نام نکردم. چرا؟ چون اعتقادم بر این است که ما نباید اجازه دهیم که در مراودات اجتماعی در درگاه دولت‌ها به گدا تبدیل شویم. این موضوع را هم از منظر اقتصادی نگاه نمی‌کنم، بلکه از منظر اقتصاداجتماعی می‌نگرم.
به هر حال یارانه‌ها و پرداخت آنها به مردم سبب شد تا در مردم نوعی انتظار به وجود آید، اما شما می‌گویید این کار سبب شده تا قدرت دولت مرکزی تداوم و افزایش یابد. به عبارت دیگر آیا دولت می‌تواند از چنین خواسته و میلی در خود چشم‌پوشی کند؟
درباره استمرار و افزایش قدرت دولت مرکزی باید بگوییم که چنین برنامه‌هایی و چنین پرداخت‌هایی با مفهوم دولت در معنای مدرنیته و دنیای کنونی تعارض دارد. البته همه حکومت‌ها از دیرباز دوست داشته‌اند که مردم را رعایای خود فرض کنند و تاریخ نیز این را نشان می‌دهد. حال نیز که از به وجود آمدن دولت‌های جدید مدتی گذشته است باز هم ابزارهایی هست که این رعیت ‌بودن را تداوم بخشیده است؛ بنابراین این نوع طرز تفکر عوض نشده است. اگر در این سال‌ها دولت‌ها به اجرای قانون اساسی کشورمان پرداخته بودند و طبق اصول آن برنامه‌ریزی می‌کردند، امکان اشتغال و زندگی شرافتمندانه برای همه مردم فراهم می‌شد. اگر سیاست‌های مناسب به‌کار بسته می‌شد افراد مستقل بار می‌آمدند و روی پای خود می‌ایستادند آن وقت از تعداد نیازمندان هم کاسته می‌شد، اما توزیع پول آدم‌ها را در سطح نیازهای اولیه زندگی نگاه می‌دارد و از پیشرفت آنها به سوی تعالی و ارتقا جلوگیری می‌کند. چنین کاری از خلاقیت فکری و کار و تلاش در آدم‌ها جلوگیری می‌کند. الان ما برنامه‌ای داریم تا در قالب جامعه‌شناسی روستایی مطالعه‌ای در تغییر رفتار و سبک زندگی مردم روستاها بعد از پرداخت یارانه‌ها کار کنیم. چنین رفتاری به تولید در اقتصاد تبدیل نمی‌شود، بلکه به مصرف در اقتصاد تبدیل می‌شود. این نوع پول‌ها که به نوعی بادآورده محسوب می‌شوند صرف تولید نمی‌شوند، بلکه صرف خرید کالاهای بنجل و نامناسبی می‌شوند که بخشی خاص تولید کرده یا وارد شده است.
جامعه ما همان‌طور که گفتید هنوز جامعه سنتی است. هنوز به شیوه‌های قدیمی رفتار می‌کند.
مقایسه وضع موجود با یک جامعه صنعتی توسعه‌یافته مشخصه‌ای را برجسته می‌کند. بگذارید برایتان مثال ملموسی بزنم. رادیو پیام را درنظر بگیرید و تبلیغ‌هایش را گوش کنید. تصور می‌کنید جامعه ما برپایه بلیت بخت‌آزمایی بزرگی روزگار می‌گذراند. یعنی حتی وقتی سخن از تامین کالاهای روزمره و اساسی هم مطرح است همه چیز تحت یک مدل بخت آزمایی ارائه می‌شود. همه از جوایزی سخن می‌گویند که در ازای خرید همان کالاهای اساسی و روزمره ممکن است اعطا شود. عطشی است از درآمدهای یامفت. هیچ‌کس به این فکر نیست که باید کار کند. هیچ‌کس به فکر تولید کردن نیست. به نوعی راحت پول در آوردن، راحت‌طلبی نهادینه شده است. روش‌هایی مثل توزیع نقدی یارانه این نوع راحت‌طلبی را تعمیق کرده است.
