نیمی از جامعه آمریکا مجرداست
نگار حسینی به آدم مجرد یالغوز می‌گویند. در توضیح واژه یالغوز آمده است: «آدم تنها و مجرد و بی‌زن وبچه»... یالغوز بودن و مجرد بودن احیانا ویژگی‌هایی با خود دارد که به کل از زندگی متاهلی و آنچه در آن می‌گذرد متفاوت است. گفته می‌شود امروزه شهروندان ایالات‌متحده آمریکا بسیار کمتر از گذشته تمایل به ازدواج دارند. آمار مجردهای این کشور این گمانه را تایید می‌کند. به نظر می‌رسد تبلیغات دولت این کشور در نمایش خانواده شاد و سالم و گسترده آمریکایی در دنیای امروز این کشور خریدار چندانی ندارد. اما یافته‌های تازه حاکی از آن است که این شیوه زندگی نه تنها بر مناسبات اجتماعی که بر ساختارهای اقتصادی این کشور نیز بسیار موثر واقع شده است. در واقع افزایش تعداد افراد مجرد از یک طرف موجب بالا رفتن نیروی کاری انعطاف پذیر و پویا می‌شود و این نکته مثبتی است. اما یک مورد منفی هم با خود دارد و آن این است که مجردها تمایلی به بچه دارد شدن ندارند و این بدان معناست که مالیات‌دهنده‌های آینده آمریکایی به مراتب از امروز کمتر خواهند بود.
اگر یک آمریکایی هستید، احتمال خیلی بالایی هست که مجرد باشید. پژوهشی که به تازگی منتشر شده است نشان می‌دهد که در حدود نیمی از شهروندان آمریکایی مجرد هستند. این رقم در جایی منتشر شده است که آمریکایی‌های مجرد آن در سال ۱۹۷۶، ۳۷درصد بوده‌اند. ادوارد یاردنی، اقتصاددان در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که در ۳۷ سال اخیر در حدود ۱۳ درصد به آمریکایی‌های مجرد افزوده شده است. به نظر می‌رسد در نتیجه چنین رخدادی، ساختارهای اقتصادی تحت تاثیر قرار گرفته‌اند. مجردهای بیشتر به معنی والدین کمتر و تعداد کمتر افرادی است که دارای خانه هستند. اما بد بودن یا خوب بودن این پدیده بستگی دارد به اینکه از کدام جنبه به ماجرا نگاه کنیم. خبر خوب و نکته امیدوارکننده این است که مجردها انعطاف پذیرتر هستند، این بدان معنی است که با وجود آنها اقتصاد کمتر به انحراف می‌رود و بازار کارگری پویاتر است با این حال دلایلی وجود دارد که براساس آن گفته می‌شود چنین پدیده‌ای می‌تواند اقتصاد را در حالت ریسک و خطر قرار دهد. در تحقیقی که یاردنی انجام داده است همه افرادی که ازدواج نکرده‌اند به‌عنوان جامعه آماری مجردها در نظر گرفته شده‌اند. اما واقعیت این است که آن بخشی از اقتصاد که مجردها روی آن تاثیر دارند شامل آن دسته از افرادی است که به تنهایی زندگی می‌کنند. در عین حال بسیاری از افراد ازدواج کرده نیز تنها زندگی می‌کنند یا تعداد زیادی از افرادی که ازدواج نکرده‌اند با والدین یا بچه‌ها زندگی می‌کنند. براساس اطلاعاتی که منتشر شده است، نسبت خانوارهای مجرد آمریکایی از ۱۷ درصد به ۵/۲۷درصد افزایش یافته است. به نظر می‌رسد زنان کمتر از مردان تمایل دارند تنها زندگی کنند کما اینکه بیشترین تعداد افراد مجردی که به تنهایی زندگی می‌کنند را مردان تشکیل می‌دهند. در دهه ۱۹۷۰ یک مرد با خانه‌ای که به خود او تعلق داشته باشد، بسیار نایاب بود. این رقم در آن دوره در حدود ۵ درصد بود. در حال حاضر اما درصد مردانی که مجرد هستند و برای خود خانه و زندگی دارند به ۱۲ درصد رسیده است. با وجودی که افزایش یافتن تعداد خانوارهای مجرد، به اندازه ازدواج نکرده‌ها بر اقتصاد تاثیر گذار نیست، اما می‌تواند بر اقتصاد اثر داشته باشد.
اینکه افراد زیادی مجرد باشند برای نیروی کار یک جور منفعت محسوب می‌شود. مجردها کمتر علاقه دارند بچه داشته باشند یا خانه‌ای برای خود بخرند. این موجب می‌شود که در محل کار انعطاف‌پذیرتر باشند و بتوانند به سادگی شیفت‌های کاری شان را تغییر بدهند. بدون داشتن خانواده یا کودکانی که به مراقبت نیاز داشته باشند، مجردها می‌توانند هر زمان که لازم باشد سر کار بمانند و این چیزی است که برای کارفرماها یک مزیت محسوب می‌شود.
اماآن دسته از افرادی که خانوارهای مجرد را تشکیل می‌دهند، با داشتن یک منبع درآمد و بیمه درمانی، بیش از دیگر خانوارها در برابر از دست دادن شغل، آسیب دیدگی و بیماری تاثیرپذیر هستند. در کل این افراد اقتصاد را تاثیرگذارتر و حساس‌تر می‌کنند. اما این تنها مورد منفی افزایش تعداد خانوارهای مجرد نیست. این شکل از زندگی به داشتن تعداد فرزندان کمتر نیز منجر می‌شود. کودکان کمتر امروز به معنای وجود افراد کمتری است که در آینده مالیات پرداخت می‌کنند. در اقتصاد جهانی رقابتی، گرایش به مجرد بودن موجب بالا رفتن ارزش سهام می‌شود. در نهایت بررسی یاردنی به این نتیجه می‌رسد با وجودی که بودن درصد بالای افراد مجرد در اقتصاد آمریکا می‌تواند تاثیرگذار باشد و موجب رشد سریع تر و انعطاف پذیرتر این اقتصاد شود اما کاهش افراد مالیات دهنده ناشی از این شکل زندگی در آینده می‌تواند برای اقتصاد این کشور خطرناک باشد.
منبع: بلومبرگ