نابودی اقتصاد جهانی با گرمایش زمین

گرمایش زمین یکی از مشکلاتی است که در سال‌های جاری اخبار مربوط به آن بسیار بیشتر به گوش می‌رسد. سهم عمده گرمایش زمین در نتیجه افزایش فعالیت‌های صنعتی از انقلاب صنعتی در ۱۵۰ سال اخیر تا به امروز بوده است. انتشار هر چه بیشتر گازهای گلخانه‌ای و به‌خصوص کربن در جو زمین از دید بسیاری از کارشناسان منجر به تغییر وضعیت آب و هوایی می‌شود. کشورهای در حال توسعه نقش مهمی در تولید گازهای گلخانه‌ای دارند و این امر به دلیل جمعیت زیاد آنان و نیز رشد و توسعه این کشورها تشدید شده است. کاهش میزان گازهای گلخانه‌ای برای این کشورها که معمولا توانایی فناورانه بالایی نیز ندارند می‌تواند منجر به کاهش رشد آنها شود و کشورهای در حال توسعه این موضوع را به همین دلیل نمی‌پذیرند. از سوی دیگر، حجم گازهای گلخانه‌ای که توسط کشورهای در حال توسعه وارد جو می‌شود بسیار زیاد است و بر آینده زمین و تغییرات شرایط آب و هوایی موثر خواهد بود. با این حال، کشورهای در حال توسعه با لحاظ کردن برخی مسائل اقتصاد سیاسی مانند بیکاری ناشی از کاهش رشد و بی‌ثباتی‌هایی که این امر برای آن کشورها به وجود خواهد آورد، دست به کاهش گازهای گلخانه‌ای نمی‌زنند.

یک اعتراض کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه‌یافته نیز این است که کشورهای پیشرفته در گذشته گازهای گلخانه‌ای را تولید کرده‌اند و امروز از آن مرحله گذر کرده‌اند و اکنون تقاضای زیادی از کشورهای در حال توسعه دارند که آنان رشد اقتصادی خود را با کاهش روبه‌رو کنند. پیش از این در تحقیقی دمای بهینه برای فعالیت‌های اقتصادی محاسبه شده بود. طبق این تحقیق دمای بیشتر از ۱۳ درجه سانتی‌گراد می‌تواند به بهره‌وری و تولید محصولات کشاورزی آسیب بزند و حتی اثراتی بر درآمد کشورها در بلندمدت داشته باشد. به همین دلیل مباحثی مانند قیمت‌گذاری کربن از جمله مسائلی است که باید در دستور کار سازمان‌های جهانی قرار گیرد. در ادامه نگاهی به اثرات اقتصادی گرمایش زمین و تغییرات در وضعیت آب و هوایی جهان خواهیم انداخت.

مدلسازی پیامدهای اقتصادی تغییر وضعیت آب و هوایی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در گزارشی به این موارد پرداخته است. شواهد در مورد اثراتی که تغییرات سیستم آب و هوایی بر اقتصاد می‌گذارند، در حال افزایش است. تاثیرات آتی اکنون بیشتر از پیش برآورد می‌شوند و نااطمینانی‌های شدیدی نسبت به آینده انتشار گازهای گلخانه‌ای و تاثیرات بیوفیزیکی و جامعه‌شناسی و اقتصادی وجود دارد. مهم‌ترین پیامدهای این تغییرات اقتصادی در آب و هوا نه تنها بر بخش‌های کشاورزی، انرژی یا سلامت اثر می‌گذارد، بلکه تغییراتی را نیز در عرضه و تقاضای کالاها و خدمات در تمام بخش‌های اقتصاد ایجاد می‌کند که البته تاثیر این تغییرات در دما و آب و هوا در هر بخش متفاوت بوده و شدت‌های مختلفی دارد. دمای بالاتر، افزایش سطح دریاها و تغییرات وضعیت آب و هوایی (مانند تغییرات در الگوی بارش، چرخه آب، تکرر و شدت رویدادهای هوایی غیرمنتظره) اثراتی را بر حیات در سطح کره زمین خواهند گذاشت که در وهله نخست در فعالیت‌های اقتصادی به منصه ظهور می‌رسند. در مراحل بعدی، این تاثیرات بر امنیت بشر، سلامت و رفاه وی، فرهنگ، توانایی‌های مردم و کیفیت زیست‌محیطی خود را نشان خواهند داد.

اگر بخواهیم به‌طور کامل بر اثرات ناشی از گرمایش زمین بپردازیم، می‌توانیم به بخش‌های کشاورزی، مناطق ساحلی، رویدادهای غیرمترقبه، سلامت، تقاضای انرژی، تقاضای گردشگری، اکوسیستم‌ها، تنش به واسطه منابع آب و امنیت بشری اشاره کنیم. زیرمجموعه این تغییرات در بخش کشاورزی شامل تغییر در میزان بازده محصول، مرگ و میر احشام، تغییر در بهره‌وری کشت آبی و نیز تغییر در میزان ماهی‌گیری است. مناطق ساحلی نیز با مسائلی مانند کمبود زمین و سرمایه در نتیجه افزایش سطوح دریاها و تاثیرات غیربازاری در این مناطق روبه‌رو خواهند شد. رویدادهای غیرمترقبه‌ای مانند افزایش خسارات سرمایه‌ای ناشی از توفان‌ها و مرگ و میر، تغییرات در تقاضای انرژی برای سرمایش و گرمایش، تغییرات جریان‌های میزان دسترسی به آب آشامیدنی و احتمال وقوع مهاجرت گسترده نیز از دیگر موارد مهمی هستند که اقتصاد جهانی را به مخاطره خواهد انداخت. تقاضای انرژی در زمستان با کاهش مواجه شده و در تابستان برای سرمایش خانوارها و سایر اهداف افزایش شدیدی می‌یابد. عرضه انرژی ممکن است به دلایلی مانند کمبود آب، مختل شود و این امر نیز به نوبه خود بر تقاضای انرژی اثر می‌گذارد.

همان‌طور که گفته شد، تغییرات آب و هوایی به شکلی ناهمگن در مناطق مختلف جهان بر تولید کشاورزی اثر می‌گذارد. این تغییرات در برخی از محصول‌ها که میزان مصرف آب بالایی دارند نیز اثرگذارتر خواهد بود. تا سال ۲۰۵۰ کشت برنج بیشترین تغییرات را در بازده تولید خود تجربه خواهد کرد و مناطقی مانند برخی قسمت‌های آمریکای مرکزی و مکزیک، کشورهای آفریقایی صحرا، برخی از بخش‌های خاورمیانه و قسمت بزرگی از کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا این کاهش را مشاهده خواهند کرد. با این وجود برخی مناطق با اثر مثبتی در کشت برنج مواجه خواهند شد. بیشترین مزیت در این میان به بخش‌های جنوبی آمریکای لاتین خواهد رسید و به ویژه کشورهایی نظیر شیلی، ژاپن، بخشی از اروپای شرقی و آسیای قاره‌ای از آن بهره‌مند خواهند شد. چنین اثرات ناهمسانی منجر به این می‌شود که تغییرات آب و هوایی الگوهای تجارت را به شدت در مورد کالاهایی مانند برنج که گستره تجارت بالایی دارند، تغییریابد.

تغییرات در بازده محصولات کشاورزی تا سال ۲۰۵۰ بدترین تاثیرات را بر مناطقی مانند مکزیک، غرب و شرق آفریقا، برخی کشورهای جنوب آفریقا، خاورمیانه، شرق و جنوب شرقی آسیا و برخی مناطق اروپای غربی مانند بلژیک، هلند و آلمان خواهد داشت. این در حالی است که مناطق سردسیری همچون کانادا، روسیه و کشورهای اسکاندیناوی، به علاوه بیشتر بخش‌های آمریکای مرکزی، آرژانتین، برخی کشورهای اروپای شرقی و آسیای قاره‌ای و چند کشور آفریقایی مزیت‌هایی را به دست خواهند آورد.

پیش‌بینی در مورد اثرات آینده تغییر وضعیت آب و هوایی بر اقتصاد و سایر بخش‌ها

پیش‌بینی‌هایی نیز در مورد اینکه اثرات آتی این تغییرات بر وضعیت جهانی چه خواهد بود درگزارشی که سازمان همکاری و توسعه اقتصادی منتشر کرده است، دیده می‌شود. در این گزارش فعالیت‌ها و رشد اقتصادی، تغییرات ساختاری در اقتصاد کشورها، افزایش دما و گسترش میزان گازهای گلخانه‌ای موجود در جو مورد بررسی قرار گرفته است.

روندهای جمعیتی نقشی کلیدی در تعیین رشد اقتصادی بلندمدت ایفا می‌کنند. پیش‌بینی‌های انجام شده در مورد تغییرات جمعیت از نظر جنسیت، سن و سطح آموزش تعیین‌کننده سطح اشتغال آتی و سرمایه انسانی است که موجب بهره‌وری نیروی کار می‌شود. در حالی که جمعیت و اشتغال با هم ارتباط دارند، روندهای منطقه‌ای از تغییرات در نرخ مشارکت گروه‌های سنی خاص، تغییر در سطوح اشتغال و ساختار سنی جمعیت از جمله پیر شدن حکایت دارند. در سطح جهانی جمعیت از حدود ۷ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته و در سال ۲۰۶۰ تقریبا به حدود ۱۰ میلیارد نفر خواهد رسید. به‌رغم این افزایش چشمگیر، رشد جمعیت تا میانه قرن جاری به شدت کمتر از نرخ جاری آن خواهد بود. در حالی که این اتفاق در بسیاری از مناطق جهان رخ خواهد داد، رشدجمعیت در کشورهای زیر صحرای آفریقا با شیب تندی ادامه خواهد یافت.

پیش‌بینی‌های منطقه‌ای در مورد میزان تولید ناخالص داخلی کشورها نشان می‌دهد که کاهش رشد جمعیت در کشورها به معنی کاهش میزان فعالیت اقتصادی در آن کشورها نخواهد بود. در حالی که نرخ رشد بلندمدت کشورها به تدریج افزایش می یابد، سطوح تولید ناخالص داخلی احتمالا در طول زمان افزایش خواهند یافت. بزرگ‌ترین رشد در خارج از سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در آسیا و آفریقا رخ خواهد داد که امکان رشد اقتصادی بالقوه بالایی در آنها وجود دارد. سهم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از ۶۴ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۳۸ درصد در سال ۲۰۶۰ کاهش خواهد یافت. در کنار عرضه نیروی کار، رشد تولید ناخالص داخلی از سرمایه ساخته دست انسان و استفاده از منابع زمینی تاثیر خواهد پذیرفت. در تمام موارد، رشد تولید ناخالص داخلی براساس افزایش عرضه مجموعه‌ای از عوامل تولید، تغییرات در تخصیص منابع در اقتصاد و بهبود منابع مورد استفاده محاسبه شده است. رشدی که تا سال ۲۰۶۰ محقق خواهد شد، در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی قاره آمریکا مانند شیلی، مکزیک، ایالات‌متحده آمریکا و کانادا کاهش خواهد یافت. همین امر برای اعضای این سازمان در آسیا و اقیانوسیه و نیز اروپا رخ خواهد داد.

طبق این گزارش، رشد کل کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از ۲/ ۲ در فاصله سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ به ۹/ ۱ در فاصله سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۴۰ و ۵/ ۱ درصد در فاصله سال‌های ۲۰۴۰ تا ۲۰۶۰ کاهش خواهد یافت. این کاهش رشد در شرایطی محاسبه شده که هنوز اثرات منفی رشد اقتصادی بر این کشورها منظور نشده است. به نظر می‌رسد تاثیرات تغییر وضعیت آب و هوایی بر اقتصادها، این کاهش رشد را بیشتر کند اما ممکن است در هر منطقه اثر متفاوتی بر جا بگذارد. بیشترین مناطقی که در معرض خطر آسیب‌پذیری اقتصادی قرار دارند، آفریقا و آسیا هستند. تغییرات رشد در جهان با در نظر گرفتن بحران آب به این شکل در خواهد آمد. آمریکای لاتین تا سال ۲۰۶۰ با ۵/ ۱ درصد کاهش رشد اقتصادی نسبت به سال ۲۰۱۰ میلادی روبه‌رو خواهد شد، به علاوه رشد اقتصادی برخی بخش‌های اروپا و آسیا نیز که شامل چین و روسیه هستند، تا این سال ۱/ ۲ درصد کاهش نسبت به سال ۲۰۱۰ خواهند داشت. کاهش رشد اقتصاد جهانی نیز در قیاس با سال ۲۰۱۰ در حدود ۲ درصد خواهد بود. با این حال برخی کشورها با کاهش رشد کمتری روبه‌رو خواهند شد. برای مثال، کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در اروپا تا سال ۲۰۶۰ با کاهش رشد ۲/ ۰ تا ۶/ ۰ درصدی نسبت به تولید ناخالص داخلی سال ۲۰۱۰ خود مواجه می‌شوند. در این میان بازندگان اصلی تغییر وضعیت آب و هوا، کشورهای جنوب صحرای آفریقا، جنوب و جنوب شرقی آسیا و نیز خاورمیانه و شمال آفریقا خواهند بود که به بیشترین میزان در جهان با کاهش رشد روبه‌رو می‌شوند.

نابودی اقتصاد جهانی با گرمایش زمین