ماکس وبر به خوبی شکل‌گیری سرمایه‌داری را براساس تاریخ اروپا توضیح داده است که چگونه طرز نگاه و تلقی آنها از کار سبب شد که کار بیشتر به سرمایه ‌بیشتر منجر شود و چگونه باید این سرمایه به پس‌انداز و پس‌انداز به بازتولید چرخه تولید به دنیای سرمایه‌داری متفاوت از دنیای سنتی و کشاورزی منجر شود.
شما به پیامدهای منفی پرداخت یارانه اشاره کردید. به یک مورد آن اشاره کردید. موضوع مخدوش شدن جوهره انسانی که گفتید به چه معناست؟
پیامد منفی دیگر مخدوش شدن جوهره انسانی است. آنچه ما شاهد آن هستیم این است که صنعتمان درست نیست، مشکل آلودگی هوا دامنگیرمان است. حمل‌و‌نقل و تبعات آن درست نیست. ما جایگاه مناسبی به دست نیاورده‌ایم. در همه امور دوست داریم از طرف یک بزرگ‌تر زیر پر و بالمان گرفته شود. جالب اینجاست که همواره ژاپنی‌ها تاکید می‌کنند ماهیگیری یاد بدهید نه اینکه به دیگران ماهی بدهید. ماهی کوچکی مثل یارانه به مردم دادن مشکلی را حل نمی‌کند. موجودیت انسان مهم است. اینکه انسان اشرف مخلوقات است به خلاقیت‌های او بستگی دارد نه چنین کارهایی. نگاه کنید به شوروی سابق که چگونه ۷۰ سال مردم در صف‌ها منتظر بودند تا نوبتشان شود و سهمی دریافت کنند.
خب یک مساله دیگر این است که بسیاری از مردم این موضوع یعنی پرداخت یارانه‌ها را حق خود می‌دانند. می‌گویند این سهم ما از نفت است و باید به ما پرداخت شود. اگر دولت یارانه را قطع کند چنین تعبیری به وجود می‌آید که این دولت حق ما را خورد؟
مردم با توجه به نیازهایی که به‌صورت روزمره دارند، باید بتوانند آن نیازها را برطرف کنند. دولت، اگر می‌خواهد یارانه را قطع کند باید بتواند جایگزین‌های قابل‌لمسی در چارچوب‌های مشخصی و آن هم نه نقدی ارائه کند. این جایگزین‌ها باید بتواند مردم ما نظیر بازنشسته‌ها و حقوق‌بگیران را خاطرجمع کند که می‌توانند زندگی خود را بدون یارانه بگذرانند و از پس هزینه‌ها برآیند. یکی از مهم‌ترین مشکلات مردم قضیه دارو و درمان است. ببینید مردم چقدر در زمینه دارو و درمان مشکل پیدا کرده‌اند. قیمت‌ها افزایش پیدا کرده است و این توقع هست که دولت مشکلی از مشکلات مردم را برطرف کند. همین الان که سخن از منشور حقوق شهروندی مطرح است این نکته را باید متذکر شوم که اگر قانون اساسی و حداقل‌هایی که در آن آمده به اجرا درآید آن وقت دیگر نیازی نیست که چیزی جداگانه به نام حقوق شهروندی مطرح شود و توقع اضافه هم از دولت ایجاد کند. کافی است قانون اساسی اجرا شود، می‌شود همان مصداق آن ضرب‌المثل که چون ۱۰۰ آمد ۹۰ هم پیش ماست.
دولت اینک می‌خواهد جریانی فرهنگی-رسانه‌ای ایجاد کند تا بتواند جامعه را برای حذف یارانه آماده کند. درواقع چنین کاری که در دولت قبل موجب شد تا نمره مثبتی بین عامه مردم تلقی شود برای این دولت به نمره منفی تبدیل می‌شود.
