ایران می‌تواند جایگاه نخست خود را در منطقه به دست آورد
تهیه و تنظیم: فاطمه باباخانی مشروطه‌طلبانی که طرحی نو در ساختار ایران در انداختند، برای ایجاد اصلاحات مالی در کشور مورگان شوستر آمریکایی را به ایران دعوت کردند.
او گرچه نهایتا با کارشکنی روس‌ها به ناچار ایران را ترک کرد اما نامی نکو از کشورش نزد ایرانیان به جای باقی گذاشت. این نام نیک نزد ایرانیان باقی ماند تا اینکه 70 سال پیش در 28 مرداد تغییری عمده در آن به وجود آمد و حتی عذرخواهی مقامات رسمی این کشور نیز نتوانست آن جایگاه پیشین را برای آمریکا در اذهان ایرانیان ایجاد کند. اما این نگاه خوش‌بینانه در دنیای سیاست آنهم در عرصه بین‌المللی به آمریکایی‌ها، شاید نشان از ناآگاهی سیاستمدارن و افکار عمومی ایران از قاعده‌های سیاست در عرصه بین‌المللی داشت. در این عرصه به گفته متخصصان منافع ملی رویکردها و رویه‌ها را تعریف می‌کند و نظریه‌های هنجاری و اخلاق‌گرا تنها موعظه‌هایی هستند که یک کشور گهگاه می‌تواند از آنها جهت پیشبرد منافع خود در سطحی دیگر بهره گیرد. حال پس از سی و اندی سال قطع رابطه میان دو کشور، امکانی برای ارتباط مجدد به میان آمده است، اما آیا ایران می‌تواند این‌بار از این رابطه بهره گیرد و آیا موانعی پیش روی گشایش درهای دیپلماسی میان دو کشور وجود دارد؟ در گفت‌وگو با عبدالعلی قوام، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی از او درباره این منافع و موانع پرسیدیم.
آیا امکان طراحی یک رابطه اقتصادی/سیاسی برنده-برنده بین ایران و آمریکا وجود دارد؟ در صورت پاسخ مثبت، منافع طراحی چنین رابطه برنده-برنده ای برای ایران و آمریکا چیست؟
پتانسیل‌ها و امکانات زیادی در ایران وجود دارد که با شکل‌گیری این رابطه می‌توانیم از آن در راستای دستیابی به منافع ملی خود استفاده کنیم. متاسفانه در شرایطی کنونی به واسطه تحریم‌های شرکت‌های خارجی با محدودیت‌هایی برای سرمایه‌گذاری در ایران مواجهیم، اما رفع این تحریم‌ها موجب فعال شدن مجدد این پتانسیل‌ها می‌شود. ما باید توجه داشته باشیم که در دنیای امروز کشورها در وابستگی متقابل به سر می‌برند، بنابراین هر نوع برنامه‌ریزی که برای این رابطه تعریف ‌شود، باید به گونه‌ای باشد که منافع طرفین در آن تامین شود. آمریکا سالیان درازی است با کشورهای منطقه و خاوردور رابطه دارد، ما نیز باید این رابطه را در چارچوب منافع خود برقرار کرده و بتوانیم از تکنولوژی و دانش شرکت‌های آمریکایی جهت دستیابی به منافع خود استفاده کنیم.
به نظر شما با توجه به مشکلاتی که آمریکا در منطقه خاورمیانه با آن مواجه است، (آمریکا همچنان در عراق با مشکلات بی‌شماری دست و پنجه نرم می‌کند و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز می‌تواند این کشور را با مشکلات جدیدی روبه‌رو کند، )آیا برقراری این رابطه از این زاویه برای سیاست‌مداران آمریکایی مفید باشد؟
در شرایط کنونی منطقه خاورمیانه با بحران‌های عدیده‌ای مواجه است. حتی کشورهای عرب که به ظاهر در ثبات و آرامش هستند، تنها توانسته‌اند پوسته خود را آرام نشان دهند. در مقایسه با این کشورها، ایران جزو باثبات‌ترین کشورهای منطقه است و می‌تواند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری خارجی باشد. در راستای بهره‌گیری از این امتیاز ما باید موانع سرمایه‌گذاری خارجی را از میان برداریم. حوزه‌های گاز، نفت، پتروشیمی و حتی کشاورزی از حوزه‌هایی هستند که می‌تواند در آنها سرمایه‌گذاری صورت گیرد و ما از تجربه غرب و آمریکا در این مساله بهره بگیریم.
