چرخ سودآوری صنعت فولاد چگونه به حرکت در می آید؟

مهدی سرلک

صنعت فولاد همیشه با حجم بالائی از جابجایی ، مصرف انرژی و همینطور چالش های گوناگون زیست محیطی درگیر بوده است . با این وجود فولاد یک صنعت حیاتی برای توسعه ی کشور ها است. این صنعت تقریباً در تمامی اقتصاد های توسعه یافته جهان با حمایت های دولت از مرحله گذار از آهنگری های سنتی به سیستم های پیشرفته فولاد سازی رسیده است. روس ها با احداث کارخانه های فولادسازی در کنار معادن سنگ آهن در کوه های اورال و همچنین در مناطقی در سیبری و کشانیدن خطوط آهن و نیروی کار تا سردترین نقاط این کشور هزینه های فراوانی را پرداخت نمودند. اروپایی ها نیز با پرداخت هزینه های هنگفت در این صنعت برای محیط زیست در حقیقت افکار عمومی مردمان پرتوقعشان را توجیه کردند. آمریکا و چین در بازه های زمانی مختلف فشارهای جهانی در ارتباط با آلایندگی محیط زیست در این صنعت را تحمل کرده و می کنند. در دنیای امروز اهمیت استراتژیک تولید فولاد برای کشورها تنها بهانه ای است که به بقای این صنعت کمک کرده است. اما باید توجه داشت که دیر یا زود حمایت های دولتی از این صنعت قطع خواهد شد و لازم است شرکت ها راهکارهایی برای سودآوری و رونق در این صنعت بیابند. در این نوشته، استراتژی های تبدیل واحد های فولاد به شرکت های سود آور مورد بررسی قرار می گیرد.

در صنعت فولاد واحد های بزرگ زودتر به سود آوری می رسند و در طول فعالیت خود نیز سود آورتر باقی خواهد ماند. ادغام یا Integration یکی از راهکار های افزایش سود در صنعت فولاد است. مشهورترین ادغام صورت گرفته شده در این صنعت مربوط به مالکیت شرکت Arcelore توسط شرکت میتال و ایجاد اولین شرکت فولاد با ظرفیت بیش از یکصد میلیون تن در سال است. دو نوع استراتژی ادغام در صنعت فولاد وجود دارد. اولین استراتژی این است که شرکت می تواند نسبت به خرید کارخانه های مشابه دیگر اقدام نماید یعنی خود را از لحاظ عرضی توسعه دهد که به آن ادغام افقی یا عرضی (Horizontal Integration) می گویند. در ادغام های افقی، شرکت جدید می تواند پس از عبور از یک دوره ی یکسان سازی هزینه های خود را کاهش دهد. با این حال این استراتژی در یک کارخانه فولاد سازی، شرکت را به زنجیره های قبل (تامین کنندگان انرژی و مواد اولیه) و بعد از خود ( شرکت های حمل و زنجیره های خرده فروشی) بیش از پیش وابسته می کند. به طور نمونه اگر شما می بایستی سالانه در حدود ۱۰ میلیون تن سنگ آهن و دیگر مواد اولیه را تهیه کنید و به کارخانه خود حمل کنید با این گسترش عرضی مجبور به تهیه و حمل ۲۰ میلیون تن مواد اولیه خواهید بود و این یعنی وابستگی بیشتر و در حالی که خود را در موقعیت شکننده تری قرارداده اید، تامین کنندگان مواد اولیه و خدمات خود را به موقعیت برتری رسانیده اید. حال این سؤال مطرح است که چگونه بایستی سازمان خود را از تولید فولاد منتفع نمود؟

دومین استراتژی ادغام در شرکت های فولاد ادغام عمودیVertical Integration که اصطلاحاً Upward-Downward Integration نیز نامیده می شود. این استراتژی در شرایط فعلی بسیار مورد توجه کارخانه های بزرگ فولاد می باشد.پس از اینکه تولید یک کارخانه تا مقیاس اقتصادی افزایش یافت چالش های دیگری مانند تأمین مواد اولیه، لجستیک و توزیع پیش روی او خواهد بود. عملیات اصلی تولید فولاد می تواند در بازه های زمانی مختلفی غیر اقتصادی باشد اما عملیاتی که این صنعت به آن وابسته است اینگونه نیست. عملیات کشتیرانی ، حمل زمینی، تأمین مواد اولیه و همچنین توزیع و خرده فروشی معمولاً با سود قابل توجهی همراه است. ادغام عمودی بر این اختلاف در سود عملیات استوار است. کارخانه های فولاد موتور های عظیمی هستند که اقتصاد بزرگی را به حرکت در می آورند اما این عملیات ممکن است سود ساز باشد نه سود آور. بنابر این واحد ها سعی می کنند عمیات های دیگر که وابسته به صنعت تولید فولاد است را نیز خود عهده دار شوند و یا حداقل سهم قابل توجهی از آن را در اختیار بگیرند و از درآمد آن نیز برخوردار شوند. برنامه ریزی و ایجاد یک زنجیره منطقی در سرمایه گذاری و مالکیت یک شرکت فولاد سازی بر شرکت های در حال فعالیت در یک خط عمودی (Upward-Downward Integration) از نقطه استخراج مواد اولیه تا مرحله تحویل محصولات فولادی به مشتریان نهایی را می توان تنها راه سود آور کردن یک گروه فولاد سازی در حال حاضر دانست.

