محمد آشنا
روزنامه‌نگار

بررسی پدیده نمایشگاهی شدن مطبوعات در ایران به‌عنوان یک موضوع برای پدیدار‌شناسی می‌تواند موضوع جذابی هم برای روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه و هم برای مردم باشد. اینکه ابتدا چه ذهنیتی به این نتیجه رسید که مطبوعات می‌توانند نمایشگاهی داشته باشند و در کنار نمایشگاه کتاب به عرضه خود بپردازند احتمالا ایده بدیعی بوده اما گذر زمان نشان داده که خود مطبوعات و خبرگزاری‌ها در جریان برگزاری نمایشگاهی که حالا اختصاصی هم شده است،‌ به حاشیه رفته‌اند و موضوعات سیاسی و گاه فرهنگی و ورزشی در متن برگزاری نمایشگاه محوریت دارند. در واقع برگزاری نمایشگاهی مطبوعات بیش از آنکه به مطبوعات مربوط باشد به رخدادها و اظهارنظرها و عکس از سلبریتی‌ها و... مربوط است، چیزی که به‌عنوان خوراک رسانه‌ای می‌شناسیم. اما این همه ماجرا نیست. برگزاری نمایشگاه کتاب را نمی‌توان صرفا با این عینک بدبینی نگاه کرد. مرور برخی نظریه‌های حوزه ارتباطات کمک می‌کند تا دیدگاه واقع‌بینانه‌تری نسبت به نمایشگاه داشته باشیم.

در چارچوب نظریه جورج گربنر، ارائه نقش‌ها، جهان‌بینی‌ها و ارزش‌های مشترک به مخاطبان یکی از کارکردهای اساسی و بنیادین رسانه‌هاست. اگر رسانه‌ای مخاطبانش را به‌طور ناخودآگاه با یک دیدگاه، کنش و گفتار بخصوص تحت تاثیر قرار داده و هماهنگ کند، می‌توان آن را رسانه‌ای قوی به شمار آورد. امروزه با رشد فناوری ارتباطات به ویژه در بستر فضای مجازی، و ورود بااجازه و بی‌اجازه آن درون محیط‌های متعلق به گروه‌های اجتماعی جوامع مختلف جهانی، قدرت رسانه در منظر عموم اعضای این جوامع به نمایش گذاشته شده است؛ آن هم به گونه‌ای که می‌توانند در فرآیند شکل‌دهی به ارزش‌ها و هنجارهای مخاطبان (و حتی بدون آنکه خود از آن آگاه بوده یا خواستار آن باشند) به‌طور غیرمستقیم نقش مهمی را ایفا کنند، لذا فراهم‌آوری بسترهای کسب آگاهی و دانش برای مخاطبان رسانه‌ها به‌طور بسیار جدی ضرورت دارد.

به نظر می‌آید یکی از کارکردهای اصلی برگزاری بیست و دومین دوره نمایشگاه مطبوعات و نمایشگاه‌های مشابه این باشد که زمینه‌های شناختی مردم را در طبقات مختلف اجتماعی به‌صورت جداگانه مورد ارزیابی قرار داده و بر اساس داده‌های آن نسبت به تقویت توان و بنیه شناختی آنها از طریق رسانه‌های شاخص و صاحب نفوذ درخصوص مقولاتی مانند سواد رسانه‌ای اقدام نماید. ضرورت این سیاست‌ها زمانی بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم جامعه ما همچنان گامهای ابتدایی را پیرامون سواد رسانه‌ای برداشته، و داشته‌های آن دسته از روزنامه‌نگاران یا اساتید علوم ارتباطات در این خصوص فاصله بسیار زیادی با عموم مردم دارد. اولویت‌دهی در برنامه‌های آموزشی کلان دولت باید به سمت رشته‌ها و گرایش‌های مرتبط با سواد رسانه‌ای باشد تا ضریب صیانت نظام ارزشی و هنجاری جامعه ۸۰ میلیونی در قبال آسیبها و مخاطرات پیام‌های انتقالی متباین و متضاد با ارزش‌های بومی و ملی و دینی جامعه افزایش یابد.

اگر فراگیری و تعمیم‌دهی به این رویکرد مانند سیاست مبارزه با بی‌سوادی گسترش یابد، مسوولان و پدران و مادران این کشور بدون کمترین دغدغه یقین داشته باشند که نسل نوجوان و جوان ایرانی ضمن آنکه در مقابل تهدیدات و خطرات این عرصه مصون خواهند بود، می‌توانند از لاک دفاعی بیرون آمده و از موضعی فعال با رویکردی خلاقانه و نوآورانه، آموزه‌های متعلق به ارزش‌های غنی و والای جامعه خود را از بستر همین فضا و در همنشینی با دیگر جوامع جهانی به دنیا معرفی کنند. به هر حال نکات ضعف و قوت نمایشگاه به‌صورت توأمان یک برآیند واحد را نتیجه می‌دهد و آن این است که به رغم ضررده بودن برگزاری نمایشگاه از نظر مالی و بی‌نتیجه بودن این رویداد فرهنگی در توسعه فرهنگ رسانه خوانی، برپایی آن می‌تواند تنش مثبت در فضای رسانه‌ای ایجاد کند و حیات این واحدهای فرهنگی کوچک را در متن جامعه‌ای کلان حفظ کند.

واقعیت آن است که بیشترین بهره‌برندگان از نمایشگاه مطبوعات خود روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ها هستند و طیف‌های محدودی از مردم در این گونه نمایشگاه‌ها مشارکت یا بازدید می‌کنند. پربارتر شدن هرچه بیشتر بخش‌های جنبی نمایشگاه و مناسب‌سازی آن برای عموم می‌تواند به گسترش استقبال مردم از نمایشگاه کمک کند. به هر حال مرور تاریخچه نمایشگاه‌های مطبوعات نشان می‌دهد که سیر سینوسی این نمایشگاه هر از گاه با استقبال گرم رسانه‌ها و مردم روبه‌رو بوده و گاهی نیز نه رسانه‌ها و نه مردم استقبالی از آن نکرده‌اند. این اتفاق نشان می‌دهد که هنوز ثبات و انسجامی در برگزاری نمایشگاه وجود ندارد و ریل حرکت این قطار هنوز آماده حرکت یکنواخت و متوازن نیست.