علی شمس اردکانی* در 100 سال گذشته ایران صحنه یکی از فعال‌ترین تحرکات اقتصادی در حوزه نفت و گاز بوده است. حدود 50 سال از این زمان، نفت ایران در اختیار امتیازنامه «دارسی» و شرکت نفت ایران و انگلیس بوده است و آنها هیچ اختیاری از این نفت را به دولت ایران نمی‌دادند چه برسد به بخش‌خصوصی. تنها بخش های کوچکی همچون مناطق نفت خیز جنوب به صورت پیمانکاران کارهای اجرایی و کمی هم خدماتی، امکان مشارکت در این امتیازنامه دارسی را داشتند. بعد از ملی شدن نفت نیز متاسفانه بخش خصوصی مهجور ماند و «ملی شدن» را حتی در دولت مصدق به صورت «دولتی» نگریستند و «ملی» را ملتی ندانستند، یعنی نیامدند سهام شرکت نفت ایران را بخشی دولتی و بخشی خصوصی و از آن مردم بدانند تا فعالیت‌های اقتصادی مفهوم مردمی هم پیدا کند.
در این میان عملیات واقعی اقتصادی بخش نفت در اختیار کنسرسیوم نفت بود؛ کنسرسیوم نفت در حقیقت مجموعه‌ای از ۱۴ شرکت خارجی بود که میدانی برای سرمایه‌گذاری به ایران نمی‌دادند و بخش خصوصی همچنان از تحرکات اقتصادی نفتی دورماند؛ پس این دوره ۲۵ ساله که تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید باز هم میدانی برای فعالیت در بخش انرژی به بخش خصوصی داده شد. تنها اجازه اندکی فعالیت در بخش مصرف همچون توزیع گاز مایع با هزار اما و اگر، به بخش‌خصوصی دادند. بر این اساس انباشت سرمایه در بخش انرژی برای بخش‌خصوصی ممکن نشد. در سالهای پس از انقلاب، بروکرات‌هایی که جایگزین کنسرسیوم نفت شدند، هم نه تنها مسیر دولتی، بلکه مسیر ضد بخش‌خصوصی را ادامه دادند و حتی عده‌ای از بروکرات‌های حاضر در نفت، معتقدند بخش خصوصی نباید در امور نفت دخالت کنند؛ معلوم نیست این تفکر از کجا آمده است؟برخی مسوولان اگر در ۳۰ سال گذشته به این توصیه حضرت امام (ره) مبنی بر اینکه کاری را که مردم می‌توانند بکنند، دولت نمی‌تواند انجام دهد، عمل کرده بودند، ما الان اگر یک شرکت توتال در ایران نداشتیم حداقل می‌توانستیم یک شرکت در قد و قواره شرکت نفت برزیل می‌داشتیم.
در یک کلام، به بخش‌خصوصی اجازه رشد ندادند، در جریان تحریم‌ هم که اساسا دولت تحریم را با قانون هدفمندی همراه کرد و اولین کاری که کردند بخش نفت، گاز، برق و حتی پتروشیمی را زمین زدند، مثلا آیا شما تا حالا شنیدید که با بخش‌خصوصی برای قیمت خوراک یا در زمینه‌های دیگر رایزنی کنند؟ بنابراین ما اصولا گرفتار این معضل هستیم که به بخش خصوصی اجازه فعال شدن نمی‌دهند و این نهضت متاسفانه ادامه دارد، یعنی قانون خصوصی‌سازی متاسفانه در انتها به ضرر بخش‌خصوصی شد، حتی این «خصولتی‌ها» را هم آنچنان که باید و شاید در حوزه نفت و گاز راه ندادند مگر اینکه یک دوستانی برنامه‌ای داشته باشند و از طریق فردی همچون بابک زنجانی ظهور کند. اگر قرار بود بخش خصوصی واقعی کاری در این حوزه انجام بدهد همانطوری که بابک زنجانی انجام داد، آیا لازم بود یک جوانی که واحد اقتصاد انرژی نخوانده است، این کسب و کار میلیاردی را به دست بگیرد؟! یعنی واسطه درستی هم نتوانستند پیدا کنند؟!
فساد بروکراتیک از دلایل اصلی مهجور ماندن بخش‌خصوصی از حوزه انرژی است. هزاران مقاله و کتاب دانشگاهی درباره فساد بروکراتیک نوشته شده است که ما نیز گرفتار آن هستیم.
به اعتقاد من کار را باید از سمت و سوی عقل اقتصادی بروکراتیک خارج کرد و به عقل اقتصادی غیربروکراتیک سپرد. راهی که همسایه های ما رفتند و موفق بودند، ترکیه اقتصادش را از کنترل دولتی درآورد و ببینید با چه رشدی مواجه شده است. کره جنوبی و مالزی نیز با همین روش به پیشرفت‌های چشمگیر و رشد اقتصادی مطلوب رسیده‌اند.
بروکرات‌ها باید به خانه‌هایشان بروند تا وضعیت بهبود یابد؛ یک مثال برایتان می زنم تا متوجه شوید بروکرات ها در کشور چه می کنند؟ مجلس قانونی تصویب کرد که براساس آن مقرر شد گازی که هدرسوزی می‌شود، به قیمت صنعتی به کسانی که مصرف می‌کنند، داده شود، اما این قانون تاکنون اجرا نشده است، چرا؟ چون بروکرات‌ها اجازه اجرای آن را نداده‌اند، هزار بهانه و سد ایجاد کردند تا اجازه ندهند، این موضوع عملیاتی شود. کسانی که مسوول تحویل گاز به بخش‌خصوصی بودند به دلیل عدم انجام این ماموریت عمل مجرمانه انجام داده‌‌اند اما تاکنون هیچ بروکراتی برای این عمل مجرمانه نه استعفا داده نه زندان رفته است.
*رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی