شیخ‌ایسی؛ فیلسوف حکیم

رضا سلیمان نوری
خراسان پژوه و عضو موسس انجمن چهارباغ

افرادی که اهل گشت وگذار در کوهسنگی مشهد هستند و یا حداقل یک بار این کوه را به‌طور کامل دور زده اند، بی‌شک متوجه وجود چند سنگ قبر در بخشی از دامنه کوه و درست در مقابل بنای آرامگاه میرزا ابراهیم رضوی شده‌اند. سنگ قبرهایی که با اندکی دقت بر روی نوشتار آنها می‌توان فهمید که مدفونان در این قبور از علما و بزرگان مشهد در زمان خود بوده‌اند. یکی از این سنگ قبرها متعلق به شخصی به‌نام شیخ سیف‌اللهی‌ایسی است که اینک کمی بیشتر او را می‌شناسیم:

تولد و تحصیلات

شیخ سیف‌اللهی‌ایسی سال 1277 شمسی در قریه «غریب دوست» شهرستان میانه به دنیا آمد. پدرش مرحوم عباس فرزند حسن در همان روستا به شغل زراعت اشتغال داشت. او نیز در اوائل جوانی در کنار پدر به کار کشاورزی روی آورد، اما علاقه‌اش به آموزش علم و آگاهی باعث شد تا در 16 سالگی عازم شهر تبریز شده و در مدرسه «حسن پاشا» به تحصیلات مقدماتی بپردازد. سال 1297 شمسی به زادگاه خود بازگشت اما هشت ماه بعد عازم زنجان شد و در مدرسه «مسجد سید» مسکن گزید و پنج ماه از محضر اساتید و علمای آن سامان بهره برد و سپس قصد رفتن به نجف کرد اما با دیدن امام هشتم (ع) در خواب، مسیر خود را عوض کرده و راهی مشهد شد و تا پایان عمر در این شهر باقی ماند. وجه تسمیه وی به «ایسی» هم این است که ایس در مقابل لیس، به معنای وجود در برابر عدم است. ظاهراً ایشان خواسته به این وسیله خود را به وجود منسوب کند و از عدم دوری جوید.

هجرت به مشهد

شیخ سیف‌الله ایسی در مشهد با شور و شوق به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. او نزد بزرگانی چون عالم بزرگ آقا میرزا محمدباقر مدرس رضوی، مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی مشکوری و مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن برسی تلمّذ کرد. سپس به درس خارج فقه و اصول راه یافت و از محضر آیت‌الله‌العظمی حاج‌آقا حسین طباطبایی‌قمی و آیت‌الله حاج‌میرزا محمد کفایی فرزند آخوند خراسانی، معروف به «آقازاده» در فقه و اصول، بهره برد و به مراتب عالی رسید. او همچنین فلسفه را در محضر میرزای عسکری معروف به «آقا بزرگ شهیدی»، ملامحمدعلی معروف به «حاجی فاضل» و شیخ اسدالله‌یزدی که همه از حکیمان بزرگ مشهد بودند فراگرفت.

تحول در حوزه مشهد

با وجود و حضور سه شخصیت بزرگ فلسفی ذکر شده در بالا، حوزه مشهد چهره عرفانی و فلسفی قوی داشت و مرکز تدریس فلسفه وحکمت به شمار می‌آمد. در سال 1301 شمسی مرحوم آیت‌الله حاج میرزا مهدی غروی اصفهانی از نجف وارد این حوزه شد. او که یکی از شاگردان آیت‌الله میرزای نایینی بود با تدریس خارج اصول، شاگرد بسیاری تربیت کرد و همه را تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های خود قرار داد و در لابه‌لای تدریس خویش، مکتبی را که بر پایه ضدّیت با اساس فلسفه تنظیم شده بود، به شاگردان انتقال داد و در مدت اندکی، چهره فلسفی حوزه مشهد را دگرگون ساخت، به‌طوری که بعضی از شاگردان ایشان که تدریس فلسفه کردند، در صدد نقد و نفی فلسفه برآمدند و بعضی از کسانی هم که اعتقاد به فلسفه داشتند، به‌تدریج، منزوی شدند و در حاشیه قرار گرفتند. در این میان، شاید تنها کسی که یک تنه در مقابل پیروان این مکتب ایستاد و در جلسات علمی از مبانی فلسفی خویش دفاع کرد، شیخ‌ایسی بود. او علاوه بر تدریس کتب شرح لمعه، قوانین، مکاسب، رسائل، کفایه، موفق شد کتاب منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا و کتاب اشارات بوعلی را مکرر برای طلاب علوم دینی و دانشگاهیان تدریس کند.

از سوی دیگر تاکید وی بر اعتقادات فلسفی خود، او را به شدت در تنگنای مادی و اقتصادی قرار داد تا جایی که دیگر تأمین نیازهای اولیه زندگی و خانواده برایش مشکل شد. به ناچار مدیریت یکی از دفاتر اسناد و ازدواج را بر عهده گرفت تا به این وسیله بخشی از نیاز مادی خود را تأمین کند. با این حال او هرگز از نشر و تدریس فقه و اصول و فلسفه دست بر نداشت و تا آخر عمر با شور و نشاط به تعلیم و تربیت شاگردان فاضل همت کرد. این فعالیت پرشور او و همت شاگردانش باعث شد به‌رغم ضدفلسفی شدن حوزه مشهد باز هم علمای بسیار بزرگی از این حوزه رخ بنمایند. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب که منظومه را نزد شیخ سیف‌الله ایسی تلمذ کردند، آیت‌الله‌العظمی سید علی سیستانی مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف که شرح منظومه و شرح اشارات و قسمتی از اسفار را از محضر شیخ سیف‌الله ایسی تلمذ کردند، مرحوم آیت‌الله شیخ مسلم ملکوتی، مرحوم آیت‌الله شیخ محمد واعظ‌زاده خراسانی، مرحوم استاد کاظم مدیرشانه‌چی، مرحوم استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی، مرحوم استاد مهدی حائری یزدی فرزند آیت‌الله مؤسس و دکتر احمد مهدوی دامغانی از جمله شاگردان برجسته ایشان هستند.

آثار شیخ

از این فیلسوف و حکیم گمنام، آثار مکتوبی نیز برجای مانده است. عیون‌الحکم، مطارح‌الفحول، فوائدالعرفان، معرفه‌الربوبی، رساله‌فی‌البداء، پاسخ‌افسری و ترجمه احتجاج طبرسی از آن جمله است. مجموع این آثار به غیر از احتجاج، در یک مجلد با 355 صفحه وزیری تحت عنوان مطارح‌الفحول در سال 1331 شمسی از سوی چاپخانه طوس مشهد به‌چاپ رسیده است. وی ضمن اشراف کامل به مبانی فلسفه مشاء و اشراق در بهره‌گیری و آگاهی از روایات نیز کاملاً متبحر و مجتهد بود. همچنین وی بسیار مردم‌دار بود و هر هفته صبح روزهای جمعه در منزلش واقع در محله نوغان، مجلس روضه‌خوانی و توسل برقرار می‌کرد و پس از پایان مراسم، تا اذان ظهر، بحث‌های علمی ادامه پیدا می‌کرد. سرانجام این مرد بزرگ در سال 1342 شمسی بر اثر بیماری طولانی، چشم از جهان فرو بست و در قبرستان اختصاصی فلاسفه و عرفا مشهد به خاک سپرده شد.