مشکلات ساختاری اقتصاد
مصطفی سلیمی‎فر
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
اگرچه انتظار می‏رود پس از لغو تحریم‎ها و اجرای برجام در سال آینده نسبت به دو سال گذشته، رونق نسبی در اقتصاد ایران ایجاد شود با این حال باید گفت که تمام مشکلات اقتصادی ما مرتبط با تحریم‎ها نیست زیرا در سال‎های دورتر که کشور ما تحریم نبود، باز هم عملکرد اقتصادی مطلوبی نداشتیم و این مسأله نشان می‎دهد اقتصاد ما دچار مشکلات ساختاری و احتمالا نهادینه‌شده است. می‎توان به مشکلات ساختاری بسیاری در اقتصاد ایران اشاره کرد که مهم‎ترین آن‏ها عبارت است از:
1- پایین بودن سهم بهره‌وری: رشد بهره‎وری در ایران بسیار کند و عملکرد عوامل ما پایین است؛ رشد بهره‎وری مهم‌ترین و پایدارترین عامل رشد اقتصادی است؛ متأسفانه در ایران بهره‎وری همیشه پایین بوده و رشد اندکی داشته است.حدود 80 درصد رشد اقتصاد ژاپن و در کره جنوبی حدود 60 درصد رشد اقتصادی ناشی از رشد بهره‎وری است در حالی که در ایران این رقم به سختی به 30 درصد می‌رسد.

2- بیکاری: این ا مر باعث وجود ظرفیت بیکار در اقتصاد شده تا نتوانیم تمام ظرفیت اقتصادی را به‌کار بگیریم؛ نرخ بیکاری بر اساس آمار رسمی حداقل بالای 10 درصد و این نرخ در جوانان تحصیل‎کرده بیشتر است که این مسأله یکی از موانع جدی رشد اقتصادی در کشور محسوب می‎شود.

3- عدم‌انتخاب بخش پیشرو در اقتصاد: باید بخش پیشرو در اقتصاد مشخص و بر آن تمرکز شود زیرا تمام بخش‌های اقتصادی ظرفیت پیشبرد اقتصاد را ندارند و نمی‎توان بر تمام آن‎ها به‎طور مساوی سرمایه‎گذاری کرد؛ برای مثال در کره جنوبی پنج صنعت به عنوان صنایع پیشرو انتخاب و بر آن‎ها سرمایه‎گذاری شده است؛ ما نیز در گذشته باید دست به چنین انتخابی می‏زدیم اما این اتفاق نیفتاده و باید تعیین شود.

4- پایین بودن ظرفیت نوآوری در اقتصاد: در ایران فعالیت‌های تحقیق و توسعه بسیار پایین است و سهم هزینه‎های تحقیق و توسعه هیچ‌گاه به یک درصد از تولید ناخالص داخلی نرسیده و در خوش‎بینانه‎ترین حالت 0.7 درصد بوده در حالی که در کشورهایی مانند کره جنوبی بیش از 3.5 درصد است؛ این مسأله باعث شده ظرفیت نوآوری در اقتصاد ما پایین باشد؛ همچنین اعمال تحریم‌ها باعث شد دسترسی ما به تکنولوژی روز دنیا کاهش یابد و شاهد توقف رشد اقتصادی باشیم.

5- مطمئن نبودن نسبت به آینده: این مسأله سرمایه‏گذاری در کشور را با چالش مواجه می‎کند؛ سرمایه‎گذاران خوش‌بینی لازم را نسبت به آینده ندارند؛ مسائل سیاسی، تغییر دولت‏ها، انتخابات مجلس و ... باعث شده مردم همواره در حالت انتظار به سر ببرند که در آینده چه خواهد شد؛ هر انتخاباتی که برگزار می‌شود، کشور را حدود پنج یا 6 ماه به حالت نیمه‎تعطیل درمی‌آورد زیرا همه منتظر نتیجه می‌مانند و این امر نیز به عنوان مانع رشد اقتصادی محسوب می‎شود.

6- دولتی بودن اقتصاد: سهم دولت و شرکت‎های دولتی در اقتصاد ما بسیار بالاست و بیشتر صنایع بزرگ ما دولتی هستند؛ حتی بخش عمده‎ای از خدمات پولی، بانکی و بیمه‎ای کشور در اختیار شرکت‌های دولتی است وهیچ کارشناسی دولت را به عنوان بنگاه‎دار موفق قبول ندارد.

7- نامساعد بودن فضای کسب‎وکار: شاخص‌های ده‌گانه فضای کسب‎وکار در ایران وضعیت مناسبی ندارند و بر اساس گزارش بانک جهانی تقریبا ایران در رده‎های پایین جدول قرار می‎گیرد؛ این امر نیز یکی دیگر از موانع رشد اقتصادی است.

8- تمایل نداشتن بخش پولی و بانکی برای ورود به تولید؛ بخش پولی و بانکی سعی می‎کنند منابع خود را به بخش‎های خدمات تجاری و ... که زودبازده هستند، هدایت کنند.

9- پایین بودن سهم سرمایه انسانی در ثروت کل جامعه: این امر یکی از مشکلات جدی اقتصاد ماست؛ 80 درصد کل سرمایه کشور ژاپن، سرمایه انسانی و این رقم در متوسط جهانی به حدود 69 درصد می‎رسد اما در کشور ما این رقم تنها حدود 35 درصد است؛ با وجود اینکه در کشور حدود 4.5 میلیون نفر دانشجو داریم اما نتوانسته‎ایم آنان را به سرمایه انسانی بهره‎ور و مولد در اقتصاد تبدیل کنیم.

10- وابستگی به درآمدهای نفتی: نوسانات درآمدهای نفتی برنامه‏ریزی در کشور را دچار مشکلات جدی می‏کند و اتکاء به این درآمدها، اقتصاد ما را از توجه کافی به بخش تولید غافل کرده است و به عنوان مانع رشد اقتصادی تلقی می‌شود.

11- تأکید دولت بر سیاست‏های ضدتورمی: ظرف دو سال گذشته دولت بر این سیاست‎ها تأکید داشته و اگر این روند ادامه داشته باشد، این امر نیز مانع رشد اقتصادی خواهد بود.

12- نداشتن یک نقشه راه برای رشد و توسعه کشور: در این زمینه اجماعی بین نخبگان و مردم ایجاد نشده است و نمی‎دانیم در مسیر رشد و توسعه به چه سمتی می‌خواهیم برویم و الگوی ما چه الگویی است و تلاش‎هایی که در این زمینه انجام شده، هنوز به نتیجه نرسیده است. برای مثال در حوزه امنیتی و دفاعی، شورای عالی امنیت ملی را در کشور داریم که با تغییر دولت‎ها تغییر نمی‎کند اما در اقتصاد چنین مرجع تصمیم‎گیری را نداریم و با تغییر دولت‎ها بنیان اقتصادی ما به کلی دگرگون می‌شود.

13- عدم‌عضویت ایران در پیمان‎های منطقه‎ای و جهانی: این مسأله برخی فرصت‎ها را از ما گرفته است و برای صادرات باید تعرفه‌های سنگینی بپردازیم و این مسأله قدرت رقابت ما را کاهش می‎دهد. به همین دلیل تولید ما معمولا در مقیاس محلی صورت می‎گیرد و نمی‎توانیم از صرفه‏های مقیاس بهره‎مند شویم. موانع مذکور به صورت عمده ارتباط مستقیمی به تحریم‎ها ندارند و به نظر می‏رسد برای رفع آن‎ها باید برنامه‎ریزی میان‎مدت و درازمدتی صورت گیرد.