تاکید برتعادل کار‌- زندگی می‌تواند طاقت‌فرسا باشد

مترجم: زهرا ‌علی‌پور

در مورد مزایای برقراری تعادل میان کار و زندگی بسیار صحبت شده است. به لحاظ تئوریک، این تعادل به شرکت‌ها کمک می‌کند، چرا که کارکنان با آسودگی خیال به وظایفشان رسیدگی می‌کنند. از سوی دیگر موافقان بر این عقیده‌اند که زمانی که این تعادل برقرار نباشد، اضطراب و خستگی بر کارکنان غلبه کرده و کارآیی کاهش می‌یابد. به نظر منطقی می‌رسد، این‌طور نیست؟ اما باید بگوییم که ممکن است این‌طور نباشد. طبق تحقیقات جدید، تاکید بر بهبود این تعادل می‌تواند اوضاع را بدتر کند. بنابر پدیده‌ای که روان‌شناسان «انتقال نقش شناختی» می‌نامند، تمرکز جدی بر تعادل صحیح میان کار و زندگی در واقع انرژی بیشتری از ما می‌گیرد. «انتقال نقش شناختی» زمانی اتفاق می‌افتد که مسیر ذهن از یک حوزه (مثل کار) به حوزه‌ای دیگر (مثل زندگی) تغییر می‌کند. این تغییرات می‌توانند کوتاه‌مدت یا از سوی دیگر به شدت خسته‌کننده باشند.

تعادل میان کار و زندگی چیست؟

طراحی تعادل میان زندگی و کار با این هدف آغاز شد که زمان‌هایی را برای تمرکز کارمندان روی کار و همچنین زمان‌هایی را که آنها نباید مشخصا روی کار تمرکز کنند، مشخص کند. چنین دوگانگی می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد؛ چرا که زندگی همیشه به این راحتی نیست. شاید یکی از افراد فامیل یا دوستان شما کار ضروری داشته باشد و مثلا ساعت ۲ بعدازظهر به شما پیامی در موبایلتان بفرستد. شاید شروع تولید و فروش یک محصول به خوبی پیش نرود و شما نیاز به‌کار شبانه برای درست کردن آن داشته باشید و مجبور باشید شب بیداری بکشید تا تمهیدی به‌کار بگیرید تا اوضاع روبه‌راه شود. ایده تعادل میان کار و زندگی به ذهنیت خاصی مرتبط است که جهانی با احتمالات فراوان - و نه بی‌نهایت- متصور است. «من تنها در این ساعات می‌توانم کار کنم.» شاید زمان آن رسیده که مفهوم تعادل را به کلی کنار بگذاریم و بر ادغام این دو حوزه تاکید کنیم. یک ایده بکر می‌تواند شما را در هر ساعتی به‌کار وادارد. محدود کردن فرصت‌های کارآیی منطقی نیست.

تعادل میان کار و زندگی جواب نداده است

باوجود سرمایه‌گذاری روی این تعادل، به نظر نمی‌رسد کارکنان آمریکایی از دستاورد راضی باشند. به موارد زیر توجه کنید:

  • 38 درصد کارمندان به خاطر کار از اتفاقات مهمی بازمانده‌اند. (برای مثال برنامه‌های فرزندشان)
  • 68 درصد کارکنان آمریکایی به میزان کافی درگیر شغل‌شان نیستند.
  • 57 درصد گاهی دچار خستگی بیش از حد می‌شوند یا به‌طور دائم با فشار زیاد کار روبه‌رو هستند.
  • 7 درصد تصور می‌کنند زمان کافی برای پرداختن به تمام کارها در طول هفته را ندارند.