بله این وضع می‌تواند برای دولت نمره منفی ایجاد کند. در شرایطی که اداره صدا و سیما به دست دولت نیست و آنها هرکاری که می‌خواهند را زمینه‌سازی می‌کنند باید دولت بتواند برنامه‌ریزی‌هایی کند که نارضایتی در حداقل‌های آن باشد. بدیهی است قطع یارانه‌ها عده‌ای را ناراضی می‌کند. باید چنان برنامه‌ریزی شود که پرداخت همه یارانه‌ها به یکباره قطع نشود.
خب اگر قرار باشد یارانه به یکباره قطع نشود باید یارانه برخی از اقشار جامعه قطع شود. آن بخش‌ها چقدر می‌توانند در ایجاد اعتراض و سم‌پاشی‌های ذهنی نقش بازی کنند؟
برای مثال ببینید ایرانیان خارج از ایران هم برای دریافت یارانه ثبت‌نام کرده‌اند. این کار اصلا درست نبوده و نیست. باید رابطه ملت و دولت درست شود.
اعتماد در کوتاه‌مدت به دست نمی‌آید. دولت می‌خواهد از اردیبهشت سال آینده یارانه بخشی از جامعه را قطع کند. چگونه می‌تواند اعتماد مردم را جلب کند تا آنها به جای گرفتن یارانه منتظر نقدینگی نباشند؟
معتقدم می‌توانیم از راهکارهای بیولوژیک استفاده کنیم. ببینید وقتی کسی دچار آنفلوآنزا می‌شود می‌توان با تزریق چند پنی‌سیلین دوره درمان او را کوتاه کرد، اما می‌توان با تجویز یک دوره آنتی‌بیوتیک ظرف چند هفته بیماری را کنترل کرد. این روش سازگارتر است. ممکن است طی چند هفته حس درد ادامه داشته باشد، اما درمان بیماری موثر‌تر است. دولت هم باید از این روش تدریجی استفاده کند. شربت آنتی‌بیوتیک شیرینی به بیمار بدهد بهتر از راهکارهای ضرب‌الاجل است.
عواقب قطع یارانه‌ها آیا می‌تواند به ایجاد جریان‌هایی اعتراضی تبدیل شود. یعنی آیا باید منتظر چنین جریان‌هایی باشیم؟
نارضایتی اجتماعی در هر طبقه‌ای پیش نمی‌آید. در طبقه متوسط جامعه نیازهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برجسته‌تر است. باید توجه داشته باشیم که منظور از طبقه متوسط چه کسانی است. منظورمان نوکیسه‌های جامعه نیست. دغدغه خاطر این طبقه بیشتر فرهنگی است. بنابراین دولت می‌تواند با یک برنامه‌ریزی خوب مسیری را پیش پای مردم و خود بگذارد که رفتار نامناسبی که در دولت قبل مطرح شده اصلاح شود.
شما به یکی، دو مورد از مشوق‌ها نظیر بهبود وضع دارو و بهداشت یا مشوق‌هایی برای تامین کالاهای اساسی برای کارکنان اشاره کردید. چه مشوق‌های دیگری می‌تواند برای حذف یارانه‌ها موثر افتد؟
بهترین کار این است که دولت برنامه‌ای یک تا دوساله بریزد. بدین ترتیب هنوز تا پایان دوره ۴ ساله خود فرصت دارد و این‌گونه نمی‌شود که رقیب‌ سیاسی بخواهد از ناکامی‌های دولت سود ببرد. مهم‌ترین کار این است که موضوع اشتغال را حل کند. وقتی موضوع اشتغال حل شود خانواده‌ها مشکلاتشان حل می‌شود، جوانان مشکلاتشان حل می‌شود و این با خود آرامش می‌آورد. این کار نیز با سرمایه‌داخل کشور قابل‌حل نیست و به شدت نیازمند تعامل با کشورهای دیگر است. رابطه با بیرون و دنیای بیرون می‌تواند بازار اشتغال را بهبود ببخشد.