بنابراین یک کارخانه فولادسازی به زنجیره های قبل و بعد از خود بسیار بیشتر از سودی که خود منتفع می شود منفعت می رساند. چرا که هزینه های مواد اولیه و ریسک های ناشی از نوسانات قیمت آن، خطوط تولید و تعمیرات مداوم و پر حادثه آن، حجم بالای ترابری مواد اولیه و همچنین محصولات تولید شده، پرداخت های سرسام آور و دنیای پیچیده نسوز ها، انرژی و هزینه های دائماً در حال ترقی و آب مورد نیاز، نیروی کار بسیار متخصص و گران قیمت در کنار هزینه های بسیار بالای آموزش و به روز نگه داشتن نیروی کار، کیفیت و استانداردهای سختگیرانه و آزمایشات مداوم و پر هزینه و همچنین مبالغ هنگفتی که بایستی در جهت کاهش آلایندگی و جرائم زیست محیطی پرداخت کرد تنها و تنها در این صنعت یعنی فولاد سازی وجود دارند. از سوی دیگر معادن سنگ آهن معمولاً با ماشین آلات و نیروی کاری که نیازی به مهارت بالای کارکنان سیستم های فولاد سازی ندارند و آلایندگی کم تری ایجاد می کنند اما از سود سرشاری برخوردارند. همین سود بالا در بخش استخراج و معادن است که در مقاطع زمانی مختلف چالشهایی را برای این بنگاه های بسیار پر سود رقم می زند که از جمله آن می توان به محدودیت های دولتی و عوارض گوناگون اشاره کرد. لذا داشتن سهام معادن مرغوب و بزرگ سنگ آهن و یا مالکیت بر چند معدن بر حسب ظرفیت یک کارخانه فولادسازی از الزامات سودآوری است.

از سوی دیگرحمل ریلی در کنار هزینه بالای ابتدایی برای ایجاد خطوط راه آهن و خرید واگن و لوکوموتیو، از سودآور ترین بخش های صنعتی می باشد. دارا بودن بخشی از سهام یک شرکت حمل ریلی باعث می شود در حمل مواد اولیه به کارخانه و حمل محصول از کارخانه سود چشمگیری برای یک کارخانه فولادسازی داشته باشد. در کنار دو مورد بالا و سرمایه گذاری های ضروری برای یک تولید کننده فولاد بایستی به یکی از جذاب ترین بخش ها برای سرمایه گذاری فولادسازان اشاره نمود، مالکیت بر زنجیره های خرده فروشی که بالاترین بخش سود را در پروسه تولید تا فروش محصولات فولادی داراست. ورود یک گروه فولاد سازی به سه فعالیت مورد اشاره فوق، هرچند در سطح بالایی نباشد اما این فولاد ساز به آگاهی بیشتری از این فعالیتها دست پیدا می کند و کارمندان این شرکت فولادسازی که در سه زمینه معادن ، حمل و نقل و خرده فروشی فعالند مشاوران مناسبی برای این فولاد ساز هستند تا حتی اگر نیاز به خدماتی از این دست از سایر شرکت های مورد نیاز باشد با آگاهی کامل منافع شرکت را تامین نمایند. همین نکته رمز کامیابی چندین شرکت فولادسازی در دنیاست که مهمترین آنها اتحادیه فولاد سازان هند (HSL ) است. شرکتی که با شناخت فرهنگی از جوامع آسیایی و آگاهی به این نکته که مشتریان آسیایی ترجیح می دهند که محصولات را از نمایندگی های مجاز و مورد تایید یک شرکت معتبر خریداری کنند اقدام به تاسیس مجموعه ای از ۳۷ دفتر فروش، ۲۵ انبار محصول و ۴۲ نمایندگی اختصاصی در سر تا سر هندوستان نمود. افزایش بیش از دو برابری سود شرکت پس از اجرای این طرح HSL را از مرز تولید حدود ۴ میلیون تن در سال ۱۹۷۴ به بیش از ۱۶ میلیون تن در سال ۲۰۰۹ و رتبه ۱۶ فولاد سازان برتر دنیا رسانید.

در پایان باید یادآور شد که بهترین استراتژی در صنعت، تلفیقی از هر دو استراتژی است. واحد های فولادی می بایست حداقل به اندازه مقیاس اقتصادی خود رشد نمایند و این مقیاس بستگی به شرایط محیط پیرامون آنها دارد. در چین در شرایط فعلی مقیاس مناسب برای یک شرکت فولاد رسیدن به ظرفیت حدود بیست میلیون تن تولید در سال است. در بسیاری از کشور های دیگر ظرفیت ده میلیون تن نیز هنوز اقتصادی محسوب می گردد. تولید کنندگان فولاد باید به دنبال دستیابی به سودی باشند که در بخشهای دیگر این فرآیند وجود دارد. سرمایه گذاری در معادن و لجستیک از یک طرف و سیستم های توزیع در طرف دیگر می تواند سود یک واحد تولید کننده محصولات فولادی را به حداکثر برساند.

چرخ سودآوری صنعت فولاد چگونه به حرکت در می آید؟