منطقی است که بپذیریم هر برنامه تعادل میان کار و زندگی که مطرح شده - گرچه با نیت خوب- طبق هدف پیش نرفته است. بنابراین زمان تغییر فرارسیده است. اما چطور؟تحقیقات جدید نشان می‌دهد کارکنانی که مرزبندی کمتری بین کار و زندگی دارند، بیشتر از افرادی با برنامه‌ریزی‌های خشک و دقیق، «انتقال نقش شناختی» را تجربه می‌کنند. با وجود این، این انتقال کمتر برایشان دردسرساز است. شاید به این دلیل که آموخته‌اند زندگی‌شان را به شکلی متفاوت اداره کنند و به حرکت مداوم بین کار و زندگی خو گرفته‌اند. وقتی این کارکنان زیرک تماس تلفنی شخصی را سر کار جواب می‌دهند، ذهنشان همانند دیگر مردم از حوزه کار به حوزه زندگی منتقل می‌شود. اما نکته آنجا است که این افراد به این وقفه‌های طبیعی عادت دارند و می‌دانند چطور آنها را پشت سر گذاشته و مجددا بر کارشان تمرکز کنند.

شاید منطقی‌تر باشد که شرکت‌ها به جای تعادل میان کار و زندگی، به ادغام کار و زندگی اهمیت بدهند. شاید کمی افراطی به نظر بیاید، اما به این نکته توجه کنید. اگر کارکنان به وظایفشان عمل کنند -و این کار را به درستی انجام دهند- زمان و مکان آن چه اهمیتی دارد؟ باید این امکان در اختیارمان قرار گیرد که به شکل دلخواه کار کنیم. البته که نمی‌توان از جلسه و تماس تلفنی و ضرب‌‌الاجل‌ها بی‌تفاوت گذشت. اما اگر عملکردمان خوب باشد، نحوه رسیدن به آن مهم نیست. اجازه دهید کارمان را آن‌طور که مناسب می‌دانیم انجام دهیم که قطعا منجر به رضایت و کارآیی بیشتر خواهد شد. حتی لازم نیست برای تحقق این امر پول زیادی خرج کنیم.

منکر فضای کار شوید: در اکثر مشاغل سودمند بودن، نیازمند حضور در محل کار نیست. بنابراین اجازه دهید از هر جایی که می‌خواهند کار کنند. مطالعات نشان می‌دهد کارکنانی که دورکاری می‌کنند نسبت به همکاران‌شان که مجبورند هرروز تا محل کار بروند، بازدهی و رضایتمندی بیشتری دارند. کسی چه می‌داند؟ شاید لازم نیست مبلغ زیادی صرف فضای اداری کنید. هنگام نیاز از تسهیلات همکاری استفاده کنید.

از برنامه‌ریزی منعطف بهره ببرید: جدا از زمان مشخص جلسات و مواردی ازاین قبیل، آیا واقعا لازم است که کارکنان وظایف‌شان را ساعت یک بعد از ظهر روز آفتابی انجام دهند، درحالی‌که ترجیح می‌دهند یک بعد از نیمه شب به آن بپردازند؟ این امکان باید به کارکنان داده شود که برنامه‌ریزی خودشان -البته منطقی- را ترتیب بدهند. نکته مهم، اتمام کار به درستی و به موقع است. همچون دورکاری، برنامه‌ریزی منعطف رضایتمندی کارکنان را به میزان قابل‌توجهی افزایش می‌دهد.

روی تکنولوژی سرمایه‌گذاری کنید: کارکنان باید به امکانات مناسب مجهز شوند تا بتوانند از راه دور کارشان را جلو ببرند. بنابراین شرکت‌ها باید روی پردازش ابری، بستر کار گروهی و گوشی‌های همراه سرمایه‌گذاری کنند. با این روش، کارکنان می‌توانند از عهده کار بر بیایند و از هر دستگاه متصل، به ارتباطاتشان دسترسی دارند. و این‌گونه می‌توان کار را به اتمام رساند.اگر کارکنان توانستند به تعادل میان کار و زندگی دست پیدا کنند، به این دلیل خواهد بود که به میل خودشان کار کرده‌اند. به این دلیل آنها را حرفه‌ای می‌نامیم که می‌دانند چطور کارشان را انجام دهند. به آنها آزادی عمل بدهید و شاهد افزایش کارآیی آنها باشید- البته با لبخند.