به نظر شما چه کشورهایی از مخدوش بودن این رابطه سود می‌برند و دلایل هر کدام برای ضربه زدن به این رابطه چیست؟
آنچه مسلم است کشورهای منطقه از بهبود رابطه ایران و آمریکا نه تنها استقبال نمی‌کنند، بلکه تلاش می‌کنند از طریق لابی‌های خود (به ویژه کشور عربستان) جلوی شکل‌گیری این رابطه را بگیرند. انتفاع این کشورها از همکاری‌های تجاری و سیاسی با آمریکا در صورت رابطه تیره این کشور با ایران از دلایل این امر است. چرا که آنها به تجربه می‌دانند ایران دارای یک جایگاه منحصربه‌فرد در منطقه خاورمیانه است.
چین و روسیه از دیگر کشورهایی هستند که از فضای تنش میان دو کشور سود می‌برند. در غیاب غرب و آمریکا چینی‌ها حداکثر بهره‌برداری را از بازار ایران کرده‌ و روابط اقتصادی و تکنولوژیکی خود را با کشورمان گسترش داده‌اند. آنها خدمات و کالاهایی را به ما عرضه کرده‌اند که به مراتب عقب‌مانده‌تر از آمریکا و اروپا است. به این ترتیب در صورت بهبود روابط این کشورها می‌توانند جایگزین و شرکای بهتری از چین و روسیه برای ما باشند.
گروه‌های افراطی که در اسرائیل بر سرکار هستند نیز تنش‌زایی میان ایران و آمریکا را در راستای منافع خود معنا می‌کنند و از این جهت علاقه‌مند به حضور رادیکالیسم در ایران هستند. آنها در این شرایط می‌توانند با مظلوم‌نمایی خود را در چشم جهانیان به عنوان گروهی در معرض خطر نشان داده و اقدامات خود را توجیه نمایند. به این ترتیب ملاحظه می‌کنیم که گروه‌ها هر کدام با دلایل حفظ منافع خود علاقه‌مند به عدم شکل‌گیری رابطه کشورمان با آمریکا هستند. اما انتخاب آقای روحانی به عنوان رییس‌جمهور این کشورها را با مشکل عمده‌ای مواجه کرده است. به این ترتیب که اسرائیل نمی‌تواند همچنان سیاست دگرسازی و همچنین سیاست توسعه‌طلبانه و میلیتاریستی خود را دنبال کند و در موقعیت آسیب‌پذیری قرار می‌گیرد.
یکی از مشکلاتی که ایران در جهان همواره با آن مواجه بوده، تصویر نادرستی است که در برخی از کشورها نسبت به کشورمان وجود دارد، این امر گاه موجب برخوردهای نامناسبی با هموطنان ما در فرودگاه‌های خارجی شده است. به نظر شما آیا برقراری این رابطه می‌تواند جلوی بخشی از هجمه تبلیغاتی غرب و آمریکا علیه ایران را بگیرد؟
انتخاب آقای روحانی یک نقطه عطف در رابطه ایران با کشورهای خارجی و به ویژه غرب پس از پیروزی جمهوری اسلامی است. سفر ریاست جمهوری به نیویورک و مصاحبه‌هایی که پس از آن داشت، نشان از تغییر رویه هیات دیپلماتیک ایران و پیشرفت در رابطه ایران با کشورهای دیگر بود. زمانی بود که ما به عنوان مساله از سوی کشورهای غربی معرفی می‌شدیم، این در حالی است که ما در حال تغییر نگاه جهان از مساله به عنوان راه‌حل هستیم. به این ترتیب ما با یک شیفت پارادایمی مواجهیم که می‌تواند در تغییر نگاه جهان نسبت به ما نیز موثر باشد.
و به عنوان آخرین پرسش، آیا ایران با تغییر روش دیپلماتیک می‌تواند جایگاه ترکیه در منطقه را به خود اختصاص دهد و نقش موثرتری را در حل و یا میانجیگری در مناقشات ایفا کند؟
من فکر می‌کنم ایران پتانسیل بالایی برای ایفای نقش در منطقه و خارج از منطقه دارد. از این رو با تصمیم‌های درست در حوزه دیپلماسی می‌توانیم امیدوار باشیم که با کمی صبر ایران به جایگاه اول در حل و میانجگیری در مناقشات در سطح منطقه و فرامنطقه ای دست